Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
gallmite
U
نوعی کرم چهار پای کوچک
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
jet star
U
نوعی هواپیمای کوچک حمل ونقل چهار موتوره جت
Other Matches
waffles
U
نوعی کیک های چهار گوش
quadrilles
U
نوعی بازی ورق چهار نفری
quadrille
U
نوعی بازی ورق چهار نفری
angular capital
U
[نوعی سرستون چهار ضلعی یونی]
globe master
U
نوعی هواپیمای باری سنگین چهار موتوره
starlifter
U
نوعی هواپیمای حمل و نقل چهار موتوره جت بزرگ
stratotanker
U
نوعی هواپیمای تانکر سوخت رسان چهار موتوره هوایی
tringle
U
گچ بری یا ارایش کوچک و چهار گوش مهاری
galloway
U
اسب مخصوص چهار نعل نوعی تاتوی اسکاتلندی ازنژاد گالووی
chihuahuas
U
نوعی سگ کوچک.
chihuahua
U
نوعی سگ کوچک.
feist
U
نوعی سگ کوچک
bobsled
U
نوعی سورتمه کوچک
hariequin
U
نوعی سگ کوچک خالدار
buttercup
U
نوعی شیرینی کوچک
bobsleds
U
نوعی سورتمه کوچک
cupcake
U
نوعی کیک کوچک
buttercups
U
نوعی شیرینی کوچک
sandpiper
U
نوعی مارماهی کوچک
ladyfinger
U
نوعی موز کوچک
leghorn
U
نوعی مرغ وخروس کوچک
kart
U
نوعی اتومبیل کوچک مسابقه
blimp
U
نوعی بالون هوایی کوچک
sidewinder
U
نوعی مار زنگی کوچک
chine chilla
U
نوعی جانورجونده کوچک شبیه سنجاب
air impingment starter
U
نوعی استارتر در موتورهای توربینی کوچک
melodeon
U
ارگ پایی یا دستی نوعی نی کوچک
dachshund
U
نوعی سگ کوچک با پاهایی کوتاه و بدنی دراز.
dachshunds
U
نوعی سگ کوچک با پاهایی کوتاه و بدنی دراز.
bow compass
U
نوعی پرگار که برای رسم دایرههای کوچک بکار میرود
muffin
U
نوعی شیرینی یاکلوچه که گرماگرم باکره میخورند بشقاب سفالی کوچک
muffins
U
نوعی شیرینی یاکلوچه که گرماگرم باکره میخورند بشقاب سفالی کوچک
Dizlyk
U
[نوعی قالیچه تزئینی کوچک که برای تزئین به زانوی شتر می بندند.]
integrated
U
نوعی طراحی مدار که قادر به تولید قط عات با توان پایین و کوچک است
pillory
U
نوعی الت شکنجه قدیمی که سر ودست مجرم رااز سوراخ کوچک تخته سنگی گذارنده وفشار میدادند
pilloried
U
نوعی الت شکنجه قدیمی که سر ودست مجرم رااز سوراخ کوچک تخته سنگی گذارنده وفشار میدادند
pillories
U
نوعی الت شکنجه قدیمی که سر ودست مجرم رااز سوراخ کوچک تخته سنگی گذارنده وفشار میدادند
pillorying
U
نوعی الت شکنجه قدیمی که سر ودست مجرم رااز سوراخ کوچک تخته سنگی گذارنده وفشار میدادند
cross-in-square
U
[کلیسای معمول در رم شرقی با چهار گوشه و میدان و چهار طاق گهواره ای]
four poster
U
تختخوابی که چهار تیر یادیرک در چهار گوشه دارد
trapezium
U
چهار پهلو چهار ضلعی غیر منظم
quatrefoil
U
چهار وجهی
[این اصطلاح موقعی که یک نگاره و یا کل فرش از چهار قسمت کاملا قرینه بوجود آمده باشد، بکار می رود.]
quadrumana
U
چهار دستان میمونهای چهار دست و پا
quadrumvir
U
انجمنی مرکب از چهار تن چهار نفری
tetrahedron
U
جسم چهار سطحی چهار ضلعی
tetragonal
U
دارای چهار زاویه چهار کنجی
tetrapterous
U
دارای چهار بال چهار جناحی
thermal
U
نوعی چاپگر که حروف روی کاغذ حرارتی با نوک چاپ قرار می گیرند و یک ماتریس از عناصر حرارتی کوچک ایجاد می کنند
quatrefoil
U
چهار ترک چهار گوشه
quadrangles
U
چهار گوش چهار دیواری
qyaternary
U
چهار واحدی چهار عضوی
quadrangle
U
چهار گوش چهار دیواری
little john
U
موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
fire bee
U
نوعی هدف کش کنترل شونده از روی زمین نوعی هواپیمای بی خلبان توربوجتی
bittersweet
U
نوعی تاجریزی نوعی سیب تلخ
petty cash
صندوق ویژه وجوه کوچک حساب هزینه های کوچک
gemmule
U
یاخته کوچک که ازان جانورتازه پدیدمیاید غنچه کوچک
widget
U
آلت کوچک
[ابزار ]
[اسباب مکانیکی کوچک]
asses' ears
U
نوعی گوشه
[نوعی شاخه]
increments
U
فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
pig board
U
تخته کوچک برای موجهای کوچک
jigger
U
بادبان کوچک یکجور کرجی کوچک
increment
U
فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
pannikin
U
لیوان کوچک پیمانه کوچک
knobble
U
برامدگی کوچک گره کوچک
applet
U
