English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
unified soil classification system (uscs U نوعی طبقه بندی خاک که به 51 قسمت تقسیم شده است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
defense classification U طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
downgrade U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgraded U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrades U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrading U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
declassification U از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی
security classification U طبقه بندی منطقه تامینی طبقه بندی حفافتی
black designation U علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
vernier U درجه یا تقسیم بندی فرعی تقسیم بدرجات جزء
army class manager activity U سازمان مدیریت طبقه بندی اماد در نیروی زمینی مدیریت طبقه بندی اماد
classification U طبقه بندی کردن طبقه بندی
classifications U طبقه بندی کردن طبقه بندی
evaluation rating U درجه بندی اطلاعات یا طبقه بندی ان از نظر اعتبار وصحت و دقت
subdivide U بقسمتهای جزء تقسیم کردن باجزاء فرعی تقسیم بندی کردن
subdivided U بقسمتهای جزء تقسیم کردن باجزاء فرعی تقسیم بندی کردن
subdividing U بقسمتهای جزء تقسیم کردن باجزاء فرعی تقسیم بندی کردن
subdivides U بقسمتهای جزء تقسیم کردن باجزاء فرعی تقسیم بندی کردن
black concept U علامت حاوی پیام طبقه بندی شده سیستم ارتباطی حاوی پیام طبقه بندی شده
carpet classification U طبقه بندی [درجه بندی] فرش
rating U طبقه بندی کردن درجه بندی
ratings U طبقه بندی کردن درجه بندی
classis U تقسیم برحسب طبقه
classifications U طبقه بندی رده بندی
classification U طبقه بندی رده بندی
regrade U تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
tierce U به سه قسمت تقسیم کردن
tripartition U تقسیم بسه قسمت
trisect U تقسیم بسه قسمت
polychotomous U تقسیم شده بچند قسمت
trichotomy U تقسیم وجود انسان به سه قسمت
dividing U تقسیم بندی
line graduation U تقسیم بندی خط
quarter U به چهار قسمت مساوی تقسیم کردن
amorphous U بدون تقسیم بندی
compartmentation U تقسیم بندی کردن
graduate U تقسیم بندی کردن
time slicing U تقسیم بندی زمانی
degree gradution U تقسیم بندی درجهای
splitting a window U تقسیم بندی پنجره
graduating U تقسیم بندی کردن
break down U تقسیم بندی کردن
graduates U تقسیم بندی کردن
dial graduation U تقسیم بندی درجهای
lot U تقسیم بندی کردن
class common behaviors U رفتارهای نوعی طبقه
bicipital U تقسیم شونده بدو قسمت دریک انتها
split window U پنجره تقسیم بندی شده
split-screen U صفحه تقسیم بندی شده
split screen U صفحه تقسیم بندی شده
spacing U در فواصل مساوی تقسیم بندی
taxonomy U طبقه بندی
stratification U طبقه بندی
systemization U طبقه بندی
sorting U طبقه بندی
taxonomies U طبقه بندی
classification U طبقه بندی
grading U طبقه بندی
classifications U طبقه بندی
division U طبقه بندی
low grade U کم طبقه بندی
divisions U طبقه بندی
assortments U طبقه بندی
bracket U طبقه بندی
typification U طبقه بندی
denominations U طبقه بندی
denomination U طبقه بندی
assortment U طبقه بندی
bifid U بوسیله شکاف بدو قسمت مساوی تقسیم شده
nosology U مبحث شناسایی و تقسیم بندی امراض
