English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
rear party U نیروی پوششی عقب نشینی یا عقب دار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
covering force U نیروی پوششی
screening force U نیروی پوششی
setback U نیروی عقب نشینی توپ
setbacks U نیروی عقب نشینی توپ
jet propulsion U نیروی عقب نشینی حاصله از فشار گازفشار خروج گاز
withdrawals U عملیات عقب نشینی اختیاری عقب نشینی
withdrawal U عملیات عقب نشینی اختیاری عقب نشینی
backpedal U عقب نشینی در مقابل حریف عقب نشینی
tegumentary U پوششی
integumentary U پوششی
covering letters U نامه پوششی
hedging U تبدیل پوششی
sheeting U پوششی لفاف
caul U غشاء پوششی
tegmentum U غشاء پوششی
covering letter U نامه پوششی
coverage U دفاع پوششی
tunica U غشاء پوششی
fullback U دفاع پوششی
screening effect U اثر پوششی
covering barrier U مانع پوششی
screening fire U اتش پوششی
lap joint U اتصال پوششی
tegumnentum U غشاء پوششی
covering troops U یکانهای پوششی
full back U مدافع پوششی
reenforceŠetc U نیروی تازه فرستادن برای با نیروی امدادی تقویت کردن
magneto electricity U نیروی کهربایی که بوسیله نیروی اهن ربایی تولید میشود
blue water school U انانی که نیروی دریایی انگلیس راتنها نیروی کافی ان میدانند
coating U پوششی از یک لایه رنگ یا گچ
epithelialize U بافت پوششی شدن
epithelize U بافت پوششی شدن
fascias U لایه پوششی فیبری
fascia U لایه پوششی فیبری
torque U نیروی گردنده درقسمتی از دستگاه ماشین نیروی گشتاوری
juggernauts U نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
juggernaut U نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
e.m.f U force electromotive نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
landaulet n U گردونه کوچکی که پوششی دارد
air force personnel with the army U پرسنل نیروی هوایی ماموربه نیروی زمینی
expeditionary U نیروی اعزامی به خارج نیروی سرکوبگر خارجی
acanthoma U اماس سلولهای خارداربافت پوششی مالپیقی
slipcover U پوششی که بسرعت پوشیده یاخارج شود
recoilless U جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
variable recoil U سیستم عقب نشینی متغیر دستگاه عقب نشینی متغیر
electromotive force U نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
wing covert U پر پوششی روی پرهای مخصوص پرواز پرنده
intima U درونی ترین غشاء پوششی رگها و سایررباطهای بدن
no man's land U زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
hydathode U ساختمان پوششی گیاهان عالی که دارای عمل تراوش مایع میباشند
army landing forces U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
attack force U نیروی تک کننده به ساحل نیروی تک
threat force U نیروی دشمن نیروی مخالف
buoyancy U نیروی بالابر نیروی شناوری
self propulsion U حرکت توسط نیروی خود پیشروی توسط نیروی خویش
antistatic mat U پوششی در قسمت جلوی یک دستگاه مانند یک واحد دیسک که به حالت سکون حساس است لایی ناایستا
counter force U نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن
allocated manpower U نیروی انسانی واگذار شده سهمیه نیروی انسانی
free gyroscope U نیروی ژیروسکوپی ازاد نیروی جاذبه مغناطیسی ازاد
geomagnetism U نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
naval aviation U قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی
soirees U شب نشینی
waked U شب نشینی
evening party U شب نشینی
sedimentation U ته نشینی
retrocedence U پس نشینی
wake U شب نشینی
recoil U پی نشینی
wakes U شب نشینی
recoiled U پی نشینی
subsidence U ته نشینی
recoiling U پی نشینی
nightlife U شب نشینی
deposit U ته نشینی
recoils U پی نشینی
sedimentary U ته نشینی
settling U ته نشینی
precipitation U ته نشینی
soiree U شب نشینی
illuviation U ته نشینی
soirTes U شب نشینی
deposits U ته نشینی
sedimentation U ته نشینی
adsorption U رو نشینی
sedinentation U ته نشینی
an eveing party U شب نشینی
urbanization U شهر نشینی
electrostatic procipitation U ته نشینی الکترواستاتیک
