Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
semidome
U
نیمه گنبد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
overlapped
U
نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
overlap
U
نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
overlaps
U
نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
seahorses
U
رجوع شود بهwalrus جانور نیمه اسب و نیمه ماهی
interlap
U
چگونگی چند چیز که نیمه نیمه روی هم قرار میگیرند
seahorse
U
رجوع شود بهwalrus جانور نیمه اسب و نیمه ماهی
cmos
U
روشی برای ساخت تراشههای نیمه هادی نیمه هادی اکسید فلزی تکمیلی osentary
pmos
U
ترانزیستور نیمه هادی اکسید آهن که از طریق ناحیه کوچکی از نیمه هادی P هدایت میشود
imbricate
U
نیمه نیمه روی هم گذاشتن
splices
U
نیمه نیمه رویهم گذاشتن
splice
U
نیمه نیمه رویهم گذاشتن
spliced
U
نیمه نیمه رویهم گذاشتن
splicing
U
نیمه نیمه رویهم گذاشتن
semipublic
U
نیمه عمومی نیمه دولتی
semilustrous
U
نیمه درخشان نیمه مجلل
semi naufragium
U
نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
stupa
U
گنبد
domes
U
گنبد
thole
U
گنبد
calotte
U
گنبد
cupolas
U
گنبد
cupola
U
گنبد
dome
U
گنبد
vaults
U
گنبد
vault
U
گنبد
half dome
U
نیم گنبد
the vault of heaven
U
گنبد اسمان
the round of heaven
U
گنبد اسمان
tambour
U
گریو گنبد
drummed
U
ساقه گنبد
drum
U
ساقه گنبد
domes
U
گنبد سونار
stupa
U
گنبد مقبره
the vault of heaven
U
گنبد کبود
vault
U
گنبد دفن
domed
U
گنبد دار
burial vault
U
گنبد دفن
pendentive dome
U
گنبد اویخته
astrodome
U
گنبد رصدخانه
dome
U
گنبد سونار
conch
U
نیم گنبد
spherical dome
U
گنبد دور تمام
dome
U
گنبد زدن منزلگاه
dome
U
گنبد دودکش
[شیمی]
Mosque design
U
طرح مسجد و گنبد
hood
U
گنبد دودکش
[شیمی]
radome
U
گنبد انتن رادار
domes
U
گنبد زدن منزلگاه
louver
U
گنبد روزنه دار
louvers
U
گنبد روزنه دار
louvre
U
گنبد روزنه دار
half life
U
نیمه عمر تشعشعی موادرادیواکتیو نیمه عمر
vaults
U
گنبد یاطاق درست کردن
vault
U
گنبد یاطاق درست کردن
calotte
U
[گنبد خانه ها در رم شبیه شب کلاه]
geodesic dome
U
گنبد متشکل ازسطوح هندسی
astrodome
U
گنبد شیشهای که خلبان میتواند از وراء ان اسمان رامشاهده کند
beneficial occupancy
U
اشغال ساختمان نیمه تمام استفاده از ساختمان نیمه تمام
from mid may to mid june
U
از نیمه ماه تا نیمه ماه جون
semifinal
U
مربوط به دوره نیمه نهایی دوره نیمه نهایی
midnight
U
نیمه شب
semi
U
نیمه
semis
U
نیمه
stiffish
U
نیمه شق
in noon of night
U
در نیمه شب
part way
U
نیمه
mid
U
نیمه
moiety
U
نیمه
half deck
U
نیمه پل
mid-
U
نیمه
division line
U
خط نیمه
tope
U
گنبد بودایی برج بودایی
semicrystalline
U
نیمه بلورین
partially sighted
U
نیمه بینا
preconscious
U
نیمه هشیار
quasi private
U
نیمه خصوصی
quasi public
U
نیمه دولتی
semidomesticated
U
نیمه اهلی
semierect
U
نیمه ایستاده
semicolonial
U
نیمه مستعمره
partially hearing
U
نیمه شنوا
semi trailer
U
نیمه یدک
nocturn
U
عبادت نیمه شب
semicrystalline
U
نیمه متبلور
middle watch
U
نگهبانی نیمه شب
midyear
U
نیمه سال
semidivine
U
نیمه الهی
semiconscious
U
نیمه بیهوش
