Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
short lunge
U
نوعی سخمه کوتاه یا ضربه کوتاه در جنگ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
short quard
U
سخمه گارد کوتاه در جنگ سرنیزه سخمه کوتاه
short thrust
U
نوعی سخمه کوتاه در جنگ سرنیزه
high port
U
حالت سخمه به جلو یا سخمه کوتاه
chip shot
U
ضربه کوتاه
jab kick
U
ضربه انحرافی کوتاه
duck hook
U
ضربه پیچدار کوتاه
miniski
U
نوعی اسکی کوتاه
under arm low return
U
ضربه کوتاه پایین دست
under arm net shot
U
ضربه کوتاه از نزدیک تور
basset
U
نوعی سگ شکاری پا کوتاه برون زد
mantelet
U
نوعی شنل زنانه کوتاه
blast
U
منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
blasts
U
منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
uppercuts
U
ضربه کوتاه قوسی از پایین به بالا
chippie
U
ضربه کوتاه هوایی که به سوراخ میافتد
uppercut
U
ضربه کوتاه قوسی از پایین به بالا
greasewood
U
نوعی بوته کوتاه ازتیره قازایاغی
shoran
U
نوعی وسیله ناوبری الکترونیکی برد کوتاه
dachshund
U
نوعی سگ کوچک با پاهایی کوتاه و بدنی دراز.
dachshunds
U
نوعی سگ کوچک با پاهایی کوتاه و بدنی دراز.
gimme
U
ضربه اهدایی به حریف روی چمن کوتاه گلف
squib kick
U
ضربه کوتاه با پا که به اسانی به دست تیم حریف نیفتد
peplum
U
نوعی ردا یانیم تنه زنانه دامن کوتاه
crosscourt shot
U
ضربه کوتاه به دیوار مقابل که به طرف دیگر زمین اسکواش بیافتد
chopped
U
کوتاه کردن گام برای اجتناب دونده از ضربه پاشنه نفر جلو
chop
U
کوتاه کردن گام برای اجتناب دونده از ضربه پاشنه نفر جلو
provider
U
نوعی هواپیمای حمل و نقل هجومی دو موتوره قابل فرود در باندهای کوتاه
providers
U
نوعی هواپیمای حمل و نقل هجومی دو موتوره قابل فرود در باندهای کوتاه
shorthorn
U
جانور شاخ کوتاه نژاد گاو شاخ کوتاه شمال انگلیس
pantywaist
U
شلوار کوتاه بچگانه که به بالاتنه لباسش تکمه میشود شلوار کوتاه
typhoon
U
نوعی موشک زمین به هوای دریایی برای هواپیماهای سریع السیر درفواصل کوتاه
typhoons
U
نوعی موشک زمین به هوای دریایی برای هواپیماهای سریع السیر درفواصل کوتاه
straddle trench
U
خندق یا نوعی سنگر عمیق خطی کوتاه که معمولا برای تهیه مستراح اردوگاهی مورد استفاده قرار می گیرد
honest john
U
نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
surges
U
یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
surged
U
یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
surge
U
یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
hurdle step
U
جهش کوتاه روی یک پا پیش از شیرجه جهش کوتاه پیش از پریدن از روی خرک
linter
U
ماشینی که پس از پاک کرن پنبه الیاف کوتاه چسبیده به تخم پنبه را میگیرد الیاف کوتاه پنبه که به تخم پنبه چسبیده است
inject
U
ضربه زدن به دشمن سخمه زدن
injected
U
ضربه زدن به دشمن سخمه زدن
injecting
U
ضربه زدن به دشمن سخمه زدن
injects
U
ضربه زدن به دشمن سخمه زدن
rapiers
U
سخمه سخمه زنی
rapier
U
سخمه سخمه زنی
miniature
U
کوتاه
short
U
کوتاه
pigmy
U
کوتاه
puny
U
قد کوتاه
liliputian
U
قد کوتاه
pigmy
U
قد کوتاه
shortest
U
کوتاه
dumpy
U
کوتاه
miniatures
U
کوتاه
synoptic
U
کوتاه
stunting
U
کوتاه
stunts
U
کوتاه
of short duration
U
کوتاه
succinct
U
کوتاه
bas relif
U
کوتاه
down
U
کوتاه
shorter
U
کوتاه
pygmy
U
قد کوتاه
pygmy
U
کوتاه
