English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
setback U نیروی عقب نشینی توپ
setbacks U نیروی عقب نشینی توپ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
jet propulsion U نیروی عقب نشینی حاصله از فشار گازفشار خروج گاز
rear party U نیروی پوششی عقب نشینی یا عقب دار
Other Matches
backpedal U عقب نشینی در مقابل حریف عقب نشینی
withdrawal U عملیات عقب نشینی اختیاری عقب نشینی
withdrawals U عملیات عقب نشینی اختیاری عقب نشینی
reenforceŠetc U نیروی تازه فرستادن برای با نیروی امدادی تقویت کردن
blue water school U انانی که نیروی دریایی انگلیس راتنها نیروی کافی ان میدانند
magneto electricity U نیروی کهربایی که بوسیله نیروی اهن ربایی تولید میشود
juggernauts U نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
e.m.f U force electromotive نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
torque U نیروی گردنده درقسمتی از دستگاه ماشین نیروی گشتاوری
juggernaut U نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
air force personnel with the army U پرسنل نیروی هوایی ماموربه نیروی زمینی
expeditionary U نیروی اعزامی به خارج نیروی سرکوبگر خارجی
variable recoil U سیستم عقب نشینی متغیر دستگاه عقب نشینی متغیر
recoilless U جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
electromotive force U نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
no man's land U زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
army landing forces U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
buoyancy U نیروی بالابر نیروی شناوری
threat force U نیروی دشمن نیروی مخالف
attack force U نیروی تک کننده به ساحل نیروی تک
self propulsion U حرکت توسط نیروی خود پیشروی توسط نیروی خویش
counter force U نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن
naval aviation U قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی
geomagnetism U نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
allocated manpower U نیروی انسانی واگذار شده سهمیه نیروی انسانی
free gyroscope U نیروی ژیروسکوپی ازاد نیروی جاذبه مغناطیسی ازاد
sedimentation U ته نشینی
recoil U پی نشینی
recoiled U پی نشینی
recoiling U پی نشینی
precipitation U ته نشینی
wakes U شب نشینی
recoils U پی نشینی
sedimentation U ته نشینی
evening party U شب نشینی
settling U ته نشینی
deposit U ته نشینی
sedinentation U ته نشینی
waked U شب نشینی
subsidence U ته نشینی
soirTes U شب نشینی
soirees U شب نشینی
wake U شب نشینی
retrocedence U پس نشینی
soiree U شب نشینی
adsorption U رو نشینی
illuviation U ته نشینی
sedimentary U ته نشینی
an eveing party U شب نشینی
deposits U ته نشینی
nightlife U شب نشینی
to burn the midnighoil U شب نشینی کردن
break ground U عقب نشینی
urbanism U شهر نشینی
reclvsion U گوشه نشینی
solitariness U گوشه نشینی
line of retreat U خط عقب نشینی
nomadism U کوچ نشینی
tenantry U اجاره نشینی
to burn the midnight oil شب نشینی کردن
urbanization U شهر نشینی
recoil U عقب نشینی
sanctuaries U حق بست نشینی
recoiled U عقب نشینی
suburbia U حومه نشینی
fallback U عقب نشینی
retreats U عقب نشینی
retreating U عقب نشینی
seclusion U گوشه نشینی
retreated U عقب نشینی
retreat U عقب نشینی
recoiling U عقب نشینی
cotenancy U هم اجاره نشینی
recoils U عقب نشینی
recess U عقب نشینی
recesses U عقب نشینی
sanctuary U حق بست نشینی
settlements U ته نشینی مسکن
katabasis U عقب نشینی
sedimentation pond U حوضچه ته نشینی
eremitic life U گوشه نشینی
eremitism U گوشه نشینی
retrocedence U عقب نشینی
hypostatic U ناشی از ته نشینی
retrocession U عقب نشینی
hutment U کلبه نشینی
ruralize U ده نشینی کردن
sequestered life U گوشه نشینی
settlement U ته نشینی مسکن
silting U رسوب ته نشینی
electrostatic procipitation U ته نشینی الکترواستاتیک
Marine Corps U نیروی تکاوران دریایی نیروی تفنگداران دریایی
army aircraft U هواپیمایی نیروی زمینی هواپیماهای نیروی زمینی
colonial U معماری کوچ نشینی
scuttled U عقب نشینی روزنه
withdraws U عقب نشینی کردن
scuttling U عقب نشینی روزنه
scuttle U عقب نشینی روزنه
scuttles U عقب نشینی روزنه
To retreat. To withdraw. U عقب نشینی کردن
setback U فشار عقب نشینی
retreats U عقب نشینی کردن
forced withrawal U عقب نشینی اجباری
retreat U عقب نشینی کردن
give ground <idiom> U عقب نشینی کردن
drop back <idiom> U عقب نشینی کردن
