English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
terrier U نوعی موشک زمین به هوا باسوخت جامد و هدایت شونده
terriers U نوعی موشک زمین به هوا باسوخت جامد و هدایت شونده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
sprints U نوعی موشک ضد موشک هدایت شونده زمین به هوا با کلاهک اتمی
sprinted U نوعی موشک ضد موشک هدایت شونده زمین به هوا با کلاهک اتمی
sprint U نوعی موشک ضد موشک هدایت شونده زمین به هوا با کلاهک اتمی
regulus U نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
bull pup U نوعی موشک هدایت شونده هوا به زمین
maces U نوعی موشک هدایت شونده که با انرژی جنبشی هدایت میشود
mace U نوعی موشک هدایت شونده که با انرژی جنبشی هدایت میشود
pgm U نوعی موشک هدایت شونده
nike ajax U نوعی موشک ضد هوایی هدایت شونده
sparrows U نوعی موشک هوا به هوای هدایت شونده
sparrow U نوعی موشک هوا به هوای هدایت شونده
mauler U نوعی موشک هدایت شونده باسکوی خود کششی مخصوص پدافند هوایی
little john U موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
guided missile U موشک هدایت شونده
guided missiles U موشک هدایت شونده
free rocket U موشک غیر هدایت شونده
cruise missiles U موشک هدایت شونده کروز
cruise missile U موشک هدایت شونده کروز
entac U موشک ضد تانک هدایت شونده فرانسوی
nike hercules U موشک ضد هوایی نایک هرکولس هدایت شونده
guided missile cruiser U زره شکن حامل موشک هدایت شونده
falcon U موشک هدایت شونده هوا به هوای فالکن
falcons U موشک هدایت شونده هوا به هوای فالکن
armstrong U سیستم عمل کننده فرامین موشک هدایت شونده
homing phase U مرحلهای از پرواز موشک هدایت شونده بین نیمه مسیرو نزدیک هدف
hercules U نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
fire bee U نوعی هدف کش کنترل شونده از روی زمین نوعی هواپیمای بی خلبان توربوجتی
honest john U نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
celestial guidance U سیستم هدایت نجومی موشک هدایت موشک یا قمرمصنوعی با استفاده از صورفلکی
styx U نوعی موشک زمین به زمین دریایی
jupiter U نوعی موشک زمین به هواست
lacrosse U نوعی موشک زمین به زمین
talos U نوعی موشک دریایی زمین به هوا
gimlets U نوعی موشک ازاد هوا به زمین با پرههای تاشونده
gimlet U نوعی موشک ازاد هوا به زمین با پرههای تاشونده
tartars U نوعی موشک زمین به هوای دریایی غیر اتمی
tartar U نوعی موشک زمین به هوای دریایی غیر اتمی
typhoons U نوعی موشک زمین به هوای دریایی برای هواپیماهای سریع السیر درفواصل کوتاه
typhoon U نوعی موشک زمین به هوای دریایی برای هواپیماهای سریع السیر درفواصل کوتاه
terminal guidance U هدایت موشک در مراحل اخرمسیر هدایت هواپیما ازفرودگاه یا به فرودگاه
homing guidance U هدایت هواپیما یا موشک بااستفاده از امواج رادار هدایت الکترونیکی
beamrider U موشک هدایت شوندهای که به وسیله اشعه رادار هدایت میشود
inertial guidance U سیستم هدایت داخلی موشک هدایت خودکار
stellar guidance U سیستم هدایت نجومی موشکهای هدایت شونده
midcourse guidance U هدایت موشک در مسیر میانه یا مسیر پرواز ازاد موشک
surface missile U موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
guded missile U موشک هدایت شوند
laser guidance U هدایت لیزری بمب یا موشک
sergeants U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeant U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
vectored thrust U تراست هدایت شونده
vectored U تراست هدایت شونده
guided weapon U جنگ افزار هدایت شونده
pursuit navigation U ناوبری و هدایت موشک باامواج الکترونیکی تا هدف
pseudopursuit navigation U ناوبری و هدایت موشک فقط در سمت هدف
