English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
sparrow U نوعی موشک هوا به هوای هدایت شونده
sparrows U نوعی موشک هوا به هوای هدایت شونده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
sprint U نوعی موشک ضد موشک هدایت شونده زمین به هوا با کلاهک اتمی
sprints U نوعی موشک ضد موشک هدایت شونده زمین به هوا با کلاهک اتمی
sprinted U نوعی موشک ضد موشک هدایت شونده زمین به هوا با کلاهک اتمی
mace U نوعی موشک هدایت شونده که با انرژی جنبشی هدایت میشود
maces U نوعی موشک هدایت شونده که با انرژی جنبشی هدایت میشود
falcons U موشک هدایت شونده هوا به هوای فالکن
falcon U موشک هدایت شونده هوا به هوای فالکن
pgm U نوعی موشک هدایت شونده
nike ajax U نوعی موشک ضد هوایی هدایت شونده
bull pup U نوعی موشک هدایت شونده هوا به زمین
terrier U نوعی موشک زمین به هوا باسوخت جامد و هدایت شونده
terriers U نوعی موشک زمین به هوا باسوخت جامد و هدایت شونده
mauler U نوعی موشک هدایت شونده باسکوی خود کششی مخصوص پدافند هوایی
regulus U نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
guided missiles U موشک هدایت شونده
guided missile U موشک هدایت شونده
cruise missiles U موشک هدایت شونده کروز
cruise missile U موشک هدایت شونده کروز
free rocket U موشک غیر هدایت شونده
entac U موشک ضد تانک هدایت شونده فرانسوی
guided missile cruiser U زره شکن حامل موشک هدایت شونده
nike hercules U موشک ضد هوایی نایک هرکولس هدایت شونده
armstrong U سیستم عمل کننده فرامین موشک هدایت شونده
tartars U نوعی موشک زمین به هوای دریایی غیر اتمی
tartar U نوعی موشک زمین به هوای دریایی غیر اتمی
homing phase U مرحلهای از پرواز موشک هدایت شونده بین نیمه مسیرو نزدیک هدف
celestial guidance U سیستم هدایت نجومی موشک هدایت موشک یا قمرمصنوعی با استفاده از صورفلکی
typhoon U نوعی موشک زمین به هوای دریایی برای هواپیماهای سریع السیر درفواصل کوتاه
typhoons U نوعی موشک زمین به هوای دریایی برای هواپیماهای سریع السیر درفواصل کوتاه
terminal guidance U هدایت موشک در مراحل اخرمسیر هدایت هواپیما ازفرودگاه یا به فرودگاه
homing guidance U هدایت هواپیما یا موشک بااستفاده از امواج رادار هدایت الکترونیکی
beamrider U موشک هدایت شوندهای که به وسیله اشعه رادار هدایت میشود
inertial guidance U سیستم هدایت داخلی موشک هدایت خودکار
stellar guidance U سیستم هدایت نجومی موشکهای هدایت شونده
midcourse guidance U هدایت موشک در مسیر میانه یا مسیر پرواز ازاد موشک
fire bee U نوعی هدف کش کنترل شونده از روی زمین نوعی هواپیمای بی خلبان توربوجتی
sidewinder U موشک هوا به هوای سایدویندر
little john U موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
hot blast main U هدایت هوای دم داغ
genies U موشک هوا به هوای ازاد باکلاهک اتمی
genie U موشک هوا به هوای ازاد باکلاهک اتمی
guded missile U موشک هدایت شوند
laser guidance U هدایت لیزری بمب یا موشک
vectored thrust U تراست هدایت شونده
vectored U تراست هدایت شونده
redeye U موشک زمین به هوای ردای که از روی دوش تیراندازی میشود
guided weapon U جنگ افزار هدایت شونده
proportional navigating U هدایت موشک به طورهماهنگ با مسیر تعیین شده
pseudopursuit navigation U ناوبری و هدایت موشک فقط در سمت هدف
pursuit navigation U ناوبری و هدایت موشک باامواج الکترونیکی تا هدف
director U هواپیمایی قادر به هدایت یک رسانگر بدون سرنشین یا یک موشک
controls U وسیله تغییرسمت و مسیر هواپیما دستگاه هدایت موشک
control U وسیله تغییرسمت و مسیر هواپیما دستگاه هدایت موشک
controlling U وسیله تغییرسمت و مسیر هواپیما دستگاه هدایت موشک
directors U هواپیمایی قادر به هدایت یک رسانگر بدون سرنشین یا یک موشک
remotely piloted U هدایت شونده از راه دور هواپیمای بدون راننده
sidewinder U نوعی موشک ضد هوایی
jupiter U نوعی موشک زمین به هواست
