Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 44 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
present
U
هدیه
presented
U
هدیه
presenting
U
هدیه
presents
U
هدیه
endowment
U
هدیه
endowments
U
هدیه
donation
U
هدیه
donations
U
هدیه
gift
U
هدیه
gifts
U
هدیه
handsel
U
هدیه
propine
U
هدیه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
offerings
U
هدیه ها
token
U
هدیه کوچک
bestow
U
هدیه دادن
endow
U
هدیه دادن
give
[a present]
U
هدیه دادن
endow
U
هدیه کردن
donate
U
هدیه کردن
bestow
U
هدیه کردن
give
[a present]
U
هدیه کردن
ex voto
U
هدیه یا پیشکشی
donors
U
هدیه کننده
donee
U
گیرنده هدیه
gifts
U
هدیه دادن
gift
U
هدیه دادن
gift of nature
U
هدیه طبیعت
greek gift
U
هدیه یونانی
meal offering
U
هدیه اردی
meat offering
U
هدیه اردی
donated
U
هدیه دادن
donating
U
هدیه دادن
donates
U
هدیه دادن
donate
U
هدیه دادن
donor
U
هدیه کننده
oblatory
U
مبنی بر نذر یا هدیه
keepsakes
U
هدیه یادگاری یادبود
keepsake
U
هدیه یادگاری یادبود
This is a gift.
این یک هدیه است.
empty handed
U
بدون هدیه دست خالی
Wrap it up in gift paper.
U
آنرا در کاغذ هدیه بپیچید
Please accept this gift as a mark of my friendship.
U
لطفا"این هدیه رابعلامت ونشانه دوستی من بپذیرید
He bought them expensive presents, out of guilt.
U
او
[مرد]
بخاطر احساس گناهش برای آنها هدیه گران بها خرید.
Boxing Day
U
اولین روز کار بعد از عید کریسمس که طی آن به پستچی و کارمند و غیره هدیه میدهند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com