proportional navigating U هدایت موشک به طورهماهنگ با مسیر تعیین شده
directors U هواپیمایی قادر به هدایت یک رسانگر بدون سرنشین یا یک موشک
director U هواپیمایی قادر به هدایت یک رسانگر بدون سرنشین یا یک موشک
controlling U وسیله تغییرسمت و مسیر هواپیما دستگاه هدایت موشک
control U وسیله تغییرسمت و مسیر هواپیما دستگاه هدایت موشک
controls U وسیله تغییرسمت و مسیر هواپیما دستگاه هدایت موشک
pershing U موشک زمین به زمین پرشینگ
redstone U موشک زمین به زمین رداستون
remotely piloted U هدایت شونده از راه دور هواپیمای بدون راننده
sidewinder U نوعی موشک ضد هوایی
terne U نوعی موشک ضد زیردریایی نروژی
air to surface missile U موشک هوا به زمین
zero length launching U نوعی روش پرتاب موشک بااولین نیروی حرکت جت
thor U نوعی موشک یک مرحلهای اتمی بالیستیکی برد متوسط
surface to air missile U موشک زمین به هوا موشکهای ضد هوایی
surface to surface missile U موشک زمین به زمین
minuteman U نوعی موشک سه مرحلهای قاره پیمایی که کلاهک اتمی حمل میکند
titans U نوعی موشک دو طبقه قاره پیمای بالیستیکی مجهز به کلاهک اتمی
titan U نوعی موشک دو طبقه قاره پیمای بالیستیکی مجهز به کلاهک اتمی
rocketeer U هدایت کننده پرتابه یا موشک دانشمند پرتابه شناس
hound dog U موشک هوا به زمین مخصوص هواپیماهای ب-25 با کلاهک اتمی
redeye U موشک زمین به هوای ردای که از روی دوش تیراندازی میشود
quick disconnect U نوعی رابط الکتریکی که دونیمه منطبق شونده اش بطورسریع باز و بسته میشود
quails U نوعی موشک فریبنده که برای کور کردن رادارها و یاسیستم پدافند هوایی دشمن ازهواپیما پرتاب میشود
quail U نوعی موشک فریبنده که برای کور کردن رادارها و یاسیستم پدافند هوایی دشمن ازهواپیما پرتاب میشود
navigation U هدایت کشتی یاهواپیما حرکت در روی زمین با استفاده از قطب نما
surface to surface U موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface-to-surface U موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
andesite U نوعی سنگ که پوسته زمین را تشکیل میدهد
syenite U نوعی سنگ که پوسته زمین را تشکیل میدهد
dunite U نوعی سنگ که پوسته زمین را تشکیل میدهد
diabase U نوعی سنگ که پوسته زمین را تشکیل میدهد
bow line U نوعی گره برای متصل کردن هواپیما به زمین
tap dance U نوعی رقص که در ان پنجه وپاشنه پا را به سرعت به زمین می زنند
street hockey U نوعی هاکی در زمین یا کوچه بدون کفش اسکیت
teleran system U نوعی سیستم ناوبری که بااستفاده از رادارهای زمینی و سیستم تلویزیونی هواپیماهای سرگردان دراطراف محوطه فرودگاه را به باند هدایت میکند
guidance U هدایت کردن وسیله یا هواپیمامنطقه پوشش سیستم هدایت هواپیما منطقه زیر پوشش سیستم هدایت
guidance U هدایت کردن سیستم هدایت هدایت
missilry U موشک شناسی مبحث ساختمان وپرتاب موشک
missilery U موشک شناسی مبحث ساختمان وپرتاب موشک
precipitating U غیرمحلول وته نشین شونده جسم تعلیق شونده یامتراسب
precipitates U غیرمحلول وته نشین شونده جسم تعلیق شونده یامتراسب
precipitate U غیرمحلول وته نشین شونده جسم تعلیق شونده یامتراسب
self reacting U بطور خودکار متعادل شونده خود بخود تطبیق شونده
precipitated U غیرمحلول وته نشین شونده جسم تعلیق شونده یامتراسب
re entry vehicle U نوعی رسانگرهای فضایی که برای ورود به اتمسفر زمین در بخش پایانی مسیر خودطراحی شده اند
fighter direction U هدایت کردن هواپیماهای شکاری هدایت جنگنده ها ازروی ناو
chasse U نوعی حرکت با پاها بصورت یک پا روی زمین و یک پای دیگر روی هوا
Hanbel U [نوعی گلیم مراکشی که صرفا جهت مفروش نمودن زمین بافته شده، و دارای خطوط موازی و رنگین با نقشه های پرکار می باشد.]