pygmies
U
قد کوتاه
stocky
U
کوتاه
curtal
U
کوتاه
pigmies
U
کوتاه
little
U
کوتاه
pigmies
U
قد کوتاه
low
U
کوتاه
scut
U
دم کوتاه
curt
<adj.>
U
کوتاه
concise
U
کوتاه
concise
<adj.>
U
کوتاه
fleeting
<adj.>
U
کوتاه
stockiest
U
کوتاه
stockier
U
کوتاه
pygmies
U
کوتاه
stunt
U
کوتاه
short
<adj.>
U
کوتاه
succinct
<adj.>
U
کوتاه
dwarfish
U
کوتاه
paddles
U
پاروی کوتاه
clipping
U
کوتاه کردن
britches
U
شلوار کوتاه
paddling
U
پاروی کوتاه
short drop
U
دراپ کوتاه
conte
U
داستان کوتاه
escopette
U
قرابینه کوتاه
catnaps
U
چرت کوتاه
abbreviates
U
کوتاه کردن
truncates
U
کوتاه کردن
abbreviate
U
کوتاه کردن
strop
U
طناب کوتاه
truncating
U
کوتاه کردن
razee
U
کوتاه کردن
stichomythia
U
مکالمات کوتاه
correption
U
کوتاه کردن
shortest
U
کوتاه مدت
paddled
U
پاروی کوتاه
short circuit
U
اتصال کوتاه
chiton
U
قبای کوتاه
punches
U
کوتاه قطور
spuds
U
چاقوی کوتاه
spud
U
چاقوی کوتاه
short-range
U
کوتاه مدت
short burst
U
رگبار کوتاه
short brittle
U
شکننده- کوتاه
short blast
U
سوت کوتاه
tunicle
U
لباس کوتاه
short blast
U
بوق کوتاه
chitchat
U
صحبت کوتاه
one track
U
کوتاه فکر
punched
U
کوتاه قطور
truncation
U
کوتاه سازی
paddle
U
پاروی کوتاه
to cut short
U
کوتاه کردن
scurried
U
مسابقه کوتاه
scurries
U
مسابقه کوتاه
to fall short
U
کوتاه امدن
to look in
U
کوتاه کردن
scurry
U
مسابقه کوتاه
scurrying
U
مسابقه کوتاه
short-lived
U
کوتاه مدت
brachydactyly
U
کوتاه انگشتی
short lived
U
کوتاه مدت
basso relief
U
برجسته کوتاه
scutter
U
دو باگامهای کوتاه
punch
U
کوتاه قطور
coatee
U
دامن کوتاه
breeks
U
شلوار کوتاه
briefest
U
کوتاه مختصر
formulating
U
کوتاه کردن
curtail
U
کوتاه کردن
brief
U
کوتاه مختصر
short test bar
U
میله کوتاه
catnapped
U
چرت کوتاه
short time
U
کوتاه مدت
dogmatist
U
کوتاه فکر
catnapping
U
چرت کوتاه
draw in
U
کوتاه شدن
piaffer
U
یورتمه کوتاه
laconically
U
کوتاه موجز
easy term
U
کوتاه مدت
shortening in
U
کوتاه کردن
short
U
کوتاه کردن
short run
U
مدت کوتاه
catnap
U
چرت کوتاه
transient
U
فانی کوتاه
shear
U
کوتاه کردن
detruncate
U
کوتاه کردن
formulate
U
کوتاه کردن
formulated
U
کوتاه کردن
detruncation
U
کوتاه شدگی
transients
U
فانی کوتاه
briefer
U
کوتاه مختصر
short service line
U
خط سرویس کوتاه
short shunt
U
شنت کوتاه
formulates
U
کوتاه کردن
briefed
U
کوتاه مختصر
playlet
U
نمایش کوتاه
short term
U
کوتاه مدت
short term
U
دوره کوتاه
short run
U
کوتاه مدت
shortens
U
کوتاه تر کردن
shorter
U
کوتاه مدت
bunny hop
U
پرش کوتاه
shorten
U
کوتاه تر کردن
truncate
U
کوتاه کردن
chopped
U
گام کوتاه
shorten
U
کوتاه کردن
escopet
U
قرابینه کوتاه
short splice
U
پیوند کوتاه
spontoon
U
نیزه کوتاه
chop
U
گام کوتاه
cutty sark
U
دامن کوتاه
abbreviating
U
کوتاه کردن
shortest
U
کوتاه کردن
steep taper
U
مخروط کوتاه
shortened
U
کوتاه کردن
cut off
U
کوتاه کردن
shortened
U
کوتاه تر کردن
short return
U
برگشت کوتاه
laconic
U
کوتاه موجز
short
U
کوتاه مدت
curtailed
U
کوتاه کردن
epigrammatical
U
کوتاه ونیشدار
short precision
U
دقت کوتاه
shortwave
U
موج کوتاه
curtailing
U
کوتاه کردن
curtails
U
کوتاه کردن
short period
U
دوره کوتاه
shorter
U
کوتاه کردن
by pass
U
اتصال کوتاه
