English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
anorak U نوعی ژاکت باشلق دارمخصوص نواحی قطبی
anoraks U نوعی ژاکت باشلق دارمخصوص نواحی قطبی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
arctic regions U نواحی قطبی
arctic U مربوطه به نواحی قطبی
tundras U دشتهای بی درخت پوشیده از گلسنگ نواحی قطبی
tundra U دشتهای بی درخت پوشیده از گلسنگ نواحی قطبی
longspur U انواع پرندگان پنجه بلند نواحی قطبی وشمال امریکا
calash U کروک درشکه نوعی روسری یا باشلق
camisole U نوعی ژاکت استین دار
blazers U نوعی کت پشمی یاابریشمی ورزشی ژاکت مخصوص ورزش
blazer U نوعی کت پشمی یاابریشمی ورزشی ژاکت مخصوص ورزش
sub-tropical U وابسته به نواحی هم مرز نواحی استوایی
stencil paper U کاغذ ضخیم پارافین دارمخصوص استنسیل
polar regions U مناطق قطبی زمین سرزمینهای قطبی
parkas U باشلق
hooded U باشلق دار
cowled U باشلق دار
capuchin U راهب باشلق پوش
capuche U باشلق یا کلاه شنل
hoods U باشلق یا کلاه مخصوص کشیشان
chasuble U لباده باشلق دار بلند
hood U باشلق یا کلاه مخصوص کشیشان
hooded U باشلق مانند کروک دار
capuchin U جامه باشلق دار زنانه
polar plot U روش بردن نقاط روی نقشه یا مختصات قطبی تعیین محل نقاط به طریقه مختصات قطبی
grego U جامه کوتاه باشلق دارازپارچههای کلفت
orientation forces U نیروهای دو قطبی- دو قطبی
dipole dipole bond U پیوند دو قطبی- دو قطبی
scapular U عبای کوتاه شانه پوش ردای بی استین باشلق دار کتفی
jackets U ژاکت
pull over U ژاکت
fecket U ژاکت
jacket U ژاکت
sweater U ژاکت
sweaters U ژاکت
temperature spots U نواحی دماگیر
primary zones U نواحی نخستین
subtropics U نواحی زیرگرمسیری
growth areas U نواحی رشد
leading region U نواحی پیشرو
reflexogenous zones U نواحی بازتاب زا
heating mantle U ژاکت حرارتی
woolly U ژاکت پشمی
woolies U ژاکت پشمی
cardigan U پارچه ژاکت
cardigans U پارچه ژاکت
heating jacket U ژاکت حرارتی
woollies U ژاکت پشمی
woollier U ژاکت پشمی
wooliest U ژاکت پشمی
wooly U ژاکت پشمی
twin-sets U ژاکت دوگانه
woolie U ژاکت پشمی
slipcover U ژاکت ملافه
woolliest U ژاکت پشمی
smoking jacket U ژاکت مردانه
woolier U ژاکت پشمی
keep out areas U نواحی بر حذر شده
philadelphus U سفرس نواحی معتدله
subsolar U واقع در نواحی گرمسیر
low latitudes U نواحی نزدیک خط استوا
low lander U ساکن نواحی پست
up country U نواحی داخل کشور
surcoat U ژاکت زنانه قرن 61
turtleneck U ژاکت یقه دار
cardigans U ژاکت کش باف پشمی
cardigan U ژاکت کش باف پشمی
banian U ژاکت فلافل هندوها
turtlenecks U ژاکت یقه دار
pea jacket U ژاکت ضخیم ملوانان
riesling U انگور سفید نواحی راین
light latitudes U نواحی یا سرزمین دور از خط استوا
southeasterner U ساکن نواحی جنوب شرقی
taro U گوش فیل نواحی گرمسیر
ice-foot U [دیواره یخ در کنار نواحی شمالی]
polar stereographic U سیستم تهیه نقشه قطبی سیستم نقشه برداری قطبی
circumpolar constellation U صورتهای فلکی دور قطبی صورتهای فلکی پیرا قطبی
mess jacket U ژاکت تنگ وکوتاه مردانه
sack coat U ژاکت یا کت دارای یک یا دوردیف دگمه
toponymy U ذکر اسامی نواحی مکان نامی
silicicolous U رشد کننده در نواحی سیلیس دار
zoysia U چمن خزنده پایای نواحی گرمسیر
The jacket is too tight in the arms. U این ژاکت بازوهایش تنگ است.
