Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 209 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
electric force
U
نیروی الکتریکی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
volt
U
واحد نیروی محرکه الکتریکی در سیستم متریک
volts
U
واحد نیروی محرکه الکتریکی در سیستم متریک
electromagnetic
U
ایجاد میدان مغناطیسی در اثر نیروی الکتریکی
back voltage
U
نیروی ضد محرکه الکتریکی
coulomb's law
U
نیروی بین دوبار الکتریکی یا مغناطیسی باحاصل ضرب بارهای انهانسبت مستقیم و با مربع فاصله انها از هم نسبت عکس دارد
e.m.f
U
force electromotive نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
electromotive force
U
نیروی محرکه الکتریکی
electromotive force
U
نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
Other Matches
electrostatic
U
ذخیره سازی داده به صورت ناحیههای بار الکتریکی کوچک روی وسیله الکتریکی
PSU
U
مدار الکتریکی که حاوی ولتاژ مستقیم است و نیز سطح دلتادی از منبع جریان به سایر مدارهای الکتریکی
reenforceŠetc
U
نیروی تازه فرستادن برای با نیروی امدادی تقویت کردن
magneto electricity
U
نیروی کهربایی که بوسیله نیروی اهن ربایی تولید میشود
blue water school
U
انانی که نیروی دریایی انگلیس راتنها نیروی کافی ان میدانند
juggernauts
U
نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
juggernaut
U
نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
torque
U
نیروی گردنده درقسمتی از دستگاه ماشین نیروی گشتاوری
air force personnel with the army
U
پرسنل نیروی هوایی ماموربه نیروی زمینی
expeditionary
U
نیروی اعزامی به خارج نیروی سرکوبگر خارجی
no man's land
U
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
army landing forces
U
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
attack force
U
نیروی تک کننده به ساحل نیروی تک
threat force
U
نیروی دشمن نیروی مخالف
buoyancy
U
نیروی بالابر نیروی شناوری
electrical and otherwise
U
الکتریکی و غیر الکتریکی
anti-
U
ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
self propulsion
U
حرکت توسط نیروی خود پیشروی توسط نیروی خویش
counter force
U
نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن
naval aviation
U
قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی
geomagnetism
U
نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
free gyroscope
U
نیروی ژیروسکوپی ازاد نیروی جاذبه مغناطیسی ازاد
allocated manpower
U
نیروی انسانی واگذار شده سهمیه نیروی انسانی
army aircraft
U
هواپیمایی نیروی زمینی هواپیماهای نیروی زمینی
Marine Corps
U
نیروی تکاوران دریایی نیروی تفنگداران دریایی
gas electric generating set
U
مولد برق بنزینی- الکتریکی مولد برق گاز الکتریکی
commandant of marine corps
U
فرمانده نیروی تکاوران دریایی فرمانده نیروی تفنگداران دریایی
component command
U
قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
eagle flight
U
نیروی هوا روی در حال اماده باش نیروی هوا روی اماده
attached strength
U
استعداد نیروی زیر امر نیروی زیر امر
electrotechnical
U
الکتریکی
electric
U
الکتریکی
electrical
U
الکتریکی
electrical
U
سیستم الکتریکی
electric tension
U
فشار الکتریکی
electric traction
U
کشش الکتریکی
transcriptions
U
ضبط الکتریکی
electric traction
U
قوه الکتریکی
electrodes
U
قطب الکتریکی
electrode
U
قطب الکتریکی
discharges
U
تخلیه الکتریکی
electroplating
U
ابکاری الکتریکی
electrolysis
U
تجزیه الکتریکی
electric filter
U
صافی الکتریکی
electric flux
U
شار الکتریکی
isolate
U
به صورت الکتریکی
isolates
U
به صورت الکتریکی
isolating
U
به صورت الکتریکی
electric heater
U
گرم کن الکتریکی
conduction
U
رسانایی الکتریکی
discharge
U
تخلیه الکتریکی
electric unit
U
واحدهای الکتریکی
static breeze
U
وزش الکتریکی
voltage
U
فشار الکتریکی
electrical conductance
U
رسانایی الکتریکی
electrical conduction
U
رسانش الکتریکی
electrical conductivity
U
هدایت الکتریکی
electrical conductivity
U
رسانندگی الکتریکی
electrical degree
U
درجه الکتریکی
electrical insulator
U
عایق الکتریکی
electrical interface
U
تداخل الکتریکی
images
U
تصویر الکتریکی
electrical breeze
U
وزش الکتریکی
voltages
U
فشار الکتریکی
electric wave
U
موج الکتریکی
electrifying
U
الکتریکی کردن
electrify
U
الکتریکی کردن
electric welding
U
جوشکاری الکتریکی
electric wind
U
باد الکتریکی
electrical analogue
U
مشابهات الکتریکی
electrifies
U
الکتریکی کردن
electrical angle
U
زاویه الکتریکی
electrified
U
الکتریکی کردن
electrical bounding
U
اتصال الکتریکی
image
U
تصویر الکتریکی
electric attraction
U
جاذبه الکتریکی
electric balance
U
تعادل الکتریکی
electric brake
U
ترمز الکتریکی
electric break down
U
شکست الکتریکی
electric bulb
U
لامپ الکتریکی
