Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
amontillado
U
نوعی شراب تلخ و سفیداسپانیایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
chablis
U
نوعی شراب سفید
chianti
U
نوعی شراب قرمز
gladstone
U
نوعی شراب ارزان
claret
U
نوعی شراب قرمز
clarets
U
نوعی شراب قرمز
tent
U
اموختن نوعی شراب شیرین اسپانیولی
tents
U
اموختن نوعی شراب شیرین اسپانیولی
winy
U
شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winey
U
شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winery
U
کارخانه شراب سازی موسسه شراب کشی
vinosity
U
حالت و خصوصیات شراب معتادبه شراب
wineglass
U
لیوان شراب پیمانه شراب
fire bee
U
نوعی هدف کش کنترل شونده از روی زمین نوعی هواپیمای بی خلبان توربوجتی
bittersweet
U
نوعی تاجریزی نوعی سیب تلخ
asses' ears
U
نوعی گوشه
[نوعی شاخه]
wine
U
شراب
the juice of the grape
U
شراب
wines
U
شراب
viniferous
U
شراب زا
bacchus
U
شراب
rhenish wine
U
شراب اسمانی
binges
U
شراب خواری
grcen wine
U
شراب تازه
grcen wine
U
شراب نارس
decants
U
ریختن شراب
decanted
U
ریختن شراب
decant
U
ریختن شراب
pottle
U
رطل شراب
vinous flavour
U
طعم شراب
wineskin
U
مشک شراب
binge
U
شراب خواری
guzzler
U
شراب خور
viniferous
U
دارای شراب
viniculture
U
شراب سازی
oenomel
U
شراب عسلی
wine
U
شراب نوشیدن
oenologist
U
شراب شناس
wines
U
شراب نوشیدن
decanting
U
ریختن شراب
cochineal
U
قرمز شراب کش
enology
U
شراب شناسی
filtrate
U
شراب ناب
riesling
U
شراب سفید
fortified wines
U
شراب قوی
ustulation
U
سوزاندن شراب
vermt
U
شراب افسنطین
fortified wine
U
شراب قوی
grail
U
جام شراب
wino
U
معتاد به شراب
vinal
U
بشکل شراب
winegrower
U
شراب ساز
wine cellar
U
شراب دخمه
viticulturist
U
شراب ساز
wine maker
U
شراب ریز
cider
U
شراب سیب
it is a racy wine
U
شراب رادارد
wine cellar
U
انبار شراب
winebibber
U
شراب خور
wineglass
U
جام شراب
vinifacteur
U
اسباب شراب سازی
fortified wine
U
شراب تقویت شده
goblet
U
گیلاس شراب تکه
viniculture
U
پرورش انگور شراب
vintnery
U
عمده فروشی شراب
vermouth
U
شراب شیرین افسنطین
vermouths
U
شراب شیرین افسنطین
fortified wines
U
شراب تقویت شده
fiascos
U
ناکامی بطری شراب
straw wine
U
شراب شیرین کشمش
jeroboam
U
جام شراب بزرگ
frutex
U
شراب شربت الکلی
fiasco
U
ناکامی بطری شراب
vintners
U
عمده فروش شراب
vintner
U
عمده فروش شراب
cellar
U
جای شراب انداختن
enology
U
مبحث شراب شناسی
cellars
U
جای شراب انداختن
scuppernong
U
شراب انگور مشک
gill
U
پیمانهای برای شراب
chalice
U
گیلاس شراب
[در مراسم]
maderia
U
شراب محصول مادریا
bacchus
U
رب النوع شراب و باده
winepress
U
خمره شراب سازی
vinic
U
مربوط به شراب یا الکل
wineshop
U
مغازه شراب فروشی
goblets
U
گیلاس شراب تکه
wineglasful
U
گیلاس شراب خوری
argol
U
دردشراب .ته نشین شراب
goblet
U
گیلاس شراب
[در مراسم]
malmsey
U
شراب شیرین قبرس
loading
U
امیختن موادخارجی به شراب
buret
U
تنگ مخصوص شراب مقدس
gourmets
U
خبره خوراک شراب شناس
gourmet
U
خبره خوراک شراب شناس
vinometer
U
الت سنجش الکل شراب
altar of credence
U
[جایگاه نان و شراب مقدس]
libation
U
نوشابه پاشی نوشیدن شراب
buretto
U
تنگ مخصوص شراب مقدس
to lay down wine
U
شراب را انبار کردن یا جادادن
sherry
U
شراب شیرین یا تلخ اسپانیولی
sherries
U
شراب شیرین یا تلخ اسپانیولی
sherris
U
شراب شیرین یا تلخ اسپانیولی
port
U
شراب شیرین بارگیری کردن
sacks
U
شراب سفید پرالکل وتلخ
sacked
U
شراب سفید پرالکل وتلخ
sack
U
شراب سفید پرالکل وتلخ
crust of wine