terne U نوعی موشک ضد زیردریایی نروژی
talos U نوعی موشک دریایی زمین به هوا
thor U نوعی موشک یک مرحلهای اتمی بالیستیکی برد متوسط
zero length launching U نوعی روش پرتاب موشک بااولین نیروی حرکت جت
gimlets U نوعی موشک ازاد هوا به زمین با پرههای تاشونده
gimlet U نوعی موشک ازاد هوا به زمین با پرههای تاشونده
minuteman U نوعی موشک سه مرحلهای قاره پیمایی که کلاهک اتمی حمل میکند
titan U نوعی موشک دو طبقه قاره پیمای بالیستیکی مجهز به کلاهک اتمی
titans U نوعی موشک دو طبقه قاره پیمای بالیستیکی مجهز به کلاهک اتمی
rocketeer U هدایت کننده پرتابه یا موشک دانشمند پرتابه شناس
quick disconnect U نوعی رابط الکتریکی که دونیمه منطبق شونده اش بطورسریع باز و بسته میشود
quail U نوعی موشک فریبنده که برای کور کردن رادارها و یاسیستم پدافند هوایی دشمن ازهواپیما پرتاب میشود
quails U نوعی موشک فریبنده که برای کور کردن رادارها و یاسیستم پدافند هوایی دشمن ازهواپیما پرتاب میشود
hercules U نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
honest john U نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
styx U نوعی موشک زمین به زمین دریایی
plenum method U طریقه تهویه مکانی بوسیله بزورداخل کردن هوای تازه دران هوای رابیرون کند
teleran system U نوعی سیستم ناوبری که بااستفاده از رادارهای زمینی و سیستم تلویزیونی هواپیماهای سرگردان دراطراف محوطه فرودگاه را به باند هدایت میکند
guidance U هدایت کردن وسیله یا هواپیمامنطقه پوشش سیستم هدایت هواپیما منطقه زیر پوشش سیستم هدایت
lacrosse U نوعی موشک زمین به زمین
guidance U هدایت کردن سیستم هدایت هدایت
fog lookouts U دیدبانهای هوای نامساعد دیدبان هوای بد
missilry U موشک شناسی مبحث ساختمان وپرتاب موشک
missilery U موشک شناسی مبحث ساختمان وپرتاب موشک
precipitated U غیرمحلول وته نشین شونده جسم تعلیق شونده یامتراسب
precipitates U غیرمحلول وته نشین شونده جسم تعلیق شونده یامتراسب
precipitating U غیرمحلول وته نشین شونده جسم تعلیق شونده یامتراسب
precipitate U غیرمحلول وته نشین شونده جسم تعلیق شونده یامتراسب
self reacting U بطور خودکار متعادل شونده خود بخود تطبیق شونده
fighter direction U هدایت کردن هواپیماهای شکاری هدایت جنگنده ها ازروی ناو
cut off velocity U سرعت موشک در لحظه جداشدن موتور سرعت صعودنهایی موشک
subroc U موشک نصب شده روی زیردریایی موشک مخصوص زیردریایی
turbocharger U گرم کننده هوای کاربوراتور انباره هوای کاربوراتور
conductance U ضریب هدایت قدرت هدایت
gyro pilot U سیستم هدایت خودکار ناو هدایت ژیروسکوپی ناو هدایت نجومی خودکار ناو
refire time U زمان لازم بد از پرتاب موشک برای اماده شدن سکوی پرتاب برای موشک بعد
surface missile U موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
turbojet U توربین هوای فشرده کمپرسور هوای فشرده
effluvium U پخش بخارج هوای گرفته و خفه استشمام هوای خفه و گرفته
apogee U زاویه انحراف ثقل موشک زاویه انحراف مرکز ثقل موشک در روی مسیر
bittersweet U نوعی تاجریزی نوعی سیب تلخ
asses' ears U نوعی گوشه [نوعی شاخه]
azimuth guidance U هدایت هواپیما از نظر سمتی هدایت سمتی هواپیما
moist air U هوای تر
petticoatsfever U هوای زن
air blast U هوای دم
out of doors U در هوای ازاد
aired U هوای دم هوا
dead air U هوای راکد
open air U در هوای ازاد
airs U هوای دم هوا
stable air U هوای پایدار
compressed air U هوای متراکم
compressed air U هوای فشرده
circulationg air U هوای در گردش
passion U هوای نفس
low air pressure U فشار هوای کم
carburetor air U هوای کاربراتور
liquid air U هوای مایع
exhaust air U هوای خروجی
forced draft U هوای با فشار
emergency air U هوای اضطراری
swelter U هوای گرم
sweltered U هوای گرم
swelters U هوای گرم
foul weather U هوای خراب
foul weather U هوای نامساعد
secondry air U هوای ثانویه
In the open air. U در هوای آزاد.
