Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
megaspore
U
هاگدان بزرگ وغیرجنسی بعضی سرخسها
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
macrocyte
U
هاگدان بزرگ
megasporangium
U
هاگدان بزرگ محتوی هاگ ماده
fruiting body
U
هاگدان عضو مولد تخم یا هاگ
Mother-daughter boteh design
U
طرح بته جقه مادر و بچه
[این طرح در فرش های قشقایی، خمسه و بعضی دیگر از طرح ها به چشم می خورد و شامل یک بته جقه بزرگ و یک بته کوچک در دل یکدیگر است.]
My grandparents are six feet under.
<idiom>
U
پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند.
megalomania
U
مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
museum piece
U
آدم پیر
[پدر بزرگ ]
[مادر بزرگ]
fossil
U
آدم پیر
[پدر بزرگ ]
[مادر بزرگ]
big game
U
صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
macropterous
U
دارای بالهای دراز یا بزرگ بزرگ بال
divers
U
بعضی
cretain
U
بعضی
some
U
بعضی
several
U
بعضی
allegedly
U
بنابگفتهء بعضی
alleged
U
بنابگفتهء بعضی
sometimes
U
بعضی مواقع
once in a while
<adv.>
U
بعضی ازاوقات
frequently
[quite often]
<adv.>
U
بعضی ازاوقات
sometimes
U
بعضی اوقات
occasionally
<adv.>
U
بعضی ازاوقات
piezoelectric
U
ارتباط در بعضی موادکریستالی
Some children are afraid of the dark.
بعضی بچه ها از تاریکی می ترسند.
cutin
U
پوشش خارجی بعضی گیاهان
bell-conopy
U
[سقف بعضی از ناقوسها با سنتوری]
proconsul
U
افسر دارای بعضی اختیارات کنسولی
hookup
U
تجمع بعضی چیزها برای منظورخاصی
nurse a grudge
<idiom>
U
احساس تنفر از بعضی مردم را داشتن
chitin
U
جسم استخوانی درپوشش بعضی جانوران
grandparent
U
پدر بزرگ یا مادر بزرگ
grandparents
U
پدر بزرگ یا مادر بزرگ
grandam
U
مادر بزرگ ننه بزرگ
so large
U
چندان بزرگ بقدری بزرگ
stenosis
U
تنگ شدن یا انقباض بعضی از مجراهای بدن
vanish
U
بخش ضعیف ونهایی بعضی از حرفهای صدادار
hyposensitize
U
کم شدن حساسیت نسبت به بعضی مواد موجدحساسیت
vanishes
U
بخش ضعیف ونهایی بعضی از حرفهای صدادار
vanishing
U
بخش ضعیف ونهایی بعضی از حرفهای صدادار
awn
U
الت مذکر بعضی از جانوران خزنده و کرمها
draft mode
U
چاپ با کیفیت پایین روی بعضی چاپگرها
goat antelope
نوعی بز که از بعضی جهات شبیه بز کوهی است
vanished
U
بخش ضعیف ونهایی بعضی از حرفهای صدادار
zonate
U
واقع بروی یک خط مانند بعضی ازهاگهای چندتایی
index number
U
مقایسه حجم در بعضی مواقع با عدد شاخص
bote
U
حق مستاجر به برداشتن چوب برای بعضی مصارف
... however sometimes it just can't be helped.
U
... اما بعضی وقتها واقعا کاریش نمی شه کرد.
myelin sheath
U
ماده سفید چربی که غلاف بعضی اعصاب رامیپوشاند
cray
U
نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
cabin blower
U
در بعضی هواپیماهاکوپروسوری برای حفظ فشارکابین بالاتر از فشار محیط
zone ride
U
کنار رفتن بعضی از بازیگران حریف برای دفاع از یک منطقه
filters
U
چیزیکه بعضی پرتوها از ان میگذرندولی حائل پرتوهای دیگر است
neural net
U
مدل ریاضی بعضی پدیده هاکه رفتار عصبی دارند
tuning pipe
U
نای مخصوص کوک ومیزان کردن بعضی الات موسیقی
occasional
U
وابسته به فرصت یا موقعیت مربوط به بعضی از مواقع یاگاه و بیگاه
filter
U
چیزیکه بعضی پرتوها از ان میگذرندولی حائل پرتوهای دیگر است
White Paper
U
کتابی که حکومت یک کشور جهت تشریح یااعلام بعضی مسائل منتشرمیکند
autoharp
U
سنتوری که در ان بعضی ازسیمها را خفه میکنند تاسیمهای ازاد صدا کنند
White Papers
U
کتابی که حکومت یک کشور جهت تشریح یااعلام بعضی مسائل منتشرمیکند
diaeresis
U
دو نقطهای که بر روی بعضی ازحروف میگذارند تا تلفظ ان حرف راازحرف مجاورش جداسازد
dieresis
U
دو نقطهای که بر روی بعضی ازحروف میگذارند تا تلفظ ان حرف راازحرف مجاورش جداسازد
microspacing
U
خصوصیت بعضی چاپگرها که به انها امکان میدهد تا درفاصلههای بسیار کوچکی حرکت کنند
crown colony
U
بعضی از کلنیهای ممالک مشترک المنافع انگلیس که مقام سلطنت بر انها نظارت دارد
rule of reason
U
تفسیر کردن قانون به طورغیر عادلانه به منظور حفظ بعضی انحصارات غیر قانونی
antibiotic
U
مادهای که از بعضی موجودات ذره بینی بدست میاید و باعث کشتن میکربهای دیگر میشود
antibiotics
U
مادهای که از بعضی موجودات ذره بینی بدست میاید و باعث کشتن میکربهای دیگر میشود
silver thread
U
نخ های زربفت یا نقره ای
[این نوع نخ در بعضی قالیچه ها جهت تزئین در بافت فرش بکار می رود.]
