English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
air sentinel U نگهبان هوایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
air controlman U نگهبان کنترل هوایی
air sentinel U گارد هوایی نگهبان مخصوص اعلام خطرتک هوایی
Other Matches
airlift service U سرویس حمل و نقل هوایی خدمات ترابری هوایی قسمت ترابری هوایی
telling U مخابره اطلاعات به دست امده از تجسس هوایی به یکانهای پدافند هوایی
holidays U تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
holiday U تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
antiair warfare U جنگ ضدبرتری هوایی نبرد بر علیه برتری هوایی دشمن
air policing U عملیات گشت زنی هوایی پاسوری هوایی در زمان صلح
restrictive fire plan U طرح اتش محدود کننده حرکات هوایی یا تامینی هوایی
pounce U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
i stay U در رهگیری هوایی به علامت ماموریت گشت هوایی راتحویل گرفتم اعلام میشود
line chief U افسرجزء نیروی هوایی که درفرود امدن وبرخاستن هواپیمادرخطوط هوایی نظارت میکند
pounces U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pouncing U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounced U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
broadcast controlled air interception U نوعی رهگیری هوایی که هواپیمای رهگیر را مداوم درجریان تک هوایی دشمن قرارمی دهند
air delivery container U جعبههای مخصوص حمل بارهای هوایی جعبه حامل بار در نقل و انتقال هوایی
steer U در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steered U در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steers U در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
pigeon U در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
pigeons U در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
sleeve target U هدف کش هوایی استوانهای برای تیراندازی ضد هوایی
air scoop U چاه هوایی صفحه تنظیم دریچه هوایی
flak U گلوله خودترکان ضد هوایی توپ پدافند هوایی
fly through U عبور هدف هوایی از مخروط اتش ضد هوایی تقاطع هدف با اتش ضد هوایی
air superiority U برتری موقت هوایی رجحان هوایی
air interdiction U عملیات ممانعتی هوایی ممانعت هوایی
aviation pay U معاش هوایی سختی خدمت هوایی
air pilots U خلبانان نیروی هوایی راهنمایان هوایی
air suprmacy U برتری کامل هوایی سیادت هوایی
carrier air group U دو یا چند گردان هوایی که درروی یک ناو مستقر باشند گروه هوایی ناو هواپیمابر
aired U هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
air branch U قسمت هوایی رسته هوایی
airs U هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
air U هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
notice to airmen U اعلامیه هوایی یا اعلان هوایی
air material U ماتریل هوایی وسایل هوایی
air station U ایستگاه عکس برداری هوایی نقطه تمرکز عکسبرداری هوایی ایستگاه هواشناسی
code panel U رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
splashing U ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
splash U ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
tropopause U منطقه چاه هوایی جوی بین استراتوسفر و تروپوسفر منطقه سکته هوایی
splashes U ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
air picket U هواپیمای مخصوص اکتشاف و گزارش و ردیابی هواپیماو موشکهای دشمن هواپیمای گشتی هوایی هواپیمای پیشقراول هوایی
air photographic U شناسایی از طریق عکسبرداری هوایی شناسایی با استفاده ازعکس هوایی
tactical air controler U افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی
air scout U هواپیمای دیده ور هوایی هواپیمای مخصوص گشت زنی هوایی
call mission U درخواست پشتیبانی فوری هوایی ماموریت هوایی طبق درخواست
airlift command U فرماندهی ترابری هوایی قسمت حمل و نقل هوایی فرماندهی حمل و نقل هوایی
photogrammetry U علم تهیه نقشه از روی عکس هوایی یا اندازه گیری فواصل زمینی از روی عکس هوایی
air defense commander U فرماندهی پدافند هوایی فرمانده پدافند هوایی یک منطقه
air search attack unit U تیم تجسس و نابودی هوایی تیم تک اکتشافی هوایی
airlift capacity U مقدورات ترابری هوایی مقدورات حمل و نقل هوایی
airspace prohibited area U منطقه ممنوعه هوایی منطقه منع پرواز هوایی
emergency scramble U درگیری اضطراری هوایی فرمان درگیری سریع هوایی
guarding U نگهبان
body guard U نگهبان
on guard U نگهبان
lifeguards U نگهبان
watchman U نگهبان
life guard U نگهبان