eutherian U مربوط به تقسیم بندی بزرگ پستانداران
categorized U طبقه بندی کردن
graduates U طبقه بندی کردن
harmonic division U طبقه بندی متناسب
computer classifications U طبقه بندی کامپیوتر
zootaxy U طبقه بندی جانوران
harmonic proportion U طبقه بندی متناسب
vendor rating U طبقه بندی فروشندگان
secrets U طبقه بندی سری
rug classification U طبقه بندی فرش
graduate U طبقه بندی کردن
taxonomist U متخصص طبقه بندی
route classification U طبقه بندی جاده ها
industrial classifications U طبقه بندی صنعتی
pigeonhole U طبقه بندی کردن
secret U طبقه بندی سری
job classification U طبقه بندی شغل
map classification U طبقه بندی نقشه ها
market grades and grading U طبقه بندی بازار
layer U طبقه بندی کردن
service rating U طبقه بندی پرسنلی
soil class U طبقه بندی خاک
classification U طبقه بندی پیام
systemize U طبقه بندی کردن
graduating U طبقه بندی کردن
suborder U طبقه بندی فرعی
classifications U طبقه بندی پیام
standardization U همگونی طبقه بندی
job classification U طبقه بندی شغلی
speed rate increment U طبقه بندی سرعت
nosology U طبقه بندی بیماریها
layers U طبقه بندی کردن
classificatory U مربوط به طبقه بندی
classifies U طبقه بندی کردن
categorizing U طبقه بندی کردن
categorizes U طبقه بندی کردن
nondescript U غیرقابل طبقه بندی
unclassified U بدون طبقه بندی
aggroup U طبقه بندی کردن
accounting classification U طبقه بندی حساب
classified U طبقه بندی شده
budget classification U طبقه بندی بودجه
classifying U طبقه بندی کردن
categorize U طبقه بندی کردن
categorising U طبقه بندی کردن
categorises U طبقه بندی کردن
classification of aggregate U طبقه بندی خاکدانه ها
classification chart U نمودار طبقه بندی
unclassified U طبقه بندی نشده
classifiable U قابل طبقه بندی
classify U طبقه بندی کردن
categorised U طبقه بندی کردن
to categorize U طبقه بندی کردن
classification of soil U طبقه بندی خاک
classed U طبقه بندی کردن رده
classified advertisement آگهی طبقه بندی شده
glossography U طبقه بندی و شرح زبانها
coinage U طبقه بندی بهای مسکوک
classing U طبقه بندی کردن رده
intergrade U طبقه بندی داخلی کردن
classes U طبقه بندی کردن رده
brussels nomenclature U طبقه بندی تعرفه برکسل
classified items U اماد طبقه بندی شده
integrade U [طبقه بندی داخلی کردن]
topsecret U طبقه بندی به کلی سری
restrict U بازداشت طبقه بندی مدارک
class U طبقه بندی کردن رده
restricting U بازداشت طبقه بندی مدارک
restricts U بازداشت طبقه بندی مدارک
classified material U مدارک طبقه بندی شده
restricted data U اطلاعات طبقه بندی شده
classified items U اقلام طبقه بندی شده
labels U برچسب زدن طبقه بندی کردن
labelled U برچسب زدن طبقه بندی کردن
labeling U برچسب زدن طبقه بندی کردن
label U برچسب زدن طبقه بندی کردن
agct U ازمون طبقه بندی عمومی ارتش
international classification of U طبقه بندی بین المللی بیماریها
systematist U متخصص فائده سازی و طبقه بندی
army genetal classification test U ازمون طبقه بندی عمومی ارتش
taxon U واحد طبقه بندی گیاهی یاجانوری
accountable cryptomaterial U مدارک و وسایل طبقه بندی شده
access to classified material U دسترسی به مدارک طبقه بندی شده
assort U طبقه بندی کردن مناسب بودن
classification yard line U سایدینگ راه اهن طبقه بندی خط