U
جرم شراب در روی شیشه
libation
U
تقدیم شراب به حضور خدایان
libations
U
تقدیم شراب به حضور خدایان
libations
U
نوشابه پاشی نوشیدن شراب
punches
U
مشروب مرکب از شراب ومشروبات دیگر
rhenish
U
شراب المانی rhein وابسته به رودخانه
dionysus
U
>دیونسیوس <خدای شراب و میگساری وزراعت
birl
U
شراب نوشیدن وجام را بدیگری دادن
nectar
U
شراب لذیذ خدایان یونان شهد
punch
U
مشروب مرکب از شراب ومشروبات دیگر
wine cooler
U
هرنوع وسیله یا مخزن سردکننده شراب
punched
U
مشروب مرکب از شراب ومشروبات دیگر
wine taster
U
جام شراب مخصوص نمونه گیری
tartarous
U
دردی شکل مشتق از درده شراب
bacchic ornament
U
[وابسته به باکوس خدای میگساری و شراب در روم]
wine taster
U
کسیکه شراب را بوسیله چشیدن ازمایش میکند
lord's table
U
میز مخصوص شراب ونان وعشای ربانی
tasters
U
کارشناس چشیدن مزه شراب وچای وغیره
daiquiri
U
مشروب مخلوط از شراب واب پرتقال و شکر
taster
U
کارشناس چشیدن مزه شراب وچای وغیره
vinous eloquence
U
فصاحتی که در اثر خوردن شراب پیدا میشود
tokay
U
انگور سفید یا ارغوانی بیضی شراب شیرین مجارستان
viticulture
U
صنعت شرابسازی زراعت انگور برای تهبیه شراب
The milk
[the wine]
has already turned
[gone off]
.
U
شیر
[شراب]
پیش از این بریده شده است.
When drink enters, wisdom departs.
<proverb>
U
آنگه که شراب از در درآمد ,هوش و عقل و اختیار از کف برفت .
canary
U
رنگ زرد روشن شراب محصول جزایر کاناری
canaries
U
رنگ زرد روشن شراب محصول جزایر کاناری
wine palm
U
هرنوع نخلی که ازمیوه ان برای شراب کشی استفاده میشود
Charbughra
U
چایی دارویست که با زنجفیل و هل درست شده و در آن شکر، شراب، تریاک و حشیش نیز به کار میرود.
to transubstantiate
U
تغییر دادن ماده
[نان و شراب مربوط به عشاربانی]
به بدن و خون عیسی مسیح
[دین]
wine does not a with me
U
شراب بمن نمیسازد باده بمن سازگار نیست
wine seller
U
میفروش باده فروش شراب فروش خمار
fellow feeling
U
حس هم نوعی
a kind
[of]
U
نوعی
[از]
some kind
[of]
U
یک نوعی
[از]
generic
U
نوعی
typical
U
نوعی
saint bernard
U
نوعی سگ بزرگ
cornett
U
نوعی شیپور
copal
U
نوعی رزین
some kind of sickness
U
یک نوعی از بیماری
auks
U
نوعی پنگوئن
auk
U
نوعی پنگوئن
type tests
U
ازمایشهای نوعی
cutters
U
نوعی کرجی
cutter
U
نوعی کرجی
aerocommander
U
نوعی هواپیما
cocker spaniels
U
نوعی سگ پاکوتاه
crapped
U
نوعی قمار
bandora
U
نوعی سه تار
cutlas
U
نوعی قمه
dalmatian
U
نوعی سگ بزرگ
rutabaga
U
نوعی کلم
crap
U
نوعی قمار
calash
U
نوعی درشکه
crapping
U
نوعی قمار
crowfoot
U
نوعی شمعدانی
cotype
U
نوعی فرعی
bandore
U
نوعی سه تار
cole
U
نوعی کلم
tweed
U
نوعی فاستونی
blocking capacitor
U
نوعی خازن
camphor oil
U
نوعی روغن
charade
U
نوعی معما
charade
U
نوعی بازی
greyhound
U
نوعی تازی
greyhounds
U
نوعی تازی
airedale
U
نوعی سگ خرمایی
bill
U
نوعی شمشیرپهن
bills
U
نوعی شمشیرپهن
calvados
U
نوعی عرق
bowknot
U
نوعی گره
taffy
U
نوعی اب نبات
stock saddle
U
نوعی زین
colts
U
نوعی طپانچه
colt
U
نوعی طپانچه
cutlasses
U
نوعی قمه
cutlass
U
نوعی قمه
albacore
U
نوعی زیردریایی
cane brake
U
نوعی ازعلف
bulldog
U
نوعی سگ بزرگ
bulldogs
U
نوعی سگ بزرگ
clove hitch
U
نوعی گره
mixer
U
نوعی خط دفاعی
another guess
U
نوعی دیگر
typical sample
U
نمونه نوعی
catatonia
U
نوعی جنون
cowrie
U
نوعی کس گربه
slip joint pliers
نوعی انبردست
blintz
U
نوعی شیرینی
cowries
U
نوعی کس گربه
cowry
U
نوعی کس گربه
blintze
U
نوعی شیرینی
tip
U
نوعی اسکی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com