semidetached
U
نیمه مجزا
semidivine
U
نیمه خدا
partial fixing
U
نیمه گیرداری
midwatch
U
پاس نیمه شب
semiconscious
U
نیمه اگاه
semiconscious
U
نیمه هوشیار
semi conductor
U
نیمه هادی
semi skilled
U
نیمه ماهر
quasi public
U
نیمه عمومی
semiactive
U
نیمه فعال
semiarboreal
U
نیمه درختی
semiarid
U
نیمه خشک
semiautomatic
U
نیمه خودکار
semicivilized
U
نیمه متمدن
semicinductor
U
نیمه رسانا
semi official
U
نیمه رسمی
second half
U
نیمه دوم
semi independent
U
نیمه مستقل
quasi commercial
U
نیمه بازرگانی
semiaquatic
U
نیمه ابزی
semicolonialism
U
نیمه مستعمراتی
quasi concave
U
نیمه مقعر
semicolonial
U
نیمه ازاد
quasi convex
U
نیمه محدب
semi mechanization
U
نیمه مکانیزه
semi literate
U
نیمه نویسا
semicinductor
U
نیمه هادی
half-column
U
نیمه ستون
subovate
U
نیمه بیضی
subfossil
U
نیمه سنگواره
subarid
U
نیمه خشک
subadult
U
نیمه بالغ
subacute
U
نیمه حاد
solid state
U
نیمه هادی
shaly clay
U
رس نیمه بلوری
semivitrified
U
نیمه شیشهای
semitropic
U
نیمه گرمسیری
semitransparent
U
نیمه شفاف
semitranslucent
U
نیمه شفاف
semitranslucent
U
نیمه کدر
semiterrestrial
U
نیمه خاکی
subsaline
U
نیمه شور
half-timbered
U
نیمه چوبی
semi-conscious
U
نیمه هشیار
half-bat
U
آجر نیمه
dwarf wall
U
دیوار نیمه
aileron
U
نیمه لچکی
aileron
U
نیمه سنتوری
underemployed
U
نیمه کار
sub-tropical
U
نیمه حاره
semi-precious
U
نیمه گرانبها
semi-precious
U
نیمه بهادار
semi-final
U
نیمه نهایی
semi-conscious
U
در حال نیمه غش
semi-conscious
U
نیمه بیهوش
semisynthetic
U
نیمه ترکیبی
semisynthetic
U
نیمه مصنوعی
semiliquid
U
نیمه مایع
semilate
U
نیمه دیررس
semihard
U
نیمه محکم
semihard
U
نیمه سخت
semigloss
U
نیمه شفاف
semisolid
U
نیمه جامد
semigloss
U
نیمه درخشان
semiofficial
U
نیمه رسمی
semiformal
U
نیمه رسمی
semifluid
U
نیمه ابکی
semifixed
U
نیمه ثابت
semifinal
U
نیمه نهایی
semilog
U
نیمه لگاریتمی
semilogarithmic
U
نیمه لگاریتمی
semilustrous
U
نیمه درخشنده
semiskilled
U
نیمه ماهر
semirigid
U
نیمه سخت
semireligious
U
نیمه مذهبی
semipublic
U
نیمه همگانی
semipro
U
نیمه حرفهای
semiprivate
U
نیمه خصوصی
semipermeable
U
نیمه تراوا
semipermanent
U
نیمه جاودان
semiparasitic
U
نیمه انگلی
semiopaque
U
نیمه کدر
semiopaque
U
نیمه شفاف
semimobile
U
نیمه متحرک
semierect
U
نیمه قائم
half-mast
U
نیمه افراشتگی
half way
U
نیمه راه
part time
U
نیمه وقت
subconsciously
U
نیمه اگاه
demigod
U
نیمه خدا
translucent
U
نیمه شفاف
inchoate
U
نیمه تمام
subconsciously
U
نیمه هشیار
brow ague
U
درد نیمه سر
part-time
U
نیمه وقت
partial
U
نیمه کامل
half-mast
U
نیمه افراشتن
half tracked
U
نیمه شنی
midsummer
U
نیمه تابستان
foreconscious
U
نیمه هشیاری
parboils
U
نیمه پختن
half faced
U
نیمه کاره
parboiling
U
نیمه پختن
half loaded
U
سلاح نیمه پر
first half
U
نیمه نخست
parboil
U
نیمه پختن
half mast high
U
نیمه افراشته
half time
U
نیمه بازی
half-time
U
نیمه نخست
draft
U
نیمه نهایی
drafted
U
نیمه نهایی
subliminal
U
نیمه خوداگاه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com