group U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
groups U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grades U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grade U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
age grouping U طبقه بندی اقلام بر حسب عمرقانونی انها
grain size classification U طبقه بندی خاک از نظر اندازه ذرات
staple U فقره اصلی طبقه بندی یا جور کردن
reserve on board U مدارک و اییننامههای طبقه بندی شده ناو
stapled U فقره اصلی طبقه بندی یا جور کردن
stapling U فقره اصلی طبقه بندی یا جور کردن
partitioning U قسمت بندی کردن
divisions U قسمت دسته بندی
division U قسمت دسته بندی
titan U نوعی موشک دو طبقه قاره پیمای بالیستیکی مجهز به کلاهک اتمی
titans U نوعی موشک دو طبقه قاره پیمای بالیستیکی مجهز به کلاهک اتمی
jo bolt U نوعی پرچ با دندانههای داخلی متشکل از سه قسمت
unitized load U بار بسته بندی شده یا باردست چین شده بار تقسیم بندی شده
benthic division U قسمت بندی لایههای دریا
unit citation U جشن طبقه بندی یکانها از نظر عملیات یاامادگی رزمی
marshalling yard U محل تفکیک و طبقه بندی کالاها در مقصد یا مبداء حمل
phytography U طبقه بندی گیاهان روی زمین گیاه شناسی توضیحی وتشریحی
pontoar U نوعی کرجی برای پل بندی کلک
basic partitioned access method U روش دستیابی قسمت بندی شده اساسی
indexed U لیست موضوعات طبقه بندی شده به گروههایی یا مرتب کردن به صورت الفبا
index U لیست موضوعات طبقه بندی شده به گروههایی یا مرتب کردن به صورت الفبا
indexes U لیست موضوعات طبقه بندی شده به گروههایی یا مرتب کردن به صورت الفبا
concurrently U مراجعه کنید به چهار طبقه بندی پردازندههای MIMD , MISD , SIMD , SISD ,
fudging U نوعی رنگ قهوهای سرهم بندی کردن
fudges U نوعی رنگ قهوهای سرهم بندی کردن
fudge U نوعی رنگ قهوهای سرهم بندی کردن
fudged U نوعی رنگ قهوهای سرهم بندی کردن
fraction U بخش قسمت تبدیل بکسر متعارفی کردن بقسمتهای کوچک تقسیم کردن
fractions U بخش قسمت تبدیل بکسر متعارفی کردن بقسمتهای کوچک تقسیم کردن
team handball court U مربع مستطیل 04 در 02 متر که باخطی به موازات خط دروازه به دو قسمت تقسیم شده وهر منطقه یک دروازه دارد
abc analysis U طبقه بندی مخصوص کالاهای موجود درانبار که معمولابراساس قیمت موجودی هریک از اقلام تنظیم میگردد
general store U فروشگاهی که همه نوع جنسی در ان یافت میشود ولی قسمت بندی نشده
group U طبقه بندی بین اتومبیلها تعداد شیرجههای انجام شده از یک نقطه با یک روش تیرهای به هدف خورده کمانگیر
groups U طبقه بندی بین اتومبیلها تعداد شیرجههای انجام شده از یک نقطه با یک روش تیرهای به هدف خورده کمانگیر
pair exchange sorting algorithm U نوعی الگوریتم مرتب کردن مستلزم مقایسه دادههای زوج بندی شده
proficiency rating U طبقه بندی بر حسب پایه مهارت یا مهارت شغلی
fault U یکی از پنج طبقه بندی مدیریت شبکه که توسط IOS مط رح شد برای تشخیص و رفع خطاهای شبکه
faulted U یکی از پنج طبقه بندی مدیریت شبکه که توسط IOS مط رح شد برای تشخیص و رفع خطاهای شبکه
faults U یکی از پنج طبقه بندی مدیریت شبکه که توسط IOS مط رح شد برای تشخیص و رفع خطاهای شبکه
mohair U کرک [نوعی الیاف پروتئینی نازک شبیه پشم که بیشتر از بز و شتر تهیه شده و در بافت قسمت های ظریف بکار می رود.]
segmentation U تقسیم بچند قسمت یا قطعه قطعه قطعه سازی
sort U دسته کردن طبقه بندی کردن
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com