Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
styx
U
نوعی موشک زمین به زمین دریایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
tartar
U
نوعی موشک زمین به هوای دریایی غیر اتمی
tartars
U
نوعی موشک زمین به هوای دریایی غیر اتمی
typhoon
U
نوعی موشک زمین به هوای دریایی برای هواپیماهای سریع السیر درفواصل کوتاه
typhoons
U
نوعی موشک زمین به هوای دریایی برای هواپیماهای سریع السیر درفواصل کوتاه
talos
U
نوعی موشک دریایی زمین به هوا
Other Matches
little john
U
موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
hercules
U
نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
regulus
U
نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
honest john
U
نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
lacrosse
U
نوعی موشک زمین به زمین
sprints
U
نوعی موشک ضد موشک هدایت شونده زمین به هوا با کلاهک اتمی
sprint
U
نوعی موشک ضد موشک هدایت شونده زمین به هوا با کلاهک اتمی
sprinted
U
نوعی موشک ضد موشک هدایت شونده زمین به هوا با کلاهک اتمی
jupiter
U
نوعی موشک زمین به هواست
bull pup
U
نوعی موشک هدایت شونده هوا به زمین
gimlets
U
نوعی موشک ازاد هوا به زمین با پرههای تاشونده
gimlet
U
نوعی موشک ازاد هوا به زمین با پرههای تاشونده
terriers
U
نوعی موشک زمین به هوا باسوخت جامد و هدایت شونده
terrier
U
نوعی موشک زمین به هوا باسوخت جامد و هدایت شونده
sergeant
U
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeants
U
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
pershing
U
موشک زمین به زمین پرشینگ
redstone
U
موشک زمین به زمین رداستون
surface missile
U
موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
surface to surface missile
U
موشک زمین به زمین
air to surface missile
U
موشک هوا به زمین
fire bee
U
نوعی هدف کش کنترل شونده از روی زمین نوعی هواپیمای بی خلبان توربوجتی
surface to air missile
U
موشک زمین به هوا موشکهای ضد هوایی
surface-to-surface
U
موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface to surface
U
موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
hound dog
U
موشک هوا به زمین مخصوص هواپیماهای ب-25 با کلاهک اتمی
redeye
U
موشک زمین به هوای ردای که از روی دوش تیراندازی میشود
syenite
U
نوعی سنگ که پوسته زمین را تشکیل میدهد
andesite
U
نوعی سنگ که پوسته زمین را تشکیل میدهد
dunite
U
نوعی سنگ که پوسته زمین را تشکیل میدهد
diabase
U
نوعی سنگ که پوسته زمین را تشکیل میدهد
ground return
U
انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clowned
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge
U
هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
pancake
U
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
inductive earthing
U
زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
pancakes
U
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
center field
U
قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
geotaxis
U
گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
frost heave
U
برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
off side
U
سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
nap of the earth
U
از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
tap dance
U
نوعی رقص که در ان پنجه وپاشنه پا را به سرعت به زمین می زنند
street hockey
U
نوعی هاکی در زمین یا کوچه بدون کفش اسکیت
bow line
U
نوعی گره برای متصل کردن هواپیما به زمین
tellurian
U
ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
to break up
U
از هم جدا شدن
[پوسته زمین]
[زمین شناسی]
geognosy
U
زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
perelotok
U
زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
rolling terrain
U
زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
covenant runing with land
U
شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land
U
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
re entry vehicle
U
نوعی رسانگرهای فضایی که برای ورود به اتمسفر زمین در بخش پایانی مسیر خودطراحی شده اند
contour flying
U
پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
pervious ground
U
زمین تراوا زمین نفوذپذیر
biosphere
U
قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
contour flight
U
پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
talik
U
زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
drop
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
chasse
U
نوعی حرکت با پاها بصورت یک پا روی زمین و یک پای دیگر روی هوا
compass rose
U
دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
critical point
U
نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
permafrost
U
لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
Hanbel
U
[نوعی گلیم مراکشی که صرفا جهت مفروش نمودن زمین بافته شده، و دارای خطوط موازی و رنگین با نقشه های پرکار می باشد.]
topography
U
نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
geomagnetism
U
نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
hydrographer
U
نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
ground resolution
U
قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
everglade
U
قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
He had a nast fall.
