English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
hydro U هتل یامهمانخانهای که مجاور اب معدنی ساخته میشود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cost plus contracts U قسمتی از کالا را که به سفارش کسی ساخته میشود و هنوزعملا " ساخته نشده
sector U دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
sectors U دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
horned scully U مانع افقی زیرابی که برای سوراخ کردن بدنه کشتیهاکار گذاشته میشود و معمولابا بتون و تیراهن ساخته میشود
it is made U ساخته میشود
heparin U که در کبد ساخته میشود
gyle U مقدارابجوی که دریک وهله ساخته میشود
productive U مدت زمانی که یک محصولی ساخته میشود
prototypes U اولین کالاهایی که بعنوان نمونه ساخته میشود
prototype U اولین کالاهایی که بعنوان نمونه ساخته میشود
viaduct U پلی که جهت عبورومرورروی دره ساخته میشود
viaducts U پلی که جهت عبورومرورروی دره ساخته میشود
buffer duo U دو پیاده مجاور در برابر دوپیاده مجاور با یک عرض فاصله
guard rail U نرده هائیکه در دوطرف پل جهت عابرین ساخته میشود
bulk head U دیواریکه برای جلوگیری ازفشار اب یا خاک ساخته میشود
meerschaum U هیدروسیلیکات منیزیم سرچپق یاسرقلیانی که ازاین سنگ ساخته میشود
billycock U نوعی کلاه گرد مردانه که ازنمد نرم ساخته میشود
pseudomorph U جسم معدنی که نمودجسم معدنی دیگر ر را بخود گرفته باشد
checked U دستگاهی که روی تاسیسات ابی جهت تنظیم سطح اب ساخته میشود
india paper U کاغذ مرکب خشک کن نرم وکرم رنگی که در چین ساخته میشود
checks U دستگاهی که روی تاسیسات ابی جهت تنظیم سطح اب ساخته میشود
check U دستگاهی که روی تاسیسات ابی جهت تنظیم سطح اب ساخته میشود
branch cutoff U دیواری است که معمولا درجهت عمود بر دیوار سپری ساخته میشود
bed plate U پایه یا شاسی فولادی پیش ساخته که به عنوان فونداسیون به کار برده میشود
microprocessors U UPC با کلمات با اندازه بزرگ که با اتصال یک عدد با بلاکهای سایز کوچک ساخته میشود
microprocessor U UPC با کلمات با اندازه بزرگ که با اتصال یک عدد با بلاکهای سایز کوچک ساخته میشود
aprons U لایه حفافتی از سنگ یا مواددیگر که در کنار تاسیسات ابی جهت جلوگیری از فرسایش ساخته میشود
operating bridge U پلی که جهت عبور و انتقال وسایل کار در کارگاه ساختمانی ساخته میشود پل بهره برداری
apron U لایه حفافتی از سنگ یا مواددیگر که در کنار تاسیسات ابی جهت جلوگیری از فرسایش ساخته میشود
language U زبان برنامه نویسی ساخته شده از توابع برای کارهای مختلف که توسط مجموعه دستوراتی فراخوانی میشود
languages U زبان برنامه نویسی ساخته شده از توابع برای کارهای مختلف که توسط مجموعه دستوراتی فراخوانی میشود
counter fert U دیوار یا تیری که برای محافظت و استحکام در پشت دیوار ساخته میشود
bed drop or bod fall U اختلاف سطح کف نهر دردوطرف ساختمانی که روی نهر ساخته میشود
limitrophe U مجاور مرزی مجاور
offensive weapon U در CL به هر نوع وسیلهای اطلاق میشود که برای ازار بدنی ساخته یاتغییر داده شده باشد یا حامل ان را برای این منظور حمل کند
filigree U تزئیناتی بشکل ذرات ریز یادانههای تسبیح که امروزه بصورت سیمهای ریز طلاونقره و یا مسی در اطراف الات زرین وسیمین ساخته میشود
cleans U فضایی که دیسکهای سخت و قط عات ساخته شده اند. هوای درون تصفیه میشود تا هیچ گونه آلودگی در آن نباشد تا به قط عات آسیب برساند
cleanest U فضایی که دیسکهای سخت و قط عات ساخته شده اند. هوای درون تصفیه میشود تا هیچ گونه آلودگی در آن نباشد تا به قط عات آسیب برساند
cleaned U فضایی که دیسکهای سخت و قط عات ساخته شده اند. هوای درون تصفیه میشود تا هیچ گونه آلودگی در آن نباشد تا به قط عات آسیب برساند
clean U فضایی که دیسکهای سخت و قط عات ساخته شده اند. هوای درون تصفیه میشود تا هیچ گونه آلودگی در آن نباشد تا به قط عات آسیب برساند
adjacent rows U ردیف های مجاور [رج های مجاور]
localtalk U استاندارد شبکه سافت Apple که لایه فیزیکی مثل سیستم کابل یا اتصالات را که در شبکه Apple Talk استفاده میشود را ساخته است . شبکه داده را روی کابل unshield pair-tuisted منتقل میکند
top U روش نوشتن برنامه ها که کل سیستم به بلاکها یا کارهای ساده تقسیم میشود. دو واحد بلاک نوشته میشود وپیش از پردازش آزمایش میشود با بعدی
universal U آنچه از همه جا اعمال میشود یا در هر جایی استفاده میشود یا برای چندین کار استفاده میشود
adjacent U مجاور
abutting U مجاور
nigh U مجاور
neighbor U مجاور
vicinity U مجاور
appressed U مجاور
nearby U مجاور
contiguous U مجاور
proximal U مجاور
near by U مجاور
adjoining U مجاور
vicinage U مجاور
next U مجاور
vicinal U مجاور
neighbouring U مجاور
conterminous U مجاور
circumjucent U از هر سو مجاور
coterminous U مجاور
bordered U مجاور بودن
border U مجاور بودن
abuttal U زمین مجاور
collateral U همسایه مجاور
bordering U مجاور بودن
abuting surface U سطح مجاور
abuttals U زمین مجاور
parahepatic U مجاور کبد
paranephric U مجاور کلیه
contiguous zone U منطقه مجاور
vicinal dihalide U دی هالید مجاور
adjacent video U ویدئو مجاور
graveside U مجاور قبر
gravesides U مجاور قبر
proximal stimulus U محرک مجاور
adjacent lines U خطهای مجاور
aduacent sound U صدای مجاور
adjoins U مجاور بودن
adjoined U مجاور بودن
anal U مجاور مقعد
adjoining U نزدیک مجاور
neighbours U نزدیک مجاور
neighbour U نزدیک مجاور
neighbors U نزدیک مجاور
against U پیوسته مجاور
adjoin U مجاور بودن
adjacent U مجاور همسایه
colocate U در مجاور هم قرار دادن
surrounding U احاطه کننده مجاور
anchimeric assistance U کمک گروه مجاور
adjacent point نقطه های مجاور
monkey chatter U تداخل کانال مجاور
allele U ژنهای ناهمسان مجاور
guiding U عضلات کمکی مجاور
adjacent channel interfernce U تداخل کانال مجاور
min U معدنی
mineral water U اب معدنی
mineral water U آب معدنی
mineral U اب معدنی
spa U اب معدنی
inorganic U معدنی
mineral U معدنی
spas U اب معدنی
productions U ساخته شده طبق طرح کارخانه اتومبیل سازی موتورسیکلت ساخته شده طبق طرح کارخانه
production U ساخته شده طبق طرح کارخانه اتومبیل سازی موتورسیکلت ساخته شده طبق طرح کارخانه
hand-to-hand U دست بدست یکدیگر مجاور
appressed U کاملا نزدیک و مجاور چیزی
adjacent U دو میدان متصل به دو گروه مجاور
garbage U واسط رادیویی از کانالهای مجاور
hand to hand U دست بدست یکدیگر مجاور
ozokerit U موم معدنی
inorganic polymer U بسپار معدنی
inorganic base U باز معدنی
galenite U سرب معدنی
inorganic acid U اسید معدنی
mineralize U معدنی کردن
pit sand U ماسه معدنی
pumice stone U اسفنج معدنی
ore U سنگ معدنی
bitumen U قیر معدنی
asphalt U زفت معدنی
scoria U تفاله معدنی
muscovy glass U شیشه معدنی
mineral wax U موم معدنی
mineral trass U تراس معدنی
obsidian U شیشه معدنی
mineral spring U چشمه معدنی
deposits U ذخیره معدنی
deposit U ذخیره معدنی
mineral pitch U قیر معدنی
mineral pigment U رنگ معدنی
mineral oil U روغن معدنی
mineral material U ماده معدنی
mineral coal U ذغال معدنی
mineral U مواد معدنی
paraffin U موم معدنی
spa U چشمه معدنی
mineral dye U رنگینه معدنی
spas U چشمه معدنی
mineral U ماده معدنی
asphaltite U قیر معدنی
ores U سنگ معدنی
asphaltum U زفت معدنی
asphaltum U قیر معدنی
modular construction U ساختمان پیش ساخته ساختمان با بلوک پیش ساخته
watering place U محل چشمه اب معدنی
malthite U نوعی موم معدنی
table waters U ابهای معدنی سر سفره
bioinorganic chemistry U شیمی معدنی زیستی
ore U معدنیات کلوخه معدنی
ores U معدنیات کلوخه معدنی
mineral oil U روغن معدنی یانفت
wollastonite U سنگ معدنی "وولستونایت "
pockety U دارای چالههای معدنی
to abandon a mine U ترک کردن معدنی
inorganic pigment U رنگدانه های معدنی
montan wax U موم سخت معدنی
kaolinite U سنگ معدنی بفرمول 4
antimony U توتیای معدنی انتیمون
maltha U نوعی موم معدنی
nips U فشار موضعی بین دو جزء یاقطعه مجاور
nipped U فشار موضعی بین دو جزء یاقطعه مجاور
nip U فشار موضعی بین دو جزء یاقطعه مجاور
mineralize U مواد معدنی جمع کردن
mica U تلق نسوز شیشه معدنی
mica U سنگ طلق شیشه معدنی
pyroxene U ماده معدنی بلوری وسفید
picrate U نمک الی یا معدنی اسیدپیکریک
magma U خمیر مواد معدنی یا الی
willemite U سنگ معدنی رنگارنگ متبلور
to abandon a mine U دست کشیدن از کار در معدنی
terra alba U مواد معدنی سفید رنگ
induce U اختلال الکتریکی در سیگنال ناشی از منابع الکترومغناطیسی مجاور
induces U اختلال الکتریکی در سیگنال ناشی از منابع الکترومغناطیسی مجاور
I could have sworn that there was somebody in the next room . U می توانم قسم بخورم که یکنفر دراتاق مجاور بود
dot U فضای بین دو پیکسل مجاور روی صفحه نمایش
dotting U فضای بین دو پیکسل مجاور روی صفحه نمایش
contiguous U فایل ذخیره شده در مجموعهای از شیارهای دیسک مجاور هم
inducing U اختلال الکتریکی در سیگنال ناشی از منابع الکترومغناطیسی مجاور
induced U اختلال الکتریکی در سیگنال ناشی از منابع الکترومغناطیسی مجاور
overlap tell U رله اطلاعات مربوط به هدف یا دشمن به ایستگاههای مجاور
geyser U چشمه معدنی که اب گرم از ان فوران میکند
earth pigment U رنگینه های معدنی مثل خاک رس
abiston U سنگ معدنی دارای رشتههای بلند
to descend [into a mine] U وارد معدنی شدن [مثال با آسانسور]
to enter [into a mine] U وارد معدنی شدن [مثال با آسانسور]
geysers U چشمه جوشان اب گرم و معدنی اتشفشان
geysers U چشمه معدنی که اب گرم از ان فوران میکند
asbestos U سنگ معدنی دارای رشتههای بلند
mineralization U تبدیل به حالت معدنی یا سنگ معدن
geyser U چشمه جوشان اب گرم و معدنی اتشفشان
malthite U چسب قیر وموم زفت معدنی
workings U همه بخشهای حفاری شده معدنی
knockstone U کندهای که روی ان سنگهای معدنی راخردمیکنند
maltha U چسب قیر وموم زفت معدنی
goethite U اکسید اهن معدنی ئیدرژن دار
triangulation U تقسیم ناحیهای به مثلثهای مجاور هم جهت مساحی سه گوش سازی
base pitch U فاصله بین نیمرخهای مشابه دو دندانه مجاور از یک چرخ دنده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com