English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
polestar U هادی مورد توجه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
favouritism U افراد مورد توجه
objective point U سمت مورد توجه
object point U سمت مورد توجه
unregarded U مورد توجه قرارنگرفته
To take into consideration. To consider. U مورد توجه قراردادن
receive attention U مورد توجه واقع شدن
steal the show <idiom> U دراجرا مورد توجه بودن
to receive attantion U مورد توجه قرار گرفتن
lionize U مورد توجه زیاد قرار گرفتن شیر کردن
area of operational interest U منطقه مورد توجه عملیاتی منطقه مورد نظر عملیاتی
skim U سرشیر گرفتن از تماس مختصر حاصل کردن بطور سطحی مورد توجه قرار دادن
skims U سرشیر گرفتن از تماس مختصر حاصل کردن بطور سطحی مورد توجه قرار دادن
skimmed U سرشیر گرفتن از تماس مختصر حاصل کردن بطور سطحی مورد توجه قرار دادن
annotations U توضیح یا توجه در برنامه در مورد نحوه اجرای برنامه
annotation U توضیح یا توجه در برنامه در مورد نحوه اجرای برنامه
insulating U مانع هدایت انرژی از یک هادی به دیگری شدن با جدا کردن دو نقط ه با مواد هادی
insulates U مانع هدایت انرژی از یک هادی به دیگری شدن با جدا کردن دو نقط ه با مواد هادی
insulate U مانع هدایت انرژی از یک هادی به دیگری شدن با جدا کردن دو نقط ه با مواد هادی
superconductor U خیلی هادی بیش از حد لزوم هادی ابرهادی
superconductors U خیلی هادی بیش از حد لزوم هادی ابرهادی
superconductive U خیلی هادی بیش از حد لزوم هادی
cmos U روشی برای ساخت تراشههای نیمه هادی نیمه هادی اکسید فلزی تکمیلی osentary
pmos U ترانزیستور نیمه هادی اکسید آهن که از طریق ناحیه کوچکی از نیمه هادی P هدایت میشود
conductor rail U ریل هادی شمش هادی
shields U هسته ساخته شده از هسته هادی با یک پوشش عایق و سپس یک لایه هادی برای اینکه سیگنال ارسالی از واسط ها درامان نگهدارد
shield U هسته ساخته شده از هسته هادی با یک پوشش عایق و سپس یک لایه هادی برای اینکه سیگنال ارسالی از واسط ها درامان نگهدارد
screamer U اگهی درشت وجالب توجه در روزنامه مطالب جالب توجه
guild socialism U سوسیالیسم صنفی عقیده کسانی که درعین اعتقاد به سوسیالیسم معتقد به ایجاد سیستم عدم تمرکز در مورد اصناف ودادن ازادی بیشتر به انهابودند و کنترل دولتی صاحبان حرف را جایز نمیشمردند واز این نظر گرایش ایشان به سندیکالیسم قابل توجه است
photoconductive U هادی حساس نسبت به نور هادی نور
subscriber's line U اتصال تلفنی هادی اتصال هادی مشترک
draw attention U توجه کسی را جلب کردن توجه جلب شدن
cleaned U کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleanest U کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
clean U کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleans U کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
favourite U طرف توجه شخص طرف توجه شی مطلوب
questionof interest U پرسشهای جالب توجه موضوعهای جالب توجه
favourites U طرف توجه شخص طرف توجه شی مطلوب
favorites U طرف توجه شخص طرف توجه شی مطلوب
guides U هادی
cable U هادی
leads U هادی
leading line U خط هادی
directors U هادی
director U هادی
cabled U هادی
lead U هادی
directorial U هادی
guided U هادی
steerer U هادی
ductile U هادی
guide U هادی
conductor U هادی
electric conductor U هادی
conductors U هادی
leads U غلاف هادی
leads U سبقت هادی
wireway U سیم هادی
vascular tissue U بافت هادی
ideal conductor U هادی ایده ال
twin conductor U هادی دوبل
leads U کابل هادی
valve guide U هادی سوپاپ
conductors U سیم هادی
conductors U هادی رسانا
lizards U بند هادی
duct U لوله هادی
superconductor U فوق هادی
superconductors U فوق هادی
conductor U سیم هادی
conductor U هادی رسانا
lizard U بند هادی
lead U کابل هادی
noninductive U غیر هادی
director sight U دوربین هادی
directing staff U ستاد هادی
water main U لوله هادی اب
water mains U لوله هادی اب
conductor resistance U مقاومت هادی
conductor rail U شینه هادی
conductor current U جریان هادی
conductive silver U نقره هادی
conducting staff U ستاد هادی
circuit line U هادی جریان
directress U هادی خط راهنما
directrix U هادی خط راهنما
dredging ladder U هادی سطل
light quide U هادی نور
light guide U هادی نور
internal conductor U سیم هادی
heat conductor U هادی حرارت
light pipe U هادی نور
guide vane U تیغه هادی
guide flag U پرچم هادی
guide bank U دیوار هادی سد
electric conductor U هادی برق
electric conductor U هادی الکتریسیته
semicinductor U نیمه هادی
semi conductor U نیمه هادی
single core U هادی تک رشتهای
single conductor U هادی تک رشتهای
bus bar U ریل هادی
