Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
cottage cheese
U
نوعی پنیر دلمه شده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cheddar
U
نوعی پنیر
cheddars
U
نوعی پنیر
gorgonzola
U
نوعی پنیر چرب
whey
U
پنیر اب
serum
U
اب پنیر
cheeses
U
پنیر
serums
U
اب پنیر
cheese
U
پنیر
wheyey
U
اب پنیر
whey
U
اب پنیر
macaroni cheese
U
ماکارونی با سس پنیر
cheesemonger
U
پنیر فروش
cheese monger
U
پنیر فروش
mite
U
کرم پنیر
cheese mite
U
کرم پنیر
whry
U
اب پنیر پنیراب
rennet
U
پنیر مایه
chessecake
U
کیک پنیر
mites
U
کرم پنیر
kebbock
U
تکه پنیر
casein
U
پنیر بی چربی
joint grass
U
علف پنیر
malvaceae
U
پنیر کیان
acarid
U
کرم پنیر
kebbuck
U
تکه پنیر
maggot
U
کرم پنیر خرمگس
white meat
U
فرآوردهی شیری پنیر
kebbock
U
قالب بزرگ پنیر
kebbuck
U
قالب بزرگ پنیر
maggots
U
کرم پنیر خرمگس
cheese on toast
U
نان تست با پنیر
cheesecloth
U
پارچهی درشت باف که در آن پنیر میریختند
fire bee
U
نوعی هدف کش کنترل شونده از روی زمین نوعی هواپیمای بی خلبان توربوجتی
encrustation
U
دلمه
floccule
U
دلمه
encrustations
U
دلمه
coagulum
U
دلمه
clods
U
دلمه
clod
U
دلمه
gelatin
U
دلمه
jelly
U
دلمه
grumous
U
دلمه
gelatine
U
دلمه
curdy
U
دلمه
congelation
U
دلمه
jellies
U
دلمه
brie
U
پنیر نرمی که بوسیله کفک رسیده شده باشد
ramekin
U
خوراک مرکب ازخرده نان و پنیر و تخم مرغ
sago
U
شیرینی که با نشاسته ساگو تهیه شود پنیر خرما
ramequin
U
خوراک مرکب ازخرده نان و پنیر و تخم مرغ
cold cuts
U
گوشت سرد با پنیر یخ زده کالباس واغذیه مشابه
quails
U
دلمه شدن
quail
U
دلمه شدن
coagulation
U
دلمه شدگی
posset
U
دلمه شدن
pepper
فلفل دلمه ای
gelatination
U
دلمه سازی
curdling
U
دلمه کردن
grume
U
دلمه خون
farcie
U
دلمه کرده
farci
U
دلمه کرده
timbale
U
خوراک دلمه
coagulation
U
دلمه شدن
clotted
U
دلمه شده
jellied
U
دلمه وار
pectin
U
دلمه گیاهی
jell
U
دلمه شدن
gelatinous
U
دلمه مانند
crud
U
شیر دلمه
coagulable
U
دلمه شونده
clotty
U
دلمه شونده
clotty
U
دلمه شده
shotten
U
دلمه شده
curdles
U
دلمه کردن
encrustation
U
دلمه شدگی
curdled
U
دلمه کردن
gelatinoid
U
دلمه وار
curd
U
دلمه شدن
curdle
U
دلمه کردن
encrustations
U
دلمه شدگی
cruor
U
دلمه خون
chondroma
U
دلمه غضروفی
coagulated
U
دلمه کردن
gelable
U
دلمه شونده
gelatiniform
U
دلمه مانند
coagulate
U
دلمه کردن
clabber
U
دلمه شدن
coagulating
U
دلمه کردن
coagulates
U
دلمه کردن
bittersweet
U
نوعی تاجریزی نوعی سیب تلخ
scab
U
دلمه بستن زخم
gelling
U
ژلاتین دلمه شدن
jells
U
ژلاتین دلمه شدن
gelatinoid
U
دلمه جسم ژلاتینی
gelatinoid
U
دلمه مانند ژلاتینی
agglutination
U
دلمه شدن خون
gelatinate
U
دلمه کردن یا شدن
gel
U
ژلاتین دلمه شدن
gelled
U
ژلاتین دلمه شدن
grenadine
U
مرغ دلمه کرده
gels
U
ژلاتین دلمه شدن
jelled
U
ژلاتین دلمه شدن
scabs
U
دلمه بستن زخم
jelling
U
ژلاتین دلمه شدن
hibiscuses
U
هرنوع گیان یا بوته یا درخت از جنس بامیه ازخانواده پنیر کیان