sedimentation analysis U تجزیه بروش ته نشینی
retreated U عقب نشینی کردن
companionship U مصاحبت پهلو نشینی
setbacks U فشار عقب نشینی
retreating U عقب نشینی کردن
sinks U ته نشینی حفره یاگودال
to fall back U عقب نشینی کردن
to give ground U عقب نشینی کردن
retirement U عقب نشینی اختیاری
ebb current U عقب نشینی اب دریا
pull away U عقب نشینی کردن
withdraw U عقب نشینی کردن
to lose ground U عقب نشینی کردن
short recoil U عقب نشینی کوتاه
backblast U موج عقب نشینی
to sound the retreat U شیپورعقب نشینی زدن
recoil mechanism U دستگاه عقب نشینی
sink U ته نشینی حفره یاگودال
recoil mechanism U مکانیسم عقب نشینی
backblast U شعله عقب نشینی
blowback U عقب نشینی خودکار
subornation U زیر پا نشینی اغواء
urbanistic U وابسته بشهر نشینی
rocket propulsion U فشارعقب نشینی موشک
urbanist U وابسته بشهر نشینی
long recoil U عقب نشینی طولانی
to beat a retreat U عقب نشینی کردن
to beat a retreat U کوس عقب نشینی
blowback U ضربه عقب نشینی
back pressure U فشار عقب نشینی
to sound a retreat U شیپور عقب نشینی زدن
retreats U عقب نشینی کناره گیری
insula U دستگاه عمارت اجاره نشینی
hermitic U وابسته بگوشه نشینی زهدامیز
variable slide U طول عقب نشینی متغیر
retreating U عقب نشینی اجباری بازگشتن
to sound the retire U شیپور عقب نشینی زدن
crawfish U ازموضعی عقب نشینی کردن
they are in full retreat U سخت عقب نشینی می کنند
retreat U عقب نشینی اجباری بازگشتن
retreats U عقب نشینی اجباری بازگشتن
obmutescence U خاموش نشینی سکوت عمدی
recoil U عقب نشینی کردن توپ
alluvial U ته نشینی مربوط به رسوب و ته نشین
recoiled U عقب نشینی کردن توپ
hightail U باسرعت عقب نشینی کردن
breakdown U ته نشینی مواد معلق دردوغاب
breakdowns U ته نشینی مواد معلق دردوغاب
recoilless rifle U تفنگ بدون عقب نشینی
straddled U میان دو پا قراردادن گشاد نشینی
cloister U صومعه گوشه نشینی کردن
cloisters U صومعه گوشه نشینی کردن
recoil pit U چاله عقب نشینی لوله
recoil operated U مجهز به دستگاه عقب نشینی
recoil system U سیستم عقب نشینی توپ
straddles U میان دو پا قراردادن گشاد نشینی
long recoil U طول عقب نشینی زیاد
recoils U عقب نشینی کردن توپ
counter recoil U برگشتن لوله پس از عقب نشینی
a white collar job U کار پشت میز نشینی
to have a knock back U عقب نشینی کردن [در موقعیتی]
recoiling U عقب نشینی کردن توپ
straddle U میان دو پا قراردادن گشاد نشینی
retreating U عقب نشینی کناره گیری
retreated U عقب نشینی اجباری بازگشتن
retreated U عقب نشینی کناره گیری
retreat U عقب نشینی کناره گیری
back pressure U فشاراگزوز فشار عقب نشینی اگزوز
retreat U گوشه نشینی [گروهی برای مدتی]
retire U عقب نشینی کردن به دلخواه بازنشسته شدن
retires U عقب نشینی کردن به دلخواه بازنشسته شدن
blench U جمع شدن و عقب نشینی کردن برگشتن
blenched U جمع شدن و عقب نشینی کردن برگشتن
blenches U جمع شدن و عقب نشینی کردن برگشتن
blenching U جمع شدن و عقب نشینی کردن برگشتن
The army had to retreat from the battlefield. U ارتش مجبور به عقب نشینی از میدان جنگ شد.
recoil operated U مسلح شونده به وسیله عقب نشینی الات متحرک
To draw in ones houns . Toback down . To retreat. U ماست ها را کیسه کردن ( عقب نشینی از روی ترس )
commandant of marine corps U فرمانده نیروی تکاوران دریایی فرمانده نیروی تفنگداران دریایی
beauty is in the eyes of the beholder <proverb> U اگر بر دیده مجنون نشینی به غیر از خوبی لیلی نبینی
choke ring U رینگ مانع فرار گاز در تفنگهای بدون عقب نشینی
component command U قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
disengagement U جدا شدن ازدشمن عقب نشینی اختیاری قطع تماس با دشمن
inclusus U گوشه نشینی که در غاریا کلبهای می نشست ودرجهانیان رابروی خود می بست
shoot the duck U حرکت جلو و عقب نشینی روی یک پا و پای دیگر کشیده بجلو
gunner's rule U روش تخمین مسافت صحیح در تیراندازی با تیربار یاتفنگ بدون عقب نشینی
eagle flight U نیروی هوا روی در حال اماده باش نیروی هوا روی اماده
attached strength U استعداد نیروی زیر امر نیروی زیر امر
rifle U توپ بدون عقب نشینی خان تفنگ خان کشی کردن
rifles U توپ بدون عقب نشینی خان تفنگ خان کشی کردن
safety U اعطای دو امتیاز به تیم مدافع به خاطر عقب نشینی عمدی تیم مهاجم
fall back U تغییر موضع به عقب دادن عقب نشینی کردن
rocket [missile with thrust propulsion] U موشک [پرتابه] [پرتابه با پیشرانش عقب نشینی]
jetting U نیروی جت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com