cut off velocity U سرعت موشک در لحظه جداشدن موتور سرعت صعودنهایی موشک
subroc U موشک نصب شده روی زیردریایی موشک مخصوص زیردریایی
conductance U ضریب هدایت قدرت هدایت
gyro pilot U سیستم هدایت خودکار ناو هدایت ژیروسکوپی ناو هدایت نجومی خودکار ناو
refire time U زمان لازم بد از پرتاب موشک برای اماده شدن سکوی پرتاب برای موشک بعد
Brontide U نوعی صدا [صدایی خفه شده و آرام که در برخی از مناطق زلزله خیز، به خصوص در امتداد سواحل و روی دریاچه ها شنیده میشود و تصور میرود که به دلیل لرزشهای ضعیف زمین باشد.]
apogee U زاویه انحراف ثقل موشک زاویه انحراف مرکز ثقل موشک در روی مسیر
bittersweet U نوعی تاجریزی نوعی سیب تلخ
heavyset U جامد
illiquid U جامد
solids U جامد
solid U جامد
inorganic U جامد
massy U جامد
exanimate U جامد
rigid U جامد
robustly U جامد یا
robust U جامد یا
solidify U جامد کردن
solidifying U جامد کردن
soild solution U محلول جامد
discharge of solids U بده جامد
sediment discharge U بده جامد
solid propellant U سوخت جامد
solid solution U محلول جامد
solidifies U جامد کردن
solidified U جامد کردن
soild state U حالت جامد
monohydrate U جامد تک ابه
solidly U بطور جامد
paraffin wax U پارافین جامد
insensitivity U جامد کساد
solidification U تبدیل به جامد
insensitive U جامد کساد
thickened fuel U سوخت جامد
solid fuel U سوخت جامد
semisolid U نیمه جامد
solid state U حالت جامد
monoatomic solid U جامد تک اتمی
crystalin solid U جامد متبلور
concretion U جامد شدن
touch judge U هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clown U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return U انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clowned U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
solid state physics U فیزیک حالت جامد
solid state diffusion U پخش حالت جامد
solidifies U جامد کردن یا شدن
solid state device U دستگاه حالت جامد
adamant U جسم جامد و سخت
solidified U جامد کردن یا شدن
solid state component U مولفهء حالت جامد
solid state circuitry U مدارات حالت جامد
solid state cartridge U کارتریج حالت جامد
solidifying U جامد کردن یا شدن
solidify U جامد کردن یا شدن
gas solid chromatography U کروماتوگرافی گاز- جامد
adamantly U جسم جامد و سخت
soild state electrode U الکترود حالت جامد
concretely U بطور محکم یا جامد
substitutional solid solution U محلول جامد جانشینی
exploded view U شرحی از یک ساختمان جامد
solid U ماده جامد سفت
precipitate electrode U الکترود حالت جامد
solid support U تکیه گاه جامد
solids U ماده جامد سفت
solids press down U اجسام جامد سوی
pancakes U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
inductive earthing U زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
center field U قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
geotaxis U گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
pancake U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
frost heave U برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
nap of the earth U از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
off side U سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
asses' ears U نوعی گوشه [نوعی شاخه]
restrictor U لایهای از سوخت جامد فاقداکسیدان
hardens U تبدیل به جسم جامد کردن
three-dimensional U و بنابراین به نظر جامد می آید
harden U تبدیل به جسم جامد کردن
solid looking U دارای قیافه جامد وبیروح
solid-state laser U لیزر حالت جامد [فیزیک]
pentahedron U جسم جامد پنج وجهی
tellurian U ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
geognosy U زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
to break up U از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
stereography U فن نمایش اجسام جامد برسطح مستوی
wham U صدای بهم خوردن اجسام جامد
perelotok U زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
coanda effect U گرایش سیال برای چسبیدن به سطح جامد
rolling terrain U زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
hall effect U یچ الکترونیکی در حالت جامد که با میدن مغناطیسی کار میکند
adsorption U انقباض گازها و مایعات روی سطوح سخت و جامد
cure time U زمان لازم برای جامد شدن کامل رزین
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com