field alterable control element
U
یک تراشه که در بعضی سیستمها بکار می رود و به استفاده کننده اجازه میدهدتا ریز برنامه نویسی کند
compressor bleed air
U
هوایی که از قسمت کمپرسورموتور توربینی برای جلوگیری از واماندگی و یابرای بکار اندازی بعضی متعلقات گرفته میشود
declaratory statute
U
هدف ازتصویب این نوع قانون برطرف کردن شک و تردیدی است که در مورد بعضی قوانین بروز میکند
master clear
U
کلیدی روی بعضی ازکنسولهای کامپیوتری که ثباتهای عملیاتی را پاک کردن و انها را برای حالت جدید عملیات اماده میکند
S-border
U
حاشیه های اس
[در بعضی از فرش ها، خصوصا قفقازی و آناتولی از نگاره هایی به شکل حرف اس یا زد لاتین جهت تزئین استفاده می کنند.]
sumptuary law
U
قانونی که با منع استفاده از بعضی اموال مصرفی جلو مخارج مصرفی زیاد را می گیرد
quercetin
U
ماده رنگی کریسیتین
[این رنگینه زرد از پوست درختان و بعضی سبزیجات استخراج می شود ولی طول عمر زیادی ندارد.]
filed
U
زمینه اصلی فرش
[که عموما تا قسمت حاشیه ادامه یافته و در بعضی از فرش ها کل بافت را در بر می گیرد.]
recursive equations
U
معادلاتی که بعضی از جملات در انهاتکرار شده و هر معادله نسبت به معادله قبلی فقط یک جمله اضافی دارد
option key
[یک کلید معرف روی بعضی ازصفحات کلید]
double knotting
U
گره دوخفتی یا دو رو
[که در بعضی از فرش های تزپینی ایران بکار رفته و هر دو طرف فرش دارای پرز با نقشی متفاوت است.]
uberrima fides
U
صفتی است که در بعضی از قراردادها که باعث برقراری انواع خاصی از رابطه بین افراد میشود وجودش از شرایط صحت عقل است
dye-stuff
U
ماده رنگی در رنگرزی الیاف
[این رنگینه ها یا بصورت سنتی از مواد طبیعی مانند اکثر گیاهان و بعضی حیوانات و یا از مواد شیمیایی تهیه می شوند]
dragon design
U
طرح اژدها
[در فرش های چین که مظهر قدرت امپراتور است. این طرح را به قرن شانزدهم میلادی نسبت داده و بعضی ریشه آن را کرمان می دانند.]
ewer
U
طرح گلاب پاش
[در بعضی از فرش های محرابی و فرش های عشایری]
turtle border
U
حاشیه سماوری
[در بعضی از فرش های ساروق، هراتی و مناطق دیگر در حاشیه از طرححی سماور کل استفاده می کنند که عده ای آنرا شبیه لاک پشت نیز دانسته اند.]
gig
U
ماشین خارزنی
[این وسیله برای یکنواخت کردن سطح پرزها و گرفتن ذرات از سطح بافت بکار می رود و در صنعت فرش ماشینی و بعضی منسوجات کاربرد دارد.]
rag rug
U
قالیچه چهل تکه
[در بعضی از کشورها نظیر مصر و مکزیک ابتدا نوارهای باریکی به عرض دو یا سه سانتی متر بافته شده و سپس لبه های آن به یکدیگر دوخته می شود که حالت فرش راه راه به آن می بخشد.]
saddle cover
U
رو زینی
[اینگونه بافته ها بصورت قالیچه یا پتو در قدیم بیشتر رواج داشت و اکنون نیز در بعضی عشایر جهت استفاده شخصی بافته شده و برای تزئین روی اسب و پوشش زین بکار می رود.]
natural dyes
U
رنگینه های طبیعی
[که عموما از گیاهان و بعضی حیوانات تهیه می شوند. نمونه گیاهی رنگ قرمز گیاه روناس و نمونه حیوانی رنگ قرمز، حشره قرمزدانه می باشد.]