1-برنامههای کاربردی کوچک 2-برنامه کوچک برای بهبود کارایی برنامه کاربردی وب که توسط Activex یا برنامه جا وا تامین میشود3-
tetragon
U
چهار بر
quartile
U
چهار یک
four
U
چهار
quatre
U
چهار
quadrilateral
U
چهار بر
tetrad
U
چهار
quadrilaterals
U
چهار بر
quadruped
U
چهار پا
quarter
U
چهار یک
quadrupeds
U
چهار پا
quadruples
U
چهار لا
quadrupling
U
چهار لا
quadrupled
U
چهار لا
quadruple
U
چهار لا
quadrate
U
چهار یک
small scale
U
طبلک کوچک مقیاس نقشه مقیاس کوچک
small-scale
U
طبلک کوچک مقیاس نقشه مقیاس کوچک
creep
U
چهار دست و پا
quadruplets
U
چهار گانه
quad
U
چهار قلو
all fours
U
چهار دست و پا
tetravalent
U
چهار بنیانی
quadruplet
U
چهار گانه
gallop
U
چهار نعل
twice is
U
دو دو تا چهار تا میشود
tetravalent
U
چهار فرفیتی
tertramerous
U
چهار جزئی
square
U
چهار گوش
quad
U
چهار گوش
foursquare
U
چهار ضلعی
quads
U
چهار گوش
Wednesday
U
چهار شنبه
gallops
U
چهار نعل
the four seasons
U
چهار فصل
tetrahedral
U
چهار وجهی
Wednesdays
U
چهار شنبه
the cardinal humours
U
چهار ابگونه
four
U
عدد چهار
backfour
U
چهار مدافع
quads
U
چهار قلو
galloped
U
چهار نعل
four way
U
چهار راه
tetrad
U
چهار عنصری
close
U
چهار گوشه
tetrahedron
U
چهار وجهی
tetramerous
U
چهار جزیی
tetrameter
U
چهار وزنی
tetrastich
U
چهار بیتی
four o'clock
U
ساعت چهار
four pole
U
چهار قطبی
tetraphyllous
U
چهار برگه
tetrapod
U
پروانه چهار پا
tetrastichous
U
چهار جزیی
tetrahedral
U
چهار ضلعی
tetradactylous
U
چهار پنجهای
four way
U
چهار لولهای
quadrisyllabic
U
چهار هجائی
squared
U
چهار گوش
tetragon
U
چهار ضلعی
tetratomic
U
چهار اتمی
tetragon
U
چهار گوشه
four cycle
U
چهار چرخه
squares
U
چهار گوش
squaring
U
چهار گوش
four dimensional
U
چهار بعدی
tetrasporous
U
چهار هاگی
quadraple
U
چهار برابر
quadrangular
U
چهار گوشه
long legged
U
چهار پایه
quadruple
U
چهار گانه
all eyes
U
چهار چشمی
quadrivalent
U
چهار بنیانی
quadrivalent
U
چهار ارزشی
quadrate
U
چهار گوش
point four
U
اصل چهار
quadripartite
U
چهار جزئی
quadrant
U
چهار گوش
quadruple
U
چهار تایی
quadrupled
U
چهار گانه
quadrant
U
چهار یک دایره
quadric
U
چهار تایی
quadrifid
U
چهار شکافی
intersections
U
چهار راه
tetrasyllabic
U
چهار هجائی
intersection
U
چهار راه
quadrupling
U
چهار تایی
quadrupling
U
چهار گانه
quadruples
U
چهار تایی
quadruples
U
چهار گانه
quadrupled
U
چهار تایی
quadrilateral
U
چهار ضلعی
quatrefoil
U
گل چهار گلبرگی
qyaternary
U
چهار تایی
quadrilaterals
U
چهار جانبه
double breasted
U
کت چهار دکمه
footstool
U
چهار پایه
tetrasporic
U
چهار هاگی
quadrilaterals
U
چهار ضلعی
footstools
U
چهار پایه
quadrilateral
U
چهار جانبه
cross legged
U
چهار زانو
square dome
U
چهار طاقی
storage
U
1-حافظه داخلی کوچک با دستیابی سریع سیستم که حاوی برنامه جاری است . 2-حافظه کوچک داخلی سیستم
eyes in the back of one's head
<idiom>
U
چهار چشمی پاییدن
impaling
U
چهار میل کردن
mooring swivel
U
مدور چهار راه
twice is
U
2 ضرب در 2 میشود چهار
Italian roof
U
بام چهار طرفه
full edged
U
چهار تراش کامل
the big four
U
بزرگان چهار گانه
impale
U
چهار میل کردن
stool
U
کرسی
[سه یا چهار پایه]
creeps
U
چهار دست و پا رفتن
Wednesday
U
هر چهار شنبه یکبار
creep
U
چهار دست و پا رفتن
graticule
U
چهار خانه کردن
impaled
U
چهار میل کردن
double pair royal
U
چهار برگ یکجور
impales
U
چهار میل کردن
quads
U
در معنای چهار بار
diagonal
U
قطر چهار ضلعی
Wednesdays
U
هر چهار شنبه یکبار
quadrangles
U
چهار ضلعی چهارگوشه
skated
U
ماهی چهار گوش
skate
U
ماهی چهار گوش
magnetic quadrupole
U
چهار قطبی مغناطیسی
cloister-vault
U
طاق چهار ترک
gridiron
U
شبکه چهار خانه
quadripartite
U
چهار تایی چهارسویی
mansard
U
شیروانی چهار ترک
quadded cable
U
کابل چهار سیمی
estipite
U
ستون چهار گوش
Egyptian triangle
U
[سه، چهار یا پنج گوش]
curb-roof
U
شیروانی چهار تکه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com