Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
headliner
U
نویسنده سرمقاله روزنامه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
penster
U
نویسنده بویژه نویسنده مزدور
staffer
U
مخبر روزنامه سردبیر روزنامه
staffers
U
مخبر روزنامه سردبیر روزنامه
editorials
U
سرمقاله
learding a
U
سرمقاله
leading articles
U
سرمقاله
leading article
U
سرمقاله
editorial
U
سرمقاله
copyreader
U
سرمقاله نویس
editorialist
U
سرمقاله نویس
editorially
U
بشکل سرمقاله
editorialize
U
سرمقاله نوشتن
editorializing
U
سرمقاله نوشتن
editorialised
U
سرمقاله نوشتن
editorializes
U
سرمقاله نوشتن
editorialized
U
سرمقاله نوشتن
editorialising
U
سرمقاله نوشتن
editorialises
U
سرمقاله نوشتن
front page
U
مطالب سرصفحه یا سرمقاله
front-page
U
مطالب سرصفحه یا سرمقاله
craftsman
U
نویسنده
writers
U
نویسنده ها
composers
U
نویسنده
quill driver
U
نویسنده
composer
U
نویسنده
authoress
U
نویسنده زن
scribbler
U
نویسنده بد
writers
U
نویسنده
writer
U
نویسنده
penwoman
U
زن نویسنده
penman
U
نویسنده
authors
U
نویسنده ها
scrivener
U
نویسنده
craftsmen
U
نویسنده
author
U
نویسنده
wordsmith
U
نویسنده
the present writer
U
نویسنده
fantast
U
نویسنده خیالپرست
garreteer
U
نویسنده بی نوا
report writer
U
نویسنده گزارش
drafter
U
نویسنده پیام
neoteric
U
نویسنده تازه
devils
U
نویسنده مزدور
technical writer
U
نویسنده فنی
author
U
نویسنده موسس
hacked
U
نویسنده مزدور
devil
U
نویسنده مزدور
hack
U
نویسنده مزدور
hacks
U
نویسنده مزدور
to make good as a writer
U
نویسنده موفقی شدن
encyclopaedist
U
نویسنده دایره المعارف
auctorial
U
منسوب به نویسنده یا مولف
bel esprit
U
سخنران یا نویسنده باذوق
authorial
U
موبوط به مصنف یا نویسنده
nomographer
U
نویسنده کتاب درباره
pen-names
U
نام مستعار نویسنده
pen-name
U
نام مستعار نویسنده
miscellanist
U
نویسنده مطالب مختلف
reporter
U
جمله ساز نویسنده ناصادق
matthew
U
نویسنده انجیل متی
mannerisms
U
سبک بخصوص نویسنده
idem
U
همان نویسنده در همانجا
hagiologist
U
نویسنده تاریخ اولیاوپیغمبران
librettist
U
نویسنده اشعار اپرا
librettists
U
نویسنده اشعار اپرا
mannerism
U
سبک بخصوص نویسنده
pen name
U
نام مستعار نویسنده
magazin
U
نویسنده مقاله برای مجله
screenwriter
U
نویسنده نمایشنامههای رادیویی وتلویزیونی
posthumous
U
منتشر شده پس از مرگ نویسنده
city editor
U
نویسنده خیرمالی یاتجارتی درروزنامه
comedist
U
نویسنده نمایشهای خنده دار
phraseologist
U
جمله ساز نویسنده ناصادق
hagiographer
U
نویسنده شرح حال مقدسین
memorialist
U
نویسنده یاد بود یا لوحه
screenwriters
U
نویسنده نمایشنامههای رادیویی وتلویزیونی
wanted clerks
U
دبیر یا نویسنده لازم است
He fabcies himself as a writer (author).
U
به خیال خودش نویسنده است
belletrist
U
نویسنده شعر و اثارادبی زیبا ادیب
monographist
U
نویسنده شرح مفصل در باره یک موضوع
dramaturge
U
نویسنده داستانهای نمایشی شبیه ساز
pornographer
U
نویسنده مطالب قبیح یا شهوت انگیز
tragedian
U
نویسنده یا بازیگر نمایشهای تراژدی ومحزون
heading
U
تاریخ ونشانی نویسنده کاغذ باسرتوپ زدن
think piece
U
مقاله خبری امیخته باافکار وتفسیرات نویسنده
free lance
U
مفرد کار کردن نویسنده غیر وابسته
interactive
U
سازمان تخصصی که موضوعاتی شامل زبان نویسنده
headings
U
تاریخ ونشانی نویسنده کاغذ باسرتوپ زدن
newspapers
U
روزنامه
paper
U
روزنامه
newspaper
U
روزنامه
journal
U
روزنامه
papered
U
روزنامه
papering
U
روزنامه
the daily paper
U
روزنامه
journals
U
روزنامه
papers
U
روزنامه
ethic
U
روش اخلاقی یک نویسنده یامکتب علمی یا ادبی و یاهنری
logbook
U
روزنامه دریاپیمایی
local paper
U
روزنامه محلی
journalists
U
روزنامه نگار
column
U
ستون روزنامه
journalist
U
روزنامه نگار
newsman
U
روزنامه فروش
newsmen
U
روزنامه فروش
news agent
U
روزنامه فروش
publicist
U
روزنامه نگار
paper boy
U
روزنامه فروش
paper boy
U
روزنامه رسان
paper boys
U
روزنامه فروش
official jurnal
U
روزنامه رسمی
official gazette
U
روزنامه رسمی
publicists
U
روزنامه نگار
paper boys
U
روزنامه رسان
newsstand
U
روزنامه فروشی
newspaper columns
U
ستونهای روزنامه
news vendor
U
روزنامه فروش
sportswriter
U
خبرنگارورزشی روزنامه