air U هوای دم هوا
intake air U هوای ورودی
humid air U هوای شرجی
adverse weather U هوای نامساعد
raininess U هوای بارانی
queen's weather U هوای باز
hot blast U هوای دم داغ
agglutinant U هوای التیام
temperate climate U اب و هوای معتدل
broken weather U هوای بی قرار
heavy weather U هوای طوفانی
marine climate U اب و هوای دریایی
marsh malaria U هوای مردابی
blast roasting U تشویه با هوای دم
humid air U هوای نمناک
the open U هوای ازاد
air breathing U هوای تنفسی
drippy U هوای گرفته
heavy weather U هوای خراب
out of door U در هوای ازاد
mouthpiece U لوله هوای غواص
open exercise U ورزش در هوای ازاد
forced draft U هوای تحت فشار
lowering U هوای گرفته وابری
lowers U هوای گرفته وابری
owl light U هوای گرگ و میش
intake air U هوای مکیده شده
hot blast cupola U کوپل هوای گرم
liquid air U هوای مایع شده
out door court U زمین هوای ازاد
torchlight U هوای گرگ ومیش
oh what a nasty weather U چه هوای کثیفی است
lour U هوای گرفته وابریwerewolf
dusk U هوای گرگ ومیش
free living U تسلیم هوای نفس
liquid air container U مخزن هوای مایع
intake air heater U گرمکن هوای ورودی
cold fronts U پیشان هوای سرد
mouthguard U لوله هوای غواص
cold fronts U جبهه هوای سرد
cold front U پیشان هوای سرد
lowered U هوای گرفته وابری
cold front U جبهه هوای سرد
mouthpieces U لوله هوای غواص
blasts U هوای دم کوره بلند دم
blow cold U هوای سرد دمیدن
blow hot U هوای گرم دمیدن
twilight U هوای گرگ ومیش
heatwave U هوای گرم طولانی
choke damp U دم :هوای ته چاه یاکان
lower U هوای گرفته وابری
bleed air U هوای کمپرس شده
outdoorsy <adj.> U عاشق هوای آزاد
tire inflation U فشار هوای لاستیک
blast U هوای دم کوره بلند دم
ego trips U تسلیم به هوای نفس
heatwave U موج هوای گرم
ego trip U تسلیم به هوای نفس
air compressor U هوای فشرده ساز
heatwaves U موج هوای گرم
air tank U کپسول هوای غواصی
heatwaves U هوای گرم طولانی
caisson foundation U پی سازی با هوای فشرده
acclimating U به اب و هوای جدید خو گرفتن
cold spell or cold snap <idiom> U یک جعبه هوای سرد
tire pressure U فشار هوای لاستیک
secondary airflow U جریان هوای فرعی
effulge U برق هوای باز
saturated air U هوای اشباع شده
warm fronts U جبهه هوای گرم
warm front U جبهه هوای گرم
Beautiful music ( weather ) . U موسیقی ( هوای ) قشنگ
fair weather U دارای هوای صاف
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com