Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (23 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
modernism
U
نو گرایی سازش دادن عقاید قدیم باافکار جدید
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
exchange
U
دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
exchanged
U
دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
exchanges
U
دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
exchanging
U
دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
Hungarian Activism
U
[جنبشی مربوط به عقاید سازندگی گرایی، کوبیستم و غیره]
acclimation
U
اعتیاد به اب و هوای جدید سازش
staged
U
تغییر بین سیستم قدیم و جدید در یک سری طبقات
brainwashed
U
تلقین عقاید ومسلک تازهای شستشوی مغزی دادن
brainwash
U
تلقین عقاید ومسلک تازهای شستشوی مغزی دادن
brainwashes
U
تلقین عقاید ومسلک تازهای شستشوی مغزی دادن
think piece
U
مقاله خبری امیخته باافکار وتفسیرات نویسنده
teutonic
U
از نژاد قدیم المانی زبان قدیم توتنی
reseated
U
صندلی جدید دادن
reseating
U
صندلی جدید دادن
reseat
U
صندلی جدید دادن
reseats
U
صندلی جدید دادن
adaptable organism
U
موجود زنده سازش پذیر زیستمند سازش پذیر
renaming
U
دادن نام جدید به فایل
renames
U
دادن نام جدید به فایل
rename
U
دادن نام جدید به فایل
renamed
U
دادن نام جدید به فایل
launching
U
قرار دادن محصول جدید در بازار
launched
U
قرار دادن محصول جدید در بازار
launches
U
قرار دادن محصول جدید در بازار
launch
U
قرار دادن محصول جدید در بازار
technology
U
قرار دادن یک قطعه الکترونیکی جدید در تجارت یا صنعت
technologies
U
قرار دادن یک قطعه الکترونیکی جدید در تجارت یا صنعت
rehyphenation
U
تغییرنوشتاروکد گزاری کلمات متن پس ازقرارگرفتن در قالب صفحه جدید یا درخط جدید
hydrotropism
U
اب گرایی یا هیدروتربیسم رطوبت گرایی
constitute
U
تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید
constituted
U
تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید
mock-ups
U
مدل محصول جدید برای آزمایش یا نشان دادن به مشتریان موجود
constituting
U
تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید
constitutes
U
تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید
mock-up
U
مدل محصول جدید برای آزمایش یا نشان دادن به مشتریان موجود
page
U
2-نشانه گر در پردازش کلمه برای نشان دادن محل شروع صفحه جدید
adjusts
U
تغییر دادن چیزی تا با موقعیت جدید مط ابق شود یا بهتر کار کند
adjusting
U
تغییر دادن چیزی تا با موقعیت جدید مط ابق شود یا بهتر کار کند
paged
U
2-نشانه گر در پردازش کلمه برای نشان دادن محل شروع صفحه جدید
adjust
U
تغییر دادن چیزی تا با موقعیت جدید مط ابق شود یا بهتر کار کند
pages
U
2-نشانه گر در پردازش کلمه برای نشان دادن محل شروع صفحه جدید
refinancing
U
تشکیلات جدید بکار تجاری خود دادن سرمایه اضافه اندوختن یابکار زدن
refinance
U
تشکیلات جدید بکار تجاری خود دادن سرمایه اضافه اندوختن یابکار زدن
refinanced
U
تشکیلات جدید بکار تجاری خود دادن سرمایه اضافه اندوختن یابکار زدن
refinances
U
تشکیلات جدید بکار تجاری خود دادن سرمایه اضافه اندوختن یابکار زدن
imagism
U
مکتب شعر جدید که قبل ازجنگ اول جهانی رایج شده وپیرو تشبیهات زنده وموضوعات جدید وبکر وازادی از قید سجع وقافیه است
install
U
