Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 211 (21 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
debauch
U
هرزه کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
traipse
U
هرزه گردی کردن
traipsed
U
هرزه گردی کردن
traipses
U
هرزه گردی کردن
traipsing
U
هرزه گردی کردن
gad
U
با میخ محکم کردن هرزه گردی کردن
rogue
U
از علف هرزه پاک کردن
rogues
U
از علف هرزه پاک کردن
jaw
U
هرزه درایی کردن
jaws
U
هرزه درایی کردن
prate
U
هرزه درایی کردن
Other Matches
filth
U
هرزه
jade
U
زن هرزه
rakish
U
هرزه
prurient
U
هرزه
sordid
U
هرزه
trollop
U
زن هرزه
bitch
U
زن هرزه
rakes
U
هرزه
lubricious
U
هرزه
minx
U
زن هرزه
lubricousor lubricious
U
هرزه
foulmouthed
U
هرزه گو
love alce
U
هرزه
dissolute
U
هرزه
ribald
U
هرزه
pornerastic
U
هرزه
rammish
U
هرزه
giglot
U
زن هرزه
bitched
U
زن هرزه
rakehelly
U
هرزه
rakehell
U
هرزه
rep
U
زن هرزه
sluttish
U
هرزه
giglet
U
زن هرزه
tarts
U
زن هرزه
rake
U
هرزه
harlots
U
هرزه
limmer
U
زن هرزه
bitching
U
زن هرزه
scabrous
U
هرزه
libertine
U
هرزه
profligate
U
هرزه
immoral
U
هرزه
tart
U
زن هرزه
lascivious
U
هرزه
bitches
U
زن هرزه
lewd
U
هرزه
harlot
U
هرزه
bawdy
U
هرزه
salacious
U
هرزه
raking
U
هرزه
rantipole
U
هرزه
licentious
U
هرزه
sloven
U
هرزه
libertines
U
هرزه
cackles
U
هرزه درایی
foulmouthed
U
هرزه دهن
lecher
U
ادم هرزه
cackling
U
هرزه درایی
demimonde
U
زنان هرزه
lasciviously
U
هرزه وار
reprobates
U
هرزه محرومیت
philistia
U
ادم هرزه
palaver
U
هرزه درایی
whoremaster
U
ادم هرزه
lechers
U
ادم هرزه
debauchee
U
ادم هرزه
frivolity
U
هرزه درایی
broader
U
پهناور زن هرزه
broadest
U
پهناور زن هرزه
rep
U
مرد هرزه
broad
U
پهناور زن هرزه
obscence
U
هرزه وقیح
cackled
U
هرزه درایی
reprobate
U
هرزه محرومیت
whoremonger
U
ادم هرزه
loose
U
هرزه بی بندوبار
weed
U
علف هرزه
famester
U
ادم هرزه
gangue
U
هرزه سنگ
roue
U
ادم هرزه
loosest
U
هرزه بی بندوبار
footle
U
هرزه درایی
perverse
U
گمراه هرزه
rankly
U
بطورهرزه یا هرزه
forb
U
علف هرزه
prater
U
هرزه درای
weeded
U
علف هرزه
crapulent
U
هرزه خور
graceless
U
هرزه بی فرافت
goats
U
مرد هرزه
brush
U
علف هرزه
goat
U
مرد هرزه
prattfall
U
هرزه درای
brushes
U
علف هرزه
swivel
U
هرزه گرد
weedy
U
پر از علف هرزه
weeding
U
علف هرزه
philistines
U
ادم هرزه
looser
U
هرزه بی بندوبار
dander
U
هرزه گرد
cackle
U
هرزه درایی
philistine
U
ادم هرزه
nighthawk
U
هرزه شب گرد
gamester
U
هرزه و مهمل
pornography
U
هرزه نگاری
swivels
U
هرزه گرد
swivelled
U
هرزه گرد
pruriently
U
از روی هرزه خیالی
pinion
U
دنده هرزه گرد
weeding
U
کندن علف هرزه
gas bag
U
یاوه سرا هرزه گو
weeded
U
کندن علف هرزه
weed
U
کندن علف هرزه
pinions
U
دنده هرزه گرد
journal
U
شفت هرزه گرد
ribald
U
بدزبان ادم هرزه
Pica
[disorder]
U
هرزه خواری
[پزشکی]
pinioning
U
دنده هرزه گرد
slut
U
زن هرزه وشهوت پرست
sluts
U
زن هرزه وشهوت پرست
journals
U
شفت هرزه گرد
blackgurad
U
ولگرد ادم هرزه
weedless
U
بدون علف هرزه
he has a loose conduct
U
ادم هرزه ایست
weediness
U
پوشیدگی ازعلف هرزه
perversely
U
بطور هرزه یافاسد
sprawls
U
گشاد نشستن هرزه روییدن
sprawling
U
گشاد نشستن هرزه روییدن
sprawl
U
گشاد نشستن هرزه روییدن
flim flam
U
هرزه درایی گزاف گویی
weeder
U
متصدی چیدن علف هرزه
straggle
U
هرزه روییدن سرگردان بودن
straggling
U
هرزه روییدن سرگردان بودن
straggled
U
هرزه روییدن سرگردان بودن
cocotte
U
زن جوان بد اخلاق وجلف هرزه
straggles
U
هرزه روییدن سرگردان بودن
crapulent
U
وابسته به هرزه خوری و زیاده روی
spuds
U
بیلچه مخصوص کندن علف هرزه
spud
U
بیلچه مخصوص کندن علف هرزه
cultivators
U
ماشین شخم زنی وعلف هرزه کنی
pivots
U
توپی هرزه گرد چرخیدن دور چیزی
pivot
U
توپی هرزه گرد چرخیدن دور چیزی
cultivator
U
ماشین شخم زنی وعلف هرزه کنی
pivoted
U
توپی هرزه گرد چرخیدن دور چیزی
spinning wheels
U
چرخ گرداننده چرخ هرزه گرد
scatology
U
وسواس هرزه گویی وسواس نجاست
spinning wheel
U
چرخ گرداننده چرخ هرزه گرد
to let somebody treat you like a doormat
<idiom>
U
با کسی خیلی بد رفتار کردن
[اصطلاح]
[ مثال تحقیر کردن بی محلی کردن قلدری کردن]
unmew
U
رها کردن ازاد کردن ول کردن مرخص کردن بخشودن صرف نظر کرن
discharges
U
اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
discharge
U
اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
countervial
U
خنثی کردن- برابری کردن با- جبران کردن- تلاقی کردن
captures
U
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
capturing
U
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
capture
U
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
challengo
U
ادعا کردن دعوت کردن اعلام نشانی اسم عبور خواستن درخواست معرف کردن
verified
U
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifies
U
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verify
U
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifying
U
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
shoots
U
جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
shoot
U
جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
foster
U
تشویق کردن- حمایت کردن-پیشرفت دادن- تقویت کردن- به جلو بردن
orients
U
جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
survey
U
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
orient
U
جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
surveyed
U
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
to temper
[metal or glass]
U
آب دادن
[سخت کردن]
[آبدیده کردن]
[بازپخت کردن]
[فلز یا شیشه]
cross examination
U
تحقیق چندجانبه بازپرسی کردن روبرو کردن شواهد استنطاق کردن
surveys
U
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
orienting
U
جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
serves
U
نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
to inform on
[against]
somebody
U
کسی را لو دادن
[فاش کردن]
[چغلی کردن]
[خبرچینی کردن]
tae
U
پرش کردن با پا دفاع کردن و با پا ضربه زدن و خرد کردن
serve
U
نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
buck up
U
پیشرفت کردن روحیه کسی را درک کردن تهییج کردن
served
U
نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
assigned
U
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
to appeal
[to]
U
درخواستن
[رجوع کردن به]
[التماس کردن]
[استیناف کردن در دادگاه]
concentrate
U
غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
assigning
U
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
concentrating
U
غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
calk
U
بتونه کاری کردن زیرپوش سازی کردن مسدود کردن
assigns
U
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
concentrates
U
غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
assign
U
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
soft-pedal
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedaled
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedalling
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedaling
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedals
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedalled
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft pedal
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
crosses
U
تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
preach
U
وعظ کردن سخنرانی مذهبی کردن نصیحت کردن
sterilising
U
گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
sterilised
U
گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
correcting
U
تنظیم کردن غلط گیری کردن اصلاح کردن
to wipe out
U
پاک کردن محو کردن نابودکردن نیست کردن
exploits
U
استخراج کردن بهره برداری کردن از استثمار کردن
wooed
U
افهار عشق کردن با عشقبازی کردن با خواستگاری کردن
sterilizing
U
گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
crosser
U
تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
married under a contract unlimited perio
U
زن گرفتن شوهر کردن مزاوجت کردن عروسی کردن با
exploit
U
استخراج کردن بهره برداری کردن از استثمار کردن
infringes
U
تخلف کردن تجاوز کردن تجاور یا تخطی کردن
crossest
U
تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
woo
U
افهار عشق کردن با عشقبازی کردن با خواستگاری کردن
sterilises
U
گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com