hibiscus
U
هرنوع گیان یا بوته یا درخت از جنس بامیه ازخانواده پنیر کیان
curdle
U
دلمه شدن منجمد کردن
curdling
U
دلمه شدن منجمد کردن
coagulase
U
مواد دلمه یالخته کننده
curdles
U
دلمه شدن منجمد کردن
coagulability
U
دلمه شدنی انعقاد پذیری
curdled
U
دلمه شدن منجمد کردن
scabious
U
جرب دار دلمه بسته
cordon bleu
U
گوشتی که در میان آن ژامبون و پنیر قرار داده و سرخمیکنند و معمولا با سس سرو میشود
thermocoagulation
U
دلمه شدن نسوج در اثر حرارت
cow heel
پاچه گاو پخته و دلمه شده
asses' ears
U
نوعی گوشه
[نوعی شاخه]
liederkranz
U
پنیر تند ودارای بوی تند
gruyere cheese
U
پنیر سوراخ سوراخ سوئیسی
gelatinize
U
تبدیل به دلمه یا ژلاتین کردن ژلاتین زدن به
clots
U
دلمه شدن لخته شدن
clotting
U
دلمه شدن لخته شدن
vegetable jelly
U
دلمه گیاهی ژلاتین گیاهی
clot
U
دلمه شدن لخته شدن
some kind
[of]
U
یک نوعی
[از]
a kind
[of]
U
نوعی
[از]
fellow feeling
U
حس هم نوعی
generic
U
نوعی
typical
U
نوعی
tweed
U
نوعی فاستونی
cocker spaniels
U
نوعی سگ پاکوتاه
stock saddle
U
نوعی زین
another guess
U
نوعی دیگر
bodkin
U
نوعی جوالدوز
near leg pickup and turnover
U
نوعی کنده رو
broccoli
U
نوعی گل کلم
pecker
U
نوعی کلنگ
bandora
U
نوعی سه تار
pitchblende
U
نوعی اورانیت
cutters
U
نوعی کرجی
cocker spaniel
U
نوعی سگ پاکوتاه
brocoli
U
نوعی گل کلم
airedale
U
نوعی سگ خرمایی
some kind of sickness
U
یک نوعی از بیماری
aerocommander
U
نوعی هواپیما
acaleph
U
نوعی صدف
clove hitch
U
نوعی گره
taffy
U
نوعی اب نبات
auk
U
نوعی پنگوئن
blocking capacitor
U
نوعی خازن
albacore
U
نوعی زیردریایی
type tests
U
ازمایشهای نوعی
cutter
U
نوعی کرجی
auks
U
نوعی پنگوئن
typical sample
U
نمونه نوعی
saint bernard
U
نوعی سگ بزرگ
cowries
U
نوعی کس گربه
calvados
U
نوعی عرق
camphor oil
U
نوعی روغن
cane brake
U
نوعی ازعلف
mixers
U
نوعی خط دفاعی
mixer
U
نوعی خط دفاعی
orthographic
U
نوعی طرح
bulldogs
U
نوعی سگ بزرگ
bulldog
U
نوعی سگ بزرگ
patent anchor
U
نوعی لنگر
peanoforte
U
نوعی پیانو
charade
U
نوعی معما
cowrie
U
نوعی کس گربه
cowry
U
نوعی کس گربه
tip
U
نوعی اسکی
calash
U
نوعی درشکه
tipping
U
نوعی اسکی
phylogenesis
U
پدیدایی نوعی
plylogeny
U
پدیدایی نوعی
bowknot
U
نوعی گره
charade
U
نوعی بازی
greyhound
U
نوعی تازی
greyhounds
U
نوعی تازی
slip joint pliers
نوعی انبردست
cutlass
U
نوعی قمه
cutlasses
U
نوعی قمه
colt
U
نوعی طپانچه
colts
U
نوعی طپانچه
blintz
U
نوعی شیرینی
ragweed
U
نوعی ابروسیا
rear crotch and near arm
U
نوعی کنده رو
blintze
U
نوعی شیرینی
blood knot
U
نوعی گره
crap
U
نوعی قمار
plug key
نوعی کلید
poniter
U
نوعی سگ شکار ی
bill
U
نوعی شمشیرپهن
catatonia
U
نوعی جنون
dog rose
U
نوعی از گل نسرین
bills
U
نوعی شمشیرپهن
crapping
U
نوعی قمار
crapped
U
نوعی قمار
rutabaga
U
نوعی کلم
banjoes
U
نوعی تار
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com