English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
state guard U نیروی نظامی ایالتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
army terminals U باراندازهای نظامی سکوهای نظامی باراندازهای نیروی زمینی
militias U نیروی نظامی
the sabre U نیروی نظامی
forcing U نیروی نظامی
militia U نیروی نظامی
by military force U با نیروی نظامی
forces U نیروی نظامی
soldiery U نیروی نظامی
force U نیروی نظامی
parity U تعادل نیروی نظامی
militias U نیروی شبه نظامی
saber rattling U نمایش نیروی نظامی
militia U نیروی شبه نظامی
provost court U دادگاه فرمانداری نظامی یا نیروی اشغالی
boot camp U اردوگاه تعلیمات نظامی نیروی دریایی
boot camps U اردوگاه تعلیمات نظامی نیروی دریایی
militia U نیروی مقاومت ملی جنگجویان غیر نظامی
militias U نیروی مقاومت ملی جنگجویان غیر نظامی
militarism U روح سربازی یا نظامی گری نظامی گری توسل به قدرت نظامی
state hood U ایالتی
statewide U ایالتی
provincial U ایالتی
judge advocate U دادستان دادگاه نظامی مشاور قانونی دادگاه نظامی مستشار دادگاه نظامی
state guard U ارتش ایالتی
statehouses U مجلس ایالتی
interstates U بین ایالتی
interstate U بین ایالتی
state prison U زندان ایالتی
house of assembly U مجلس ایالتی
landesgericht U دادگاه ایالتی
intrastate U درون ایالتی
statehouse U مجلس ایالتی
state university U دانشگاه ایالتی
facings U یقه وسردست و مغزیهای لباس نظامی حرکات در جای نظامی
facing U یقه وسردست و مغزیهای لباس نظامی حرکات در جای نظامی
statehouse U مجلس مقننه ایالتی
statehouses U مجلس مقننه ایالتی
statehood U حالت ایالتی داشتن
Capitol U عمارت پارلمان ایالتی
counter march U تغییر جهت نیروی نظامی عقب گرد عقب گرد کردن تغییر رویه دادن
manoeuvring U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
terminal command U فرماندهی بارانداز نظامی یکان عملیات سکوی نظامی
manoeuvres U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvre U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
maneuvres U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
maneuvring U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
maneuvred U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvred U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
terminal U سکوی نظامی بارانداز نظامی انتهایی نهایی
terminals U سکوی نظامی بارانداز نظامی انتهایی نهایی
rank and file U صفوف مختلف نظامی سلسله مراتب نظامی
Goa U ایالتی ساحلی در غرب هندوستان
fcc U شبکههای تلفنی و رسانههای ارتباط جمعی میان ایالتی میباشد
phantom order U قرارداد تولید وسایل نظامی درزمان جنگ قرارداد تبدیل کارخانههای شخصی به کارخانجات نظامی
military channel U چانل نظامی مجرای نظامی
military government U حکومت نظامی فرمانداری نظامی
blue water school U انانی که نیروی دریایی انگلیس راتنها نیروی کافی ان میدانند
magneto electricity U نیروی کهربایی که بوسیله نیروی اهن ربایی تولید میشود
reenforceŠetc U نیروی تازه فرستادن برای با نیروی امدادی تقویت کردن
torque U نیروی گردنده درقسمتی از دستگاه ماشین نیروی گشتاوری
juggernaut U نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
juggernauts U نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
e.m.f U force electromotive نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
air force personnel with the army U پرسنل نیروی هوایی ماموربه نیروی زمینی
expeditionary U نیروی اعزامی به خارج نیروی سرکوبگر خارجی
electromotive force U نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
military impedimenta U شماره بارنامه نظامی شماره حمل بار نظامی
no man's land U زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
army landing forces U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
attack force U نیروی تک کننده به ساحل نیروی تک
threat force U نیروی دشمن نیروی مخالف
buoyancy U نیروی بالابر نیروی شناوری
self propulsion U حرکت توسط نیروی خود پیشروی توسط نیروی خویش
counter force U نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن
naval aviation U قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی
allocated manpower U نیروی انسانی واگذار شده سهمیه نیروی انسانی
geomagnetism U نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
free gyroscope U نیروی ژیروسکوپی ازاد نیروی جاذبه مغناطیسی ازاد
martial law U مقررات حکومت نظامی حکومت نظامی
hand salute U سلام نظامی دادن سلام نظامی
court martial U محاکمه نظامی محاکمه نظامی کردن
army aircraft U هواپیمایی نیروی زمینی هواپیماهای نیروی زمینی
Marine Corps U نیروی تکاوران دریایی نیروی تفنگداران دریایی
commandant of marine corps U فرمانده نیروی تکاوران دریایی فرمانده نیروی تفنگداران دریایی
component command U قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
foreign military sales U فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
eagle flight U نیروی هوا روی در حال اماده باش نیروی هوا روی اماده
attached strength U استعداد نیروی زیر امر نیروی زیر امر
soldier U نظامی
warlike U نظامی
service U نظامی
soldiers U نظامی
serviced U نظامی
mil U نظامی
martin U نظامی
military U نظامی
martial U نظامی
fort U دژ نظامی
saluted U احترام نظامی
military platform U سکوی نظامی
military psychology U روانشناسی نظامی
military posture U ارایش نظامی
military resources U منابع نظامی
military posture U وضعیت نظامی
word of command U فرمان نظامی
military governor U حاکم نظامی
Military operations. U عملیات نظامی
military grid U شبکه نظامی
military intelligence U اطلاعات نظامی
military intervention U مداخله نظامی
prisidio U قلعه نظامی
salute U احترام نظامی
guest houses U مهمانسرای نظامی
military government U حکومت نظامی
military justice U دادرسی نظامی
military governor U فرمانداری نظامی
military occupational speciality U کد تخصصی نظامی
military justice U دادسرای نظامی
khaki U لباس نظامی
guest house U مهمانسرای نظامی
military services U قسمتهای نظامی
civil U غیر نظامی
standing orders U امریه نظامی
militarists U نظامی گرا
martial law U حکومت نظامی
spirit de corps U غرور نظامی
soldier U نظامی شدن
soldier U فرد نظامی
soldiers U نظامی شدن
standing order U امریه نظامی
militarist U نظامی گرا
stronghold U قلعه نظامی
drilling U تمرین نظامی
civilian U غیر نظامی
ceremony U مراسم نظامی
ceremonies U مراسم نظامی
civilians U غیر نظامی
provost marshal U قاضی نظامی
military service U خدمت نظامی
strongholds U قلعه نظامی
strategic map U نقشه نظامی
militarily U از لحاظ نظامی
paramilitaries U شبه نظامی
military training U تعلیم نظامی
military training U اموزش نظامی
military testament U وصیتنامه نظامی
truck vehicle U خودرو نظامی
tunc U پیراهن نظامی
military strategy U استراتژی نظامی
military spending U مخارج نظامی
military specifications U کدتخصصی نظامی
neck cloth U کاشکول نظامی
necker chief U کاشکول نظامی
the sabre U حکومت نظامی
soldiers U فرد نظامی
paramilitary U شبه نظامی
council of war U شورای نظامی
councils of war U شورای نظامی
camps U اردوگاه نظامی
camped U اردوگاه نظامی
camp U اردوگاه نظامی
the military profession U کار نظامی
military specifications U خصوصیات نظامی
post- U پست نظامی
exercise U مشق نظامی
exercise U مانور نظامی
army staff U ستاد نظامی
articles of war U قانون نظامی
attache U وابسته نظامی
general outpatient clinic U درمانگاه نظامی
citadels U قلعه نظامی
citadel U قلعه نظامی
garrison state U ایالت نظامی
field colours U پرچم نظامی
exercised U مانور نظامی
intelligence U اطلاعات نظامی
post U پست نظامی
drills U مشق نظامی
drilled U مشق نظامی
drill U مشق نظامی
army attache U وابسته نظامی
invasion currency U پول نظامی
regimental U لباس نظامی
exercises U مشق نظامی
exercises U مانور نظامی
exercised U مشق نظامی
field colors U پرچم نظامی
marching U گام نظامی
counter military U ضد عملیات نظامی
marches U گام نظامی
defense information U اطلاعات نظامی
marched U گام نظامی
court martial U دادگاه نظامی
march U گام نظامی
fortresses U استحکامات نظامی
court martiall U دادگاه نظامی
fortress U استحکامات نظامی
court martiall U شورای نظامی
council ofwar U شورای نظامی
detention barrack U بازداشتگاه نظامی
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com