English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
fictitious force U نیروی فرضی [فیزیک]
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
assumed grid U شبکه فرضی سیستم مختصات فرضی
assumed decimal point U ممیز فرضی نقطه اعشار فرضی
false origin U مبنای مختصات فرضی مبنای فرضی
magneto electricity U نیروی کهربایی که بوسیله نیروی اهن ربایی تولید میشود
blue water school U انانی که نیروی دریایی انگلیس راتنها نیروی کافی ان میدانند
reenforceŠetc U نیروی تازه فرستادن برای با نیروی امدادی تقویت کردن
torque U نیروی گردنده درقسمتی از دستگاه ماشین نیروی گشتاوری
juggernauts U نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
juggernaut U نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
e.m.f U force electromotive نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
air force personnel with the army U پرسنل نیروی هوایی ماموربه نیروی زمینی
expeditionary U نیروی اعزامی به خارج نیروی سرکوبگر خارجی
electromotive force U نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
no man's land U زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
army landing forces U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
threat force U نیروی دشمن نیروی مخالف
attack force U نیروی تک کننده به ساحل نیروی تک
buoyancy U نیروی بالابر نیروی شناوری
presumptive title U حق فرضی
assumptive U فرضی
hypothetical U فرضی
presumptive U فرضی
assumed U فرضی
phantom line U خط فرضی
imaginary U فرضی
agonic line U خط فرضی
hypothetic U فرضی
an imaginary line U خط فرضی
supposed U فرضی
suppositional U فرضی
obligatory U فرضی
theoretical U فرضی
hypothetial U فرضی
suppisitive U فرضی
suppositive U فرضی
assumed mean U میانگین فرضی
notional income U درامد فرضی
theoretical competition U رقابت فرضی
dead reckoning U محل فرضی
supposed death U موت فرضی
fictitious thickness U ضخامت فرضی
assumed position U موضع فرضی
dead reckoning U نقطه فرضی
persumptive death U موت فرضی
arbitrary control U کنترل فرضی
implied trust U مسئولیت فرضی
supposedly U بطور فرضی
assumed orientation U توجیه فرضی
presumptive U فرضی احتمالی
presumed death U موت فرضی
assumed name U نام فرضی
suppositious U فرضی خیالی
assumed azimuth U گرای فرضی
line of scrimmage U خط فرضی تجمعی
hypostatic U اصلی- فرضی
suppositions U فرضی انگاشتی
john done U اسم فرضی
hypothetical case U دعوی فرضی
hypothetical construct U سازه فرضی
presumptive title U سمت فرضی
supposition U فرضی انگاشتی
presumption of death U موت فرضی
fictitious thickness U ضخامت فرضی
hypotheses U قضیه فرضی نهشته
hypothesis U قضیه فرضی نهشته
differential ballistic wind U باد بالیستیکی فرضی
warrant of presumed death U حکم موت فرضی
intervening variable U متغیر فرضی رابط
assumed grid U شبکه بندی فرضی
cone of scape U مخروط فرضی در اگزوسفر
conceptual nervous system U دستگاه عصبی فرضی
offside line U خط فرضی موازی با دروازه
hypothetico deductive method U روش فرضی- قیاسی
implied malice U سوء نیت فرضی
home whistle U امتیاز واقعی یا فرضی
ideal U نمونه کامل فرضی
ideals U نمونه کامل فرضی
rule of thumb U حساب تخمینی و فرضی
presumption of the death decree U حکم موت فرضی
presumption of death decree U حکم موت فرضی
agonic line U خط فرضی روی نقشه
self propulsion U حرکت توسط نیروی خود پیشروی توسط نیروی خویش
graviton U واحد بنیادی فرضی گرانش
lay line U خط فرضی مسیر قایق به مقصد
arbitrary control U کنترل با استفاده از گرایامختصات فرضی
head string U خط عرضی فرضی وسط میزبیلیارد
hypostasis U موجود فرضی حالت تعلیق
counter force U نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن
It is quite a hypothetical case . U این یک قضیه کاملا" فرضی است
tabula rasa U مرحله فرضی فکری خالی ازافکاروتخیلات
assumed orientation U توجیه فرضی وسایل نقشه برداری
four yard line U خط فرضی 4 متر به موازات دوازه واترپولو
naval aviation U قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی
free gyroscope U نیروی ژیروسکوپی ازاد نیروی جاذبه مغناطیسی ازاد
geomagnetism U نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
allocated manpower U نیروی انسانی واگذار شده سهمیه نیروی انسانی
long string U خط فرضی از وسط طول میزکیسه دار بیلیارد
data line U خط فرضی که نمایشگر حدفاصله بین دو روز عملیات میباشد