seclusion U گوشه نشینی
retreating U عقب نشینی
urbanism U شهر نشینی
recoils U عقب نشینی
sanctuaries U حق بست نشینی
break ground U عقب نشینی
retreat U عقب نشینی
retreated U عقب نشینی
sanctuary U حق بست نشینی
fallback U عقب نشینی
retreats U عقب نشینی
suburbia U حومه نشینی
recoil U عقب نشینی
recess U عقب نشینی
recoiled U عقب نشینی
to burn the midnighoil U شب نشینی کردن
recoiling U عقب نشینی
recesses U عقب نشینی
to burn the midnight oil شب نشینی کردن
nomadism U کوچ نشینی
cotenancy U هم اجاره نشینی
tenantry U اجاره نشینی
katabasis U عقب نشینی
solitariness U گوشه نشینی
ruralize U ده نشینی کردن
silting U رسوب ته نشینی
hypostatic U ناشی از ته نشینی
hutment U کلبه نشینی
line of retreat U خط عقب نشینی
settlement U ته نشینی مسکن
sequestered life U گوشه نشینی
sedimentation pond U حوضچه ته نشینی
settlements U ته نشینی مسکن
reclvsion U گوشه نشینی
eremitism U گوشه نشینی
retrocession U عقب نشینی
retrocedence U عقب نشینی
eremitic life U گوشه نشینی
Marine Corps U نیروی تکاوران دریایی نیروی تفنگداران دریایی
army aircraft U هواپیمایی نیروی زمینی هواپیماهای نیروی زمینی
sounded U پوششی که صدا را در چاپگر پر و صدا قط ع میکند
soundest U پوششی که صدا را در چاپگر پر و صدا قط ع میکند
sounds U پوششی که صدا را در چاپگر پر و صدا قط ع میکند
sound U پوششی که صدا را در چاپگر پر و صدا قط ع میکند
retreats U عقب نشینی کردن
retreated U عقب نشینی کردن
recoil mechanism U مکانیسم عقب نشینی
retreating U عقب نشینی کردن
drop back <idiom> U عقب نشینی کردن
scuttled U عقب نشینی روزنه
to beat a retreat U کوس عقب نشینی
scuttle U عقب نشینی روزنه
scuttles U عقب نشینی روزنه
scuttling U عقب نشینی روزنه
rocket propulsion U فشارعقب نشینی موشک
long recoil U عقب نشینی طولانی
urbanistic U وابسته بشهر نشینی
to sound the retreat U شیپورعقب نشینی زدن
urbanist U وابسته بشهر نشینی
subornation U زیر پا نشینی اغواء
retirement U عقب نشینی اختیاری
To retreat. To withdraw. U عقب نشینی کردن
to lose ground U عقب نشینی کردن
to give ground U عقب نشینی کردن
to fall back U عقب نشینی کردن
recoil mechanism U دستگاه عقب نشینی
setbacks U فشار عقب نشینی
withdraws U عقب نشینی کردن
pull away U عقب نشینی کردن
withdraw U عقب نشینی کردن
backblast U شعله عقب نشینی
ebb current U عقب نشینی اب دریا
companionship U مصاحبت پهلو نشینی
sinks U ته نشینی حفره یاگودال
back pressure U فشار عقب نشینی
colonial U معماری کوچ نشینی
sink U ته نشینی حفره یاگودال
forced withrawal U عقب نشینی اجباری
short recoil U عقب نشینی کوتاه
setback U فشار عقب نشینی
retreat U عقب نشینی کردن
give ground <idiom> U عقب نشینی کردن
to beat a retreat U عقب نشینی کردن
blowback U ضربه عقب نشینی
sedimentation analysis U تجزیه بروش ته نشینی
blowback U عقب نشینی خودکار
backblast U موج عقب نشینی
recoil U عقب نشینی کردن توپ
cloister U صومعه گوشه نشینی کردن
recoiled U عقب نشینی کردن توپ
long recoil U طول عقب نشینی زیاد
recoils U عقب نشینی کردن توپ
breakdown U ته نشینی مواد معلق دردوغاب
alluvial U ته نشینی مربوط به رسوب و ته نشین
insula U دستگاه عمارت اجاره نشینی
variable slide U طول عقب نشینی متغیر
obmutescence U خاموش نشینی سکوت عمدی
breakdowns U ته نشینی مواد معلق دردوغاب
cloisters U صومعه گوشه نشینی کردن
to sound the retire U شیپور عقب نشینی زدن
retreated U عقب نشینی اجباری بازگشتن
hermitic U وابسته بگوشه نشینی زهدامیز
a white collar job U کار پشت میز نشینی
retreats U عقب نشینی اجباری بازگشتن
retreat U عقب نشینی کناره گیری
retreats U عقب نشینی کناره گیری
retreating U عقب نشینی اجباری بازگشتن
recoil operated U مجهز به دستگاه عقب نشینی
retreating U عقب نشینی کناره گیری
they are in full retreat U سخت عقب نشینی می کنند
retreated U عقب نشینی کناره گیری
retreat U عقب نشینی اجباری بازگشتن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com