left half back U نگهبان چپ
guards U نگهبان
guard U نگهبان
sentry U نگهبان
sentries U نگهبان
out post U نگهبان
watchmen U نگهبان
custodial U نگهبان
warden U نگهبان
wardens U نگهبان
watch man U نگهبان
watch dog U سگ نگهبان
guardians U نگهبان
watch U نگهبان
watched U نگهبان
watches U نگهبان
watching U نگهبان
duty U نگهبان
guardian U نگهبان
look out U نگهبان
lifeguard U نگهبان
escorts U نگهبان
keeper U نگهبان
keepers U نگهبان
guardsman U نگهبان
guardsmen U نگهبان
watchdog U سگ نگهبان
watchdogs U سگ نگهبان
escort U نگهبان
escorted U نگهبان
escorting U نگهبان
custodians U نگهبان
enntinel U نگهبان
gallant U نگهبان
inspector U نگهبان
custos U نگهبان
ward U نگهبان
sentinels U نگهبان
sentinel U نگهبان
K9 [canine] U سگ نگهبان
guard dog U سگ نگهبان
police dog U سگ نگهبان
wards U نگهبان
custodian U نگهبان
conservator U نگهبان
custodier U نگهبان
chasers U نگهبان
chaser U نگهبان
inspectors U نگهبان
channel airlift U سرویس حمل و نقل هوایی موجود در هر یکان خدمات حمل و نقل هوایی امادی
wardens U نافر نگهبان
guard band U باند نگهبان
gangway staff U نگهبان پله
factionary U نگهبان قراول
memory guard U نگهبان حافظه
copied U نگهبان مخابراتی
boat gang U نگهبان قایق
flag guard U نگهبان پرچم
guard post U پایه نگهبان
churchman U نگهبان کلیسا
beach patrol U نگهبان اسکله
radio guard U نگهبان بی سیم
copying U نگهبان مخابراتی
trick U سکانی نگهبان
tricked U سکانی نگهبان
tricking U سکانی نگهبان
copy U نگهبان مخابراتی
curators U نگهبان متصدی
curator U نگهبان متصدی
sergeant of the guard U گروهبان نگهبان
warden U نافر نگهبان
watchdogs U سگ پاسبان نگهبان
copies U نگهبان مخابراتی
watchdog U سگ پاسبان نگهبان
to stand sentinel U نگهبان گذاشتن در
right half back U نگهبان راست
cover U نگهبان بگوش
coverings U نگهبان بگوش
covers U نگهبان بگوش
port watch U نگهبان بندر
interior guard U نگهبان داخلی
bailiffs U نگهبان دژ سلطنتی
churchmen U نگهبان کلیسا
beach patrol U نگهبان ساحلی
guardian angel فرشته نگهبان
anchor watch U نگهبان لنگر
arcturus U نگهبان شمال
officer of the watch U افسر نگهبان
bailiff U نگهبان دژ سلطنتی
watch officer U افسر نگهبان
guard signal U علامت نگهبان
relief of sentry U عوض نگهبان
guardian council U شورای نگهبان
officer of the day U افسر نگهبان
curing membrane U پوسته نگهبان
Beefeater U نگهبان برج لندن
armorer U نگهبان اسلحه زراد
earth retaining wall U دیوار نگهبان خاک
guardsman U سرباز هنگ نگهبان
warders U نگهبان دروازه یا قصر
guardsmen U سرباز هنگ نگهبان
am i the keep of my brother? U ایامن نگهبان برادرخودهستم
cryptoguard U نگهبان اطاق رمز
sentry box U سایبان چوبی نگهبان
Beefeaters U نگهبان برج لندن
service officer U افسر ارشد نگهبان
rangeguard U نگهبان میدان تیر
time orderly U نگهبان اعلام ساعت
attendants U همراه نگهبان کشیک
warder U نگهبان دروازه یا قصر
attendant U همراه نگهبان کشیک
to relieve guard U نگهبان راعوض کردن
watch dog U ناو نگهبان ناوگان
wardress U نگهبان و محافظ زن در زندان
sentry boxes U سایبان چوبی نگهبان
duty officer U افسر نگهبان ستاد
dispersal airfield U فرودگاههای مخصوص تفرقه هوایی فرودگاه مخصوص تفرقه در اماده باش هوایی
trimetrogon U عکاسی هوایی با استفاده ازسه بعد یا صفحه سه بعدی عکاسی سه بعدی هوایی
air survey photography U عکسبرداری تجسسی هوایی عکسبرداری اکتشافی هوایی
rangeguard U نگهبان قرق میدان تیر
officer of the deck U افسر نگهبان عرشه ناو
sounding patrol U نگهبان عمق سنج ناو
curatorial U نگهبان یامتصدی کتابخانه یاموزه
chaperon U نگهبان یاملازم خانمهای جوان
chaperones U نگهبان یاملازم خانمهای جوان
chaperone U نگهبان یاملازم خانمهای جوان
post- U گماردن نگهبان قرار دادن
posted U گماردن نگهبان قرار دادن
posts U گماردن نگهبان قرار دادن
watchdog U نگهبانی دادن نگهبان بودن
watchdogs U نگهبانی دادن نگهبان بودن
post U گماردن نگهبان قرار دادن
chaperons U نگهبان یاملازم خانمهای جوان
covers U دریچه نگهبان مخابراتی پست بگوش
coverings U دریچه نگهبان مخابراتی پست بگوش
sentry boxes U سایبان چوبی نگهبان سرپناه نگهبانی
sentry box U سایبان چوبی نگهبان سرپناه نگهبانی
cover U دریچه نگهبان مخابراتی پست بگوش
watch fire U اتشی که پاسدار یا نگهبان روشن میکند
dog watch U پلیس یا نگهبان عصر و غروب افتاب
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com