U
بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
Brontide
U
نوعی صدا
[صدایی خفه شده و آرام که در برخی از مناطق زلزله خیز، به خصوص در امتداد سواحل و روی دریاچه ها شنیده میشود و تصور میرود که به دلیل لرزشهای ضعیف زمین باشد.]
sidewinder
U
نوعی موشک ضد هوایی
terne
U
نوعی موشک ضد زیردریایی نروژی
pgm
U
نوعی موشک هدایت شونده
nike ajax
U
نوعی موشک ضد هوایی هدایت شونده
earth's attraction
U
جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
sparrows
U
نوعی موشک هوا به هوای هدایت شونده
sparrow
U
نوعی موشک هوا به هوای هدایت شونده
thor
U
نوعی موشک یک مرحلهای اتمی بالیستیکی برد متوسط
zero length launching
U
نوعی روش پرتاب موشک بااولین نیروی حرکت جت
titan
U
نوعی موشک دو طبقه قاره پیمای بالیستیکی مجهز به کلاهک اتمی
minuteman
U
نوعی موشک سه مرحلهای قاره پیمایی که کلاهک اتمی حمل میکند
titans
U
نوعی موشک دو طبقه قاره پیمای بالیستیکی مجهز به کلاهک اتمی
mauler
U
نوعی موشک هدایت شونده باسکوی خود کششی مخصوص پدافند هوایی
williamson turn
U
نوعی مانور دریایی
loggerhead
U
نوعی اردک دریایی
gulfweed
U
نوعی جلبک یا علف دریایی
aeolus
U
نوعی راکت صوتی دریایی
sky hawk
U
نوعی هواپیمای یک موتوره جت دریایی
aerobee
U
نوعی راکت تجسسی دریایی
coarse mine
U
نوعی مین دریایی با حساسیت کم
tiger
U
نوعی هواپیمای تک موتوره سوپرسونیک جت دریایی
tigers
U
نوعی هواپیمای تک موتوره سوپرسونیک جت دریایی
quail
U
نوعی موشک فریبنده که برای کور کردن رادارها و یاسیستم پدافند هوایی دشمن ازهواپیما پرتاب میشود
quails
U
نوعی موشک فریبنده که برای کور کردن رادارها و یاسیستم پدافند هوایی دشمن ازهواپیما پرتاب میشود
vigilante
U
نوعی هواپیمای سوپرسونیک جت دو موتوره تاکتیکی دریایی معروف به ا- 5
vigilantes
U
نوعی هواپیمای سوپرسونیک جت دو موتوره تاکتیکی دریایی معروف به ا- 5
maces
U
نوعی موشک هدایت شونده که با انرژی جنبشی هدایت میشود
mace
U
نوعی موشک هدایت شونده که با انرژی جنبشی هدایت میشود
lackland
U
بی زمین
ground
U
: زمین
ground
U
کف زمین
cinder track
U
زمین دو
cinder tracks
U
زمین دو
land
U
زمین
ground
U
زمین
aerospace
U
جو زمین
real estate
U
زمین
soils
U
زمین
soiling
U
زمین
soil
U
زمین
ground surface
U
کف زمین
rooter
U
زمین کن
land n
U
زمین
grass roots
U
کف زمین
graze
U
زمین
grazed
U
زمین
grazes
U
زمین
tellus
U
زمین
ground line
U
خط زمین
earthing
U
زمین
this earthly round
U
زمین
extra terrestrial
U
زمین
earth
U
زمین
geodetically
U
زمین
earths
U
زمین
norland
U
زمین
globes
U
زمین
ground
[British]
[floor]
U
کف زمین
floors
U
کف زمین
globe
U
زمین
domains
U
زمین
fields
U
زمین
floor
U
کف زمین
floor
U
کف زمین
fielded
U
زمین
acres
U
زمین
domain
U
زمین
floored
U
کف زمین
terrain
U
زمین
field
U
زمین
acre
U
زمین
sofar
U
سیستم مسافت یابی صوتی دریایی نوعی روش مسافت یابی صوتی دریایی
grounding conductor
U
سیم زمین
hard ground
U
زمین سخت
upland
U
زمین کوهستانی
ground wire
U
سیم زمین
cripple
U
زمین گیر
uplands
U
زمین بلند
borderland
U
زمین سرحدی
uplands
U
زمین کوهستانی
grounding brush
U
زغال زمین
halfway line
U
خط میانه زمین
half court
U
زمین سرویس
terrain
U
زمین عملیات
basement
U
زیر زمین
upland
U
زمین بلند
groundskeeper
U
متصدی زمین
contour
U
عوارض زمین
territory
U
زمین ملک
territories
U
زمین ملک
basements
U
زیر زمین
ground zero
U
صفر زمین
hard ground
U
زمین سفت
crippled
U
زمین گیر
floors
U
محدوده زمین
crust
U
پوسته زمین
crusts
U
پوسته زمین
end
U
زمین حریف
ground effect
U
اثر زمین
ended
U
زمین حریف
ends
U
زمین حریف
ground detector
U
اشکارساز زمین
panhandling
U
زمین باریکه
ground detector
U
تستر زمین
ground cushion
U
بالشتک زمین
panhandles
U
زمین باریکه
panhandled
U
زمین باریکه
panhandle
U
زمین باریکه
soils
U
خاک زمین
floored
U
محدوده زمین
cripples
U
زمین گیر
crippling
U
زمین گیر
ground potential
U
پتانسیل زمین
ground plate
U
صفحه زمین
borderlands
U
زمین سرحدی
laird
U
صاحب زمین
lairds
U
صاحب زمین
bog
U
زمین باطلاقی
bogs
U
زمین باطلاقی
speculation
U
زمین خواری
soil
U
خاک زمین
soiling
U
خاک زمین
paralysis
U
زمین گیری
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com