gazetteer
U
روزنامه نویس
newsprint
U
طبع روزنامه
book of account
U
دفتر روزنامه
newspaperman
U
روزنامه نگار
newspaperman
U
روزنامه فروش
dailies
U
روزنامه یومیه
daily
U
روزنامه یومیه
journal
U
دفتر روزنامه
journals
U
دفتر روزنامه
newspapermen
U
روزنامه نگار
daily news paper
U
روزنامه یومیه
journalism
U
روزنامه نگاری
cutting
U
برش روزنامه
columns
U
ستون روزنامه
editor
U
سردبیر روزنامه
daybook
U
دفتر روزنامه
day book
U
دفتر روزنامه
symbolist
U
نویسنده یاهنرمندی که بسبک سمبولیک اثاری خلق میکند نمادگر
publicist
U
نویسنده مقالات سیاسی یامقالات راجع به حقوق بین الملل
publicists
U
نویسنده مقالات سیاسی یامقالات راجع به حقوق بین الملل
jude
U
یهودا نویسنده رساله یهوداکه از رسالات عهد جدیدمسیحیان است
liter any executor
U
کسیکه مامور چاپ کردن تالیفات نویسنده ایی میشود
trade journal
U
روزنامه یا مجله بازرگانی
unit journal
U
دفتر روزنامه یکان
a newspaper's political affiliation
U
وابستگی سیاسی روزنامه ها
name plates
U
نام و آرم روزنامه
journalistic
U
وابسته به روزنامه و روزنامهنگاری
journals
U
دفتر روزنامه یکان
editoress
U
مدیره روزنامه یامجله
newsstand
U
دکه روزنامه فروشی
newspapermen
U
صاحب وگرداننده روزنامه
newspaper
U
روزنامه نگاری کردن
gazette
U
مجله رسمی روزنامه
news room
U
اطاق روزنامه خوانی
head line
U
عنوان سرصفحه روزنامه
intelligence journal
U
دفتر روزنامه اطلاعات
newspapers
U
روزنامه نگاری کردن
newsboy
U
پسر روزنامه فروش
commonly read paper
U
روزنامه کثیر الانتشار
journal
U
دفتر روزنامه یکان
sales d.
U
دفتر فروش روزنامه
purchase journal
U
دفتر روزنامه خرید
news-stands
U
جایگاه فروش روزنامه
newspaperman
U
صاحب وگرداننده روزنامه
newsprint
U
ماشین چاپ روزنامه
news-stand
U
جایگاه فروش روزنامه
semi monthly
U
روزنامه یامجله دوهفتگی
news stand
U
جایگاه فروش روزنامه
he writes for the papers
U
برای روزنامه هامقاله مینویسد
tabloid
U
روزنامه نیم قطع و مصور
city article
U
گزارش مختصرمالی یاتجاری در روزنامه
feuilleton
U
پاورقی قسمت پایین روزنامه
tabloids
U
روزنامه نیم قطع و مصور
editorial board
U
هئیت مدیره یا کارکنان روزنامه
back copy
U
نسخه قدیمی مجله یا روزنامه
back issue
U
نسخه قدیمی مجله یا روزنامه
newsstand
U
دکه یا کیوسک روزنامه فروشی
offprint
U
مقاله نقل شده از روزنامه یامجله
holotype
U
نمونهای که نویسنده یا دانشمندی برای معرفی یک راسته یا دسته ازجانوران وگیاهان معین میکند
scrap
U
عکس یا قسمتی از کتاب یا روزنامه که بریده شده
scrapped
U
عکس یا قسمتی از کتاب یا روزنامه که بریده شده
shirt-tails
U
اطلاعاتی که در آخر مقالهی روزنامه افزوده میشو
scraps
U
عکس یا قسمتی از کتاب یا روزنامه که بریده شده
shirt-tail
U
اطلاعاتی که در آخر مقالهی روزنامه افزوده میشو
press campaingn or stunt
U
مبارزه سیاسی بوسیله مقاله نویسی در روزنامه ها
there is a rush for the papers
U
مردم را برای خرید روزنامه هجوم میکنند
tear sheet
U
قطعه یا مقاله پاره شده ازمجله یا روزنامه
scrapping
U
عکس یا قسمتی از کتاب یا روزنامه که بریده شده
an open letter
U
نامهای که بوسیله روزنامه به کسی عنوان شود
balaam
U
موادکوتاه برای پرکردن جاهای خالی در روزنامه
copyrights
U
که یک نویسنده یا برنامه نویس درکار خود دارد و بدون پرداخت حقوق نمیتوان از کپی گرفت
copyright
U
که یک نویسنده یا برنامه نویس درکار خود دارد و بدون پرداخت حقوق نمیتوان از کپی گرفت
paragraphist
U
کسیکه مطلب کوتاه برای روزنامه تهیه میکند
feuilleton
U
کتاب یامقالهای که بصورت پاورقی در روزنامه چاپ شود
itemizer
U
کسیکه مقالات کوچک برای روزنامه تهیه میکند
personals
U
بندهایی از روزنامه که درباره اشخاص خصوصی نوشته میشود
advertorial
U
تبلیغ در مجله یا روزنامه که به شکل مقاله معمولی به نظر می رسد
papered
U
ماده باریک برای ساخت کتاب یا روزنامه یا صفحات کاغذ کار روزمره
papering
U
ماده باریک برای ساخت کتاب یا روزنامه یا صفحات کاغذ کار روزمره
paper
U
ماده باریک برای ساخت کتاب یا روزنامه یا صفحات کاغذ کار روزمره
papers
U
ماده باریک برای ساخت کتاب یا روزنامه یا صفحات کاغذ کار روزمره
copyrights
U
اثر یک نویسنده زنده که کسی که پنجاه سال است نمرده است
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com