superconducter U مافوق هادی
solid state U نیمه هادی
lead U سبقت هادی
lead U غلاف هادی
wire U هادی فلزی نازک
wires U هادی فلزی نازک
n type semiconductor U نیمه هادی نوع N
gallium arsenide U قطعه نیمه هادی
nonconductor U جسم غیر هادی
solid state cartridge U کارتریج نیمه هادی
port U شیار هادی دهانه
superconducting computers U کامپیوترهای مافوق هادی
p type semiconductor U نیمه هادی نوع "پی "
nozzle guide vane U تیغههای هادی یا راهنما
lead in U مدار هادی اشتعال
semiconductor device U دستگاه نیمه هادی
semiconductor memory U حافظه نیمه هادی
semiconductor storage U حافظه نیمه هادی
ohmage U مقاومت هادی برق
insulated conductor U هادی عایق شده
current carring wire U سیم هادی جریان
photoconductor U هادی حساس نسبت به نور
integrate semiconductor circuit U مدار نیمه هادی مجتمع
guides post U نفر هادی مستقر شوید
metallic oxide semiconductor U نیمه هادی اکسید فلزی
wave guide U هادی برای تابشهای الکترومگنتیک
quadrattrix U راهنمای تربیع منحنی هادی
solid-state U مربوط به وسایل نیمه هادی
conductor U وسیله هادی اجرا کننده
conductors U وسیله هادی اجرا کننده
conductor U هادی جریان برق رشته سیم
electric U حرکت شدید بار الکتریکی در یک هادی
diathermanous U هادی اشعه حرارتی ماوراء قرمز
complementary metal oxide semiconductor U نیمه هادی اکسید فلزی تکمیلی
doubled U تخته مداریکه هر دو سوی آن هادی باشد
low gap semiconductor U نیمه هادی با فاصله انرژی کوچک
conductors U هادی جریان برق رشته سیم
current U حرکت قط عات بار دار در یک هادی
variable camber U سطوح هادی گاز به داخل توربین
currents U حرکت قط عات بار دار در یک هادی
double U تخته مداریکه هر دو سوی آن هادی باشد
diathermic U هادی اشعه حرارتی ماوراء قرمز
doubled up U تخته مداریکه هر دو سوی آن هادی باشد
nonsparking U ضد تولید جرقه غیر هادی الکتریسیته
conductors U مادهای مثل فلز که هادی الکتریسیته است
wafer U تکه کاملی از ماده نیمه هادی تک بلوری
wafers U تکه کاملی از ماده نیمه هادی تک بلوری
leaders U هادی راهنما فرمانده گروه یا یکان کوچک
transistor U ترانزیستور سه لایهای از انواع مختلف نیمه هادی
bathyconductograph U وسیله اندازه گیری میزان هادی بودن اب
randomly U حرکت نامنظم الکترونها در داخل یک نیمه هادی
random U حرکت نامنظم الکترونها در داخل یک نیمه هادی
leader U هادی راهنما فرمانده گروه یا یکان کوچک
coupler U وسیله مکانیکی برای اتصال دو یا چند هادی
cladding U ماده محافظت کننده اطراف یک هسته هادی
conductor U مادهای مثل فلز که هادی الکتریسیته است
transistors U ترانزیستور سه لایهای از انواع مختلف نیمه هادی
photoresist U فرایند بکار برده شده در تولیددستگاههای نیمه هادی
jumbo chip U مدار مجتمع که از مهر نیمه هادی استفاده میکند
jumpers U سیم هادی برای ایجاد انشعاب فرعی موقتی
jumper U سیم هادی برای ایجاد انشعاب فرعی موقتی
transistor U وسیله الکترونیکی نیمه هادی که جریان را در یک مدار کنترل میکند.
diode U دیور نیمه هادی که در صورت اعمال جریان نور منتشرمیکند
transistors U وسیله الکترونیکی نیمه هادی که جریان را در یک مدار کنترل میکند.
light U دیود نیمه هادی که در اثر اعمال جریان نور منتشر میکند.
lightest U دیود نیمه هادی که در اثر اعمال جریان نور منتشر میکند.
lighted U دیود نیمه هادی که در اثر اعمال جریان نور منتشر میکند.
silicon U عنصری با خصوصیات نیمه هادی , به صورت کریستال برای تولید کنندگان IC
silicon U محل پایه تولید کنندگان قط عات نیمه هادی آمریکا در california
led U دیود نیمه هادی که در اثر اعمال جریان نور منتشر میکند
multilayer U تخته مدار چاپ شده که چندین لایه یا شیارهای هادی متصل دارد
marks U نوشتن حروف با جوهر مغناطیسی یا هادی که بعدا توسط ماشین قابل خواندن باشند
fet U Transistor Effect Field نیمه هادی که به عنوان یک عنصر حافظه بکار برده میشود
mark U نوشتن حروف با جوهر مغناطیسی یا هادی که بعدا توسط ماشین قابل خواندن باشند
field emission U پخش شدن الکترونها از یک فلز یا نیمه هادی به درون یک خلاء تحت تاثیر میدان الکتریکی
dtl U Logic Transistor Diod منطق میکروالکترونیکی که براتصالات میان دیودهای نیمه هادی و ترانزیستور استواراست
re- U با توجه به
notes U توجه
re U با توجه به
oblivious U بی توجه
listless U بی توجه
listlessly U بی توجه
care U توجه
regards U توجه
inattentive U بی توجه
cared U توجه
cares U توجه
note U توجه
heedfulness U توجه
tendance U توجه
adverence U توجه
advertence U توجه
advertency U توجه
noting U توجه
attention U توجه
turn to U توجه
unresponsive U بی توجه
heeding U توجه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com