electric charge
U
بار الکتریکی
electric circuit
U
مدار الکتریکی
electric clock
U
ساعت الکتریکی
dielectric strength
U
پایدار دی الکتریکی
electric component
U
قطعه الکتریکی
electric arc
U
قوس الکتریکی
conductivity
U
رسانندگی الکتریکی
corona discharge
U
تخلیه الکتریکی
capacitance
U
فرفیت الکتریکی
dielectric polarization
U
قطبش دی الکتریکی
dielectric power
U
قدرت دی الکتریکی
dielectric strain
U
بار دی الکتریکی
dielectric stress
U
بار دی الکتریکی
all electric
U
تماما" الکتریکی
dielectric viscosity
U
لختی دی الکتریکی
air dielectric
U
دی الکتریکی هوا
electric apparatus
U
دستگاه الکتریکی
electric connection
U
اتصال الکتریکی
electric constant
U
ثابت الکتریکی
electric contact
U
کنتاکت الکتریکی
electric drive
U
محرکه الکتریکی
electric energy
U
انرژی الکتریکی
electric shock
U
شوک الکتریکی
electric equipment
U
تجهیزات الکتریکی
electric eye
U
چشم الکتریکی
magic eye
U
چشم الکتریکی
electric field
U
میدان الکتریکی
electric resistance
U
مقاومت الکتریکی
electric primer
U
چاشنی الکتریکی
electric control
U
کنترل الکتریکی
hot seat
U
صندلی الکتریکی
electric coupling
U
تزویج الکتریکی
electric coupling
U
پیوست الکتریکی
electric discharge
U
تخلیه الکتریکی
electric machine
U
ماشین الکتریکی
electric shocks
U
شوک الکتریکی
electric potential
U
پتانسیل الکتریکی
electrical model
U
مدل الکتریکی
charges
U
بار الکتریکی
galvano cautery
U
داغ الکتریکی
circuit
U
اتصال الکتریکی
flash fuze
U
چاشنی الکتریکی
circuit
U
جریان الکتریکی
electrovalency
U
فرفیت الکتریکی
electrovalence
U
فرفیت الکتریکی
engine
U
موتورغیر الکتریکی
electropathy
U
مداوای الکتریکی
flux
U
فلوی الکتریکی
voltaism
U
ولتاژ الکتریکی
electrical connections
U
اتصالات الکتریکی
charge
U
بار الکتریکی
circuits
U
اتصال الکتریکی
transcription
U
ضبط الکتریکی
circuits
U
جریان الکتریکی
gyro compass
U
قطبنمای الکتریکی
gold contacts
U
اتصالات الکتریکی
gasoline electric
U
بنزین الکتریکی
electron bombbardment
U
بمباران الکتریکی
electromotor
U
موتور الکتریکی
spark erossion
U
فرسایش الکتریکی
electrolytic iron
U
اهن الکتریکی
electro erosion
U
فرسایش الکتریکی
electrise
U
الکتریکی کردن
electrical prospecting
U
کاوش الکتریکی
electrical resistivity
U
مقاومت الکتریکی
electrical schematic
U
نمودار الکتریکی
tachogenerator
U
دورسنج الکتریکی
resistors
U
مقاومت الکتریکی
electromotor
U
محرک الکتریکی
electromigration
U
مهاجرت الکتریکی
electromagnet
U
اهنربای الکتریکی
electrical transcription
U
ضبط الکتریکی
electrolytic capacitor
U
خازن الکتریکی
specific conductance
U
رسانندگی الکتریکی
resistor
U
مقاومت الکتریکی
dielectric loss angle
U
زاویه اتلاف دی الکتریکی
dielectric phase angle
U
زاویه فاز دی الکتریکی
dielectric loss factor
U
ضریب اتلاف دی الکتریکی
dielectric resistance
U
مقدار مقاومت دی الکتریکی
permitivity
U
نفوذ پذیری الکتریکی
brainwave
U
موج الکتریکی مغز
electric arc current
U
جریان قوس الکتریکی
brainwaves
U
موج الکتریکی مغز
full-load adjustment screw
پیچ تنظیم الکتریکی
echo sounding machine
U
عمق یاب الکتریکی
dielectric power factor
U
ضریب قدرت دی الکتریکی
coupler plug
U
دوشاخه وسایل الکتریکی
collector
U
جاروی الکتریکی جارو
conduction
U
رسانش الکتریکی هدایت
electric potential difference
U
اختلاف پتانسیل الکتریکی
electric current intensity
U
شدت جریان الکتریکی
electric chair
U
صندلی اعدام الکتریکی
strobe
U
پاس مدار الکتریکی
failure
U
مین توان الکتریکی
failures
U
مین توان الکتریکی
klaxons
U
بوق الکتریکی پرصدا
collectors
U
جاروی الکتریکی جارو
absolute electrical units
U
واحدهای الکتریکی مطلق
contact potential
U
فشار الکتریکی تماسی
constant voltage
U
فشار الکتریکی ثابت
conservation of charge
U
بقای بار الکتریکی
connector
U
مین مسیر الکتریکی
bias
U
سطح مرجع الکتریکی
biases
U
سطح مرجع الکتریکی
hook-up
U
اتصال
[به دستگاهی الکتریکی]
a dedicated wiring circuit
U
یک مدار الکتریکی اختصاصی
klaxon
U
بوق الکتریکی پرصدا
voltage stabilization
U
تثبیت فشار الکتریکی
contacting
U
اتصال الکتریکی برخورد
electrically operated chuck
U
سه نظام با عملکرد الکتریکی
electric field strength
U
شدت میدان الکتریکی
ignition voltage
U
فشار الکتریکی احتراق
inductor
U
اندوکتور جاروی الکتریکی
electric field intensity
U
شدت میدان الکتریکی
industrial electric locomotive
U
لکوموتیو الکتریکی صنعتی
electro spark process
U
فرایند قوس الکتریکی
electrical double layer
U
لایه مضاعف الکتریکی
electrical insulation
U
عایق سازی الکتریکی
intensity electric field
U
شدت میدان الکتریکی
intensity of current
U
شدت جریان الکتریکی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com