purpuric acid اسید فرضی که نمک های آن ارغوانی رنگ هستند
Utopias U دنیای فرضی که در ان همه چیز در حداعلی نیکو است
Utopia U دنیای فرضی که در ان همه چیز در حداعلی نیکو است
telegony U انتقال فرضی صفات ونفوذاخلاقی شوهر اول در بچههای زن از شوهران بعدی
bomb release line U خط فرضی دور هدف که هواپیما بمب خود را داخل ان رها میکند
Marine Corps U نیروی تکاوران دریایی نیروی تفنگداران دریایی
army aircraft U هواپیمایی نیروی زمینی هواپیماهای نیروی زمینی
isallobar U خط فرضی که نقاط دارای فشار جوی مساوی در زمان معینی رانشان میدهد
yard line U خطوط واقعی یا فرضی روی زمین فوتبال امریکایی بعرض یک یارد از یکدیگر
isallobaric U خط فرضی که نقاط دارای فشار جوی مساوی در زمان معینی رانشان میدهد
yard marker U خطوط فرضی یا واقعی روی زمین فوتبال امریکایی بعرض یک یارد از یکدیگر
point of fall U نقطه فرود گلوله به زمین به طور فرضی که با دهانه لوله در یک افق قرار دارد
rhumb line U خط فرضی روی کره زمین که همه نصف النهارها را تحت زاویه یکسان قطع میکند
chapman region U منطقه فرضی در لایههای فوقانی اتمسفر که توزیع دانسیته الکترونها در ان باتغییرات ارتفاع قابل پیش بینی است
commandant of marine corps U فرمانده نیروی تکاوران دریایی فرمانده نیروی تفنگداران دریایی
component command U قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
eagle flight U نیروی هوا روی در حال اماده باش نیروی هوا روی اماده
attached strength U استعداد نیروی زیر امر نیروی زیر امر
talweg U خط فرضی موجوددر رود یا نهر که اگر این رود یا نهر بین دو کشورمشترک باشد خط مذکور مرزان دو محسوب خواهد شد
jetting U نیروی جت
total force U نیروی کل
jetted U نیروی جت
jet propulsion U نیروی جت
jet U نیروی جت
jets U نیروی جت
implied trust U امانت فرضی حالتی است که کسی به حکم مندرج در قانون و یاجمع شدن شرایطی که قانون پیش بینی کردن عنوان امین می یابد و یا در موردی مسئول تلقی میشود بدون انکه شخصا" به این امرتمایل داشته باشد
yoghourts U نیروی ذخیره
assault force U نیروی هجومی
psychic energy U نیروی روانی
propelling force U نیروی پیشران
psychic force U نیروی روحی
yoghurt U نیروی ذخیره
pulling power U نیروی کشش
osmotic force U نیروی راند
yoghurts U نیروی ذخیره
advance force U نیروی پیشروی
amphibious force U نیروی اب خاکی
osmotic force U نیروی اسمزی
nuclear power U نیروی هستهای
yogurts U نیروی ذخیره
magnetic force U نیروی مغناطیسی
assault force U نیروی هجوم
tractive power U نیروی کشش
propellent U نیروی محرکه
net force U نیروی خالص
naval forces U نیروی دریایی
net force U نیروی برایند
power of production U نیروی تولید
resutant U نیروی برایند
police power U نیروی انتظامی
police power U نیروی پلیس
paratroop U نیروی چترباز
normal force U نیروی عمودی
resutant U نیروی خالص
resutant force U نیروی برایند
resutant force U نیروی خالص
people forces U نیروی پایداری
muscularly U با نیروی ماهیچه
mailed fist U نیروی مسلح
adhesive force U نیروی چسبندگی
albedo U نیروی بازتابش
adhesive force U نیروی چسبنده
adhesive stress U نیروی چسبندگی
man power U نیروی مردانه
man power U نیروی انسانی
adhesiveness U نیروی چسبندگی
mana U نیروی جادویی
marine forces U نیروی تفنگدار
army of occupation U نیروی اشغالگر
mechanized force U نیروی مکانیزه
nonaxial force U نیروی غیرمحوری
countervailing power U نیروی همسنگ
drifting force U نیروی رانش
driving force U نیروی محرکه
driving force U نیروی محرک
dymanic U نیروی جنباننده
impact force U نیروی ضربهای
e. power U نیروی اجرایی
eccentric force U نیروی برونگرا
economic potential U نیروی اقتصادی
effective force U نیروی موثر
elanvital U نیروی حیاتی
drifting force U نیروی وزش
covering force U نیروی پوششی
cutting thrust U نیروی برش
damping force U نیروی میران
destrudo U نیروی ویرانگری
body force U نیروی حجمی
dispersion force U نیروی پاشیدگی
dissipative force U نیروی اتلافی
impulsive force U نیروی ضربهای
drag force U نیروی کششی
impact force U نیروی برخورد
elastic force U نیروی ارتجاع
electric force U نیروی الکتریکی
holding force U نیروی بازدارنده
field force U نیروی میدانی
fire power U نیروی اتش
hoisting power U نیروی صعودی
he acted from impluse U نیروی ناگهانی یا
ground forces U نیروی زمینی
ground force U نیروی زمینی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com