straightjacket U ژاکت ویژه خفت کردن دیوانگان
straitjacket U ژاکت ویژه خفت کردن دیوانگان
calenture U تب نواحی حاره که دراثرگرمازدگی ایجاد میشود تب کردن
polywag U دریانوردی که به نواحی استوایی سفر نکرده باشد
continuous tone image U تصویر تشکیل شده از ترکیبات نواحی مجزا
mycenaean U اثارهنری وتفوق سیاسی نواحی مجاوراین ناحیه
tropic U نواحی گرمسیری بین دومدارشمال وجنوب استوا
mycenian U اثارهنری وتفوق سیاسی نواحی مجاوراین ناحیه
fox grape U انگور ترش نواحی شمال شرقی امریکا
silks U ژاکت و کلاه مخصوص سوارکار یا ارابه ران
fire bee U نوعی هدف کش کنترل شونده از روی زمین نوعی هواپیمای بی خلبان توربوجتی
map U نموداری که طرح داخل حافظه کامپیوتر یا نواحی ارتباطی را نشان میدهد
maps U نموداری که طرح داخل حافظه کامپیوتر یا نواحی ارتباطی را نشان میدهد
shells U قایق دراز و باریک مخصوص مسابقه با پارو ژاکت سبک ضد باران
shelling U قایق دراز و باریک مخصوص مسابقه با پارو ژاکت سبک ضد باران
shell U قایق دراز و باریک مخصوص مسابقه با پارو ژاکت سبک ضد باران
bittersweet U نوعی تاجریزی نوعی سیب تلخ
asses' ears U نوعی گوشه [نوعی شاخه]
orthoferrite U یک ماده که به صورت طبیعی وجود دارد و از نواحی متناوب مارپیچ با پلاریته مغناطیسی متضاد تشکیل یافته است
diamond design U طرح قاب لوزی [که بیشتر در فرش های هندسی باف قشقایی، ایلیایی و نواحی غرب ایران بکار می رود.]
tropical U نواحی گرمسیری بین دومدارشمال وجنوب استوا گرمسیری مدارراس السرطان
unipolar U تک قطبی
polar U قطبی
bipolar U دو قطبی
double pole U دو قطبی
arctic U قطبی
diode U دو قطبی
homopolar U هم قطبی
dipole U دو قطبی
unipolar U یک قطبی
actinism U خاصیت نیروی تشعشعی مخصوصا در نواحی مرئی وغیرمرئی ماوراء بنفش که خاصیت شیمیایی پیدا میکند
polarises U قطبی کردن
polarity U تمایل قطبی
electric doublet U دو قطبی الکتریسیته
dipole antenna U انتن دو قطبی
electric dipole U دو قطبی الکتریسیته
two terminal network U شبکه دو قطبی
polarities U ویژگی قطبی
polarising U قطبی کردن
magnetic doublet U دو قطبی مغناطیسی
single contact switch U کلید یک قطبی
multi contact U چند قطبی
polarizing U قطبی کردن
polarizes U قطبی کردن
polarize U قطبی کردن
polarity U ویژگی قطبی
dipole interaction U بر هم کنش دو قطبی
two electrode valve U لامپ دو قطبی
bipolar cells U یاختههای دو قطبی
diode U لامپ دو قطبی
dipolar ion U یون دو قطبی
zwitterion U یون دو قطبی
unipolar armature U ارمیچر تک قطبی
dipole moment U گشتاور دو قطبی
terminal voltage U ولتاژ قطبی
moment of a dipole U گشتاور دو قطبی
loadstar U ستاره قطبی
Pole Star U ستاره قطبی
polarities U تمایل قطبی
polarised U قطبی کردن
crystal rectifier U دو قطبی بلورین
lodestar U ستاره قطبی
triode U لامپ سه قطبی
unipolarity U حالت یک قطبی
polarized U قطبی شده
hexod U لامپ شش قطبی
four pole U چهار قطبی
polarization U قطبی شدگی
polarization U قطبی سازی
foumart U گربه قطبی
fitchet U گربه قطبی
polar distance U فاصله قطبی
polar winds U بادهای قطبی
polar vortex U ورتکس قطبی
polar vector U بردار قطبی
hexode U لامپ شش قطبی
arctic regions U مناطق قطبی
polarized relay U رله قطبی
polar solvent U حلال قطبی
polar relay U رله قطبی
polar transmission U مخابره قطبی
polar variable U متغیر قطبی
arctic basin U حوضچه قطبی
polar molecule U مولکول قطبی
polestar U ستاره قطبی
polarizing filter U صافی قطبی
polar coordinates U مختصات قطبی
pole armature U ارمیچر قطبی
polar bond U پیوند قطبی
one pole switch U کلید یک قطبی
multipolar U چند قطبی
lodestaror load U ستاره قطبی
aurora U شفق قطبی
polar angle U زاویه قطبی
polar compound U ترکیب قطبی
polar coordinate U مختصات قطبی
polarization current U جریان قطبی
polaris U ستاره قطبی
multipole U چند قطبی
polar diagram U نقشه قطبی
north star U ستاره قطبی
bipolar affective disorder U اختلال عاطفی دو قطبی
octode U لامپ هشت قطبی
polarising U قطبی کردن یا شدن
semipolar molecule U مولکول نیم قطبی
semiconductor diode U دو قطبی نیم رسانا
polarises U قطبی کردن یا شدن
triode amplifier U فزون ساز سه قطبی
polar diagram U نمودار با مختصات قطبی
unipolar psychosis U روان پریشی یک قطبی
folded dipole U انتن دو قطبی دولا
pentode U لامپ پنج قطبی
four terminal network U شبکه چهار قطبی
polar covalent bond U پیوند کووالانسی قطبی
unipolar U سلولهای عصبی یک قطبی
polarised U قطبی کردن یا شدن
polarize U قطبی کردن یا شدن
homopolar bond U پیوند جور قطبی
magnetic quadrupole U چهار قطبی مغناطیسی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com