تنظیم کامپیوتر جدید طبق نیاز کاربر یا تشخیص برنامه جدید طبق تواناییهای موجود سیستم
installs
U
تنظیم کامپیوتر جدید طبق نیاز کاربر یا تشخیص برنامه جدید طبق تواناییهای موجود سیستم
installing
U
تنظیم کامپیوتر جدید طبق نیاز کاربر یا تشخیص برنامه جدید طبق تواناییهای موجود سیستم
renumber
U
خصوصیت برخی زبانهای کامپیوتری که به برنامه نویس امکان اختصاص دادن مقدار جدید به همه یا برخی از شماره خط های برنامه میدهد
inquisitors
U
مفتش عقاید
dogmas
U
اصول عقاید
inquisitor
U
مفتش عقاید
dogma
U
اصول عقاید
multiplicity of creeds
U
تعد د عقاید
religious tenets
U
عقاید مذهبی
mendelism
U
عقاید مندل
nihilism
U
عقاید نهیلیستی
censorship
U
سانسور عقاید
feet on the ground
<idiom>
U
عقاید عاقلانه
map compilation
U
تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
symbolically
U
مط العه دلایل و عقاید
fascism
U
اصول عقاید فاشیست
symbolic
U
مط العه دلایل و عقاید
sounding board
U
عامل انتشار عقاید
sounding boards
U
عامل انتشار عقاید
sound off
<idiom>
U
عقاید را بیان کردن
orientalism
U
عقاید یا سیاست شرقی
lutheranism
U
عقاید لوتر وکلیسای او
leninism
U
عقاید اشتراکی لنین
rationale
U
توضیح اصول عقاید
soundboard
U
عامل انتشار عقاید
medievalism
U
عقاید قرون وسطایی
small-minded opinions
U
عقاید کوته نظر
neologize
U
دارای عقاید نوین
paradoxical
U
مخالف عقاید عمومی
compromise
U
سازش
compromis
U
سازش
complot
U
سازش
agreements
U
سازش
adaptation
U
سازش
amicable settlement
U
سازش
keeping
U
سازش
compatibility
U
سازش
adaptations
U
سازش
agreement
U
سازش
peaceful settlement
U
سازش
mise
U
سازش
compromising
U
سازش
compromises
U
سازش
acclimatization
U
سازش
ultranationalism
U
عقاید ناسیونالیزم خیلی افراطی
orthodox
U
مطابق عقاید کلیسای مسیح
syncretism
U
اعتقاد به توحید عقاید همتایی
syncretic
U
تلفیق کننده عقاید مختلف
junkerism
U
عقاید یا قلمرونفوذ اشراف پروسی
Machiavellian
U
وابسته به عقاید سیاسی "ماکیاولی "
junkerdom
U
عقاید یا قلمرونفوذ اشراف پروسی
doctrinal
U
عقیدهای مبنی بر عقاید نظری
collusion
U
سازش هم نیرنگ
agreeing
U
سازش کردن
agree
U
سازش کردن
assimilates
U
سازش کردن
agrees
U
سازش کردن
compounds
U
سازش کردن
assimilate
U
سازش کردن
assimilated
U
سازش کردن
assimilating
U
سازش کردن
adaptability
U
سازش پذیری
to a oneself to
U
سازش کردن
meet
U
سازش کردن
acclimatization
U
سازش با محیط
meets
U
سازش کردن
compatibility
U
سازش پذیری
compound
U
سازش کردن
comport
U
سازش کردن
comported
U
سازش کردن
comporting
U
سازش کردن
adaptations
U
توافق سازش
compromis
U
سازش کردن
comports
U
سازش کردن
adaptation
U
توافق سازش
come to terms
U
سازش کردن
conformation
U
سازش توافق
unity
U
سازش سازگاری
coldigor
U
سازش با سرما
union
U
اتحاد سازش
unions
U
اتحاد سازش
adaptableness
U
سازش مناسبت
adaption
U
توافق سازش
compounded
U
سازش کردن
public opinion polling
U
استخراج عقاید و اراء عمومی رفراندوم
russify
U
دارای عقاید وتمایلات روسی کردن
presbyterianism
U
پیروی از عقاید کلیسای مشایخی پروتستان
inquisition
U
تفتیش عقاید مذهبی از طرف کلیسا
swelled head
U
دارای عقاید بزرگ خود فروش
inquisitions
U
تفتیش عقاید مذهبی از طرف کلیسا
to turn round
U
برگشتن عقاید دیگری پیدا کردن
His political beliefs are old hat now .
