English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 97 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
keepsake U هدیه یادگاری یادبود
keepsakes U هدیه یادگاری یادبود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
anniversaries U مجلس یادبود یا جشن سالیانه جشن یادگاری
anniversary U مجلس یادبود یا جشن سالیانه جشن یادگاری
trophy of war U یادبود جنگی بنای یادبود جنگ
memorial U یادبود
commemorations U یادبود
memorials U یادبود
commemoration U یادبود
to the memory of U به یادبود
memortial U یادگاری
mementos U یادگاری
mementoes U یادگاری
memento U یادگاری
monumental U یادگاری
memorials U بنای یادبود
celebrate U یادبود گرفتن
celebrates U یادبود گرفتن
celebrating U یادبود گرفتن
tokens U یادگار یادبود
memorial U بنای یادبود
token U یادگار یادبود
stand U علامت یادبود
souvenirs U یادبود خاطره
souvenir U یادبود خاطره
trophies U یادگاری پیروزی
autograph [a document transcribed entirely in the handwriting of its author] U امضا یادگاری
monumentally U به ایین یادگاری
trophy U یادگاری پیروزی
remembrance U ذهن یادگاری
tokens U نشانی یادگاری
red day U روز یادگاری
token U نشانی یادگاری
centenary U جشن یا یادبود صدساله
centenaries U جشن یا یادبود صدساله
centennial U یادبود صدساله سده
commemoration U مجلس یاجشن یادبود
commemorations U مجلس یاجشن یادبود
centennials U یادبود صدساله سده
evocative typeface U طرح حروف یادگاری
keepsake U یادگاری [برای یادآوری]
to raise a monument U ساختن بنای یادگاری
to accept this token of my esteem U پذیرفتن این یادبود قدرشناسی من
memorial U لوحه یادبود وابسته به حافظه
memorials U لوحه یادبود وابسته به حافظه
to raise a monument U برپا کردن بنای یادگاری
memotial festival U عید یا جشن یادگاری روزیادگاری
Memorial Day U روز یادبود کشته شدگان جنگی
propine U هدیه
presents U هدیه
presented U هدیه
donation U هدیه
endowments U هدیه
donations U هدیه
gift U هدیه
handsel U هدیه
endowment U هدیه
gifts U هدیه
present U هدیه
offerings U هدیه ها
presenting U هدیه
token U یادگاری [وقتی که کسی خداحافظی می کند]
donated U هدیه دادن
donates U هدیه دادن
gift U هدیه دادن
donating U هدیه دادن
give [a present] U هدیه دادن
token U هدیه کوچک
give [a present] U هدیه کردن
greek gift U هدیه یونانی
bestow U هدیه دادن
endow U هدیه دادن
donate U هدیه کردن
meal offering U هدیه اردی
donate U هدیه دادن
meat offering U هدیه اردی
gift of nature U هدیه طبیعت
ex voto U هدیه یا پیشکشی
endow U هدیه کردن
gifts U هدیه دادن
bestow U هدیه کردن
donors U هدیه کننده
donee U گیرنده هدیه
donor U هدیه کننده
souvenir U یادگاری [وقتی که کسی از جایی با خود می آورد]
column cochlis U [ستون های یادبود بزرگ شبیه طاق نصرت]
oblatory U مبنی بر نذر یا هدیه
This is a gift. این یک هدیه است.
empty handed U بدون هدیه دست خالی
Wrap it up in gift paper. U آنرا در کاغذ هدیه بپیچید
Please accept this gift as a mark of my friendship. U لطفا"این هدیه رابعلامت ونشانه دوستی من بپذیرید
He bought them expensive presents, out of guilt. U او [مرد] بخاطر احساس گناهش برای آنها هدیه گران بها خرید.
Boxing Day U اولین روز کار بعد از عید کریسمس که طی آن به پستچی و کارمند و غیره هدیه میدهند
stele U ستون سنگی یادبود یاد بود یالوح سنگی دستگیره
stela U ستون سنگی یادبود یاد بود یالوح سنگی دستگیره
monuments U بنای یاد بود بنای یادگاری
monument U بنای یاد بود بنای یادگاری
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com