gold washing
U
شستن طلائی
[نوعی سفیدگری مرسوم در افغانستان که با رنگزدائی فرش های قرمز، آنرا بصورت ترکیبی اتفاقی از رنگ های زرد و نارنجی در می آورد. این نوع زمینه رنگی، مورد علاقه بعضی از خریداران اروپایی می باشد.]
hemp
U
گیاه شاهدانه
[در فرش هند، افغانستان و بعضی از فرش های چین از ساقه های چوبی این گیاه، الیاف تهیه کرده و در تار فرش از آن استفاده می کنند.]
vase structure
U
بافت سه پوده گلدانی
[در بعضی از فرش های قرن دهم و یازدهم طرح های گلدانی را بصورت سه پوده می بافتند که دو پود آن پشمی و پود سوم پنبه یا ابریشم بوده است.]
cord yarn
U
نخ ضخیم و چند لا که بصورت پود در بعضی از فرش های مشهد جهت اتمام زودتر فرش و یا جهت تفاوت با فرش های دیگر استفاده می شود . گاه در شیرازه بافی تارهای بالا نیز بکار می رود .
megapod
U
بزرگ پا
bigger
U
بزرگ
biggest
U
بزرگ
mightiest
U
بزرگ
bandog
U
سگ بزرگ
mighty
U
بزرگ
massively
U
بزرگ
massive
U
بزرگ
big
U
بزرگ
great-
U
بزرگ
decuman
U
بزرگ
nonus
U
بزرگ
greatest
U
بزرگ
full bottomed
U
بزرگ
considerably large
U
بس بزرگ
canis majoris
U
سگ بزرگ
canis major
U
سگ بزرگ
majestic
U
بزرگ
egregious
U
بزرگ
mightier
U
بزرگ
majuscule
U
بزرگ
dignified
U
بزرگ
voluminous
U
بزرگ
macro
U
بزرگ
bulky
U
بزرگ
bulkiest
U
بزرگ
long ton
U
تن بزرگ
doyennes
U
زن بزرگ
doyenne
U
زن بزرگ
bulkier
U
بزرگ
macrocephalic
U
بزرگ سر
adult
U
بزرگ
headman
U
بزرگ
headmen
U
بزرگ
majuscular
U
بزرگ
hugeous
U
بزرگ
immane
U
بزرگ
king size
U
بزرگ
magacephalic
U
بزرگ سر
large sized
U
بزرگ
large sized a
U
بزرگ
of a large size
U
بزرگ
adults
U
بزرگ
great
U
بزرگ
high
U
بزرگ
majored
U
بزرگ
gates
U
در بزرگ
smallest
U
بزرگ نه
majoring
U
بزرگ
spanking
U
بزرگ
small
U
بزرگ نه
smaller
U
بزرگ نه
vasty
U
بزرگ
major
U
بزرگ
gross
U
بزرگ
spankings
U
بزرگ
grossed
U
بزرگ
grosser
U
بزرگ
highest
U
بزرگ
grosses
U
بزرگ
gate
U
در بزرگ
grossest
U
بزرگ
highs
U
بزرگ
extra
U
بزرگ
extra-
U
بزرگ
extras
U
بزرگ
largest
U
بزرگ
vast
U
بزرگ
larger
U
بزرگ
propylon
U
در بزرگ
swingeing
U
بزرگ
large
U
بزرگ
paternal grandmother
U
نه نه بزرگ
jumbos
U
بزرگ
jumbo
U
بزرگ
grossing
U
بزرگ
extensive
U
بزرگ
enormous
U
بزرگ
stour
U
بزرگ
eminent
U
بزرگ
walloping
U
بزرگ
wallopings
U
بزرگ
grave
U
بزرگ
swith
U
بزرگ
graves
U
بزرگ
gravest
U
بزرگ
jute fiber
U
[الیاف کنف که از ساقه این گیاه تیه می شوند. در فرش های ماشینی از کنف بین تار و پود استفاده می شود و در بعضی از فرش های هندی و چینی آنرا با مخلوط پنبه در تار استفاده می کنند.]
bonfire
U
اتش بزرگ
bass fiddle
U
ویلن سل بزرگ
bollard
U
موت بزرگ
bollards
U
موت بزرگ
big bang
U
انفجار بزرگ
big league
U
لیگ بزرگ
cleek
U
قلاب بزرگ
colosseum
U
سالن بزرگ
hunk
U
تکه بزرگ
conger
U
مارماهی بزرگ
tankards
U
ابخوری بزرگ
tankard
U
ابخوری بزرگ
storing
U
مغازه بزرگ
store
U
مغازه بزرگ
whackings
U
خیلی بزرگ
whacking
U
خیلی بزرگ
grand
U
بزرگ مهم
charles's wain
U
خرس بزرگ
case knife
U
چاقوی بزرگ
bonefire
U
اتش بزرگ
bronchocele
U
بزرگ شدگی
the wain
U
خرس بزرگ
caldron
U
کتری بزرگ
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com