U
عقاید سیاسی اش دیگه کهنه شده
self expression
U
ابراز وتصریح عقاید وخصوصیات خود
to agree on something
U
سازش کردن با چیزی
to come to terms
U
سازش یا موافقت پیداکردن
accommodation
U
سازش با مقتضیات محیط
accommodations
U
سازش با مقتضیات محیط
adaptability
U
قابلیت توافق و سازش
naturism
U
عریان گری
[پیروی از عقاید جماعت برهنگان]
shavian
U
پیرو عقاید اجتماعی وسیاسی وادبی برناردشاو
brainwashing
U
تلقین عقاید و افکارسیاسی ومذهبی واجتماعی درشخص
heterodox
U
دارای مذهب وعقایدی مخالف عقاید عمومی
romanism
U
اصول عقاید کلیسای کاتولیک معتقدات کاتولیکی
ideogram
U
تجسم و نمایش عقاید و افکارو اجسام با تصویر
stalinize
U
کسی را پیرو عقاید ونظرات استالین کردن
interfaith
U
شامل اشخاصی دارای عقاید وادیان مختلف
to come to an understanding
U
پیدا کردن سازش پیداکردن
voluntary partition
U
افراز با رضایت یا سازش طرفین
fundamentalism
U
اعتقاد به عقاید نیاکانی مسیحیت واصول دین پروتستان
updated
U
1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
update
U
1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
updates
U
1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
shamanism
U
پیروی از عقاید جادوگران وکاهنان دوران اولیه تمدن بشر
yore
U
در قدیم
anciently
U
در قدیم
primitive
U
قدیم
the old world
U
بر قدیم
of old
U
قدیم
censeur
U
ممانعت قدرت حاکمه یک کشور ازنشر عقاید مخالفین به هرشکلی که باشد
old world
U
دنیای قدیم
Aborigine
اهلی قدیم
immensurable
U
خیلی قدیم
tzar
U
امپراطورروسیه قدیم
dateless
U
بسیار قدیم
ancientry
U
عهد قدیم
In times past . In olden days .
U
درروزگاران قدیم
pierian
U
در مقدونیه قدیم
the youth of the world
U
روزگارخیلی قدیم
the old ways
U
رسوم قدیم
the old testament
U
عهد قدیم
f. times
U
ایام قدیم
conservative
U
پیرو سنت قدیم
proconsular
U
وابسته به فرمانداران رم قدیم
proconsulship
U
مقام فرمانداری در رم قدیم
immemorially
U
بطور خیلی قدیم
conservatives
U
پیرو سنت قدیم
iguanodont
U
سوسماربزرگ گیاهخوار قدیم
babylon
U
شهر بابل قدیم
land grave
U
کنت قدیم المانی
from immemorial times
U
از زمان خیلی قدیم
early
U
مربوط به قدیم عتیق
unite
U
سکه قدیم انگلیسی
samaria
U
سامریه در فلسطین قدیم
italic
U
وابسته به ایتالیاییهای قدیم
uniting
U
سکه قدیم انگلیسی
old english
U
زبان انگلیسی قدیم
conventionality
U
پیروی از سنت قدیم
Old Testament
U
پیمان یا وصیت قدیم
kempo
U
تکنیک قدیم کاراته
satrap
U
استاندار قدیم ایران
earliest
U
مربوط به قدیم عتیق
It is an old saying that …
U
از قدیم گفته اند که ...
carthage
U
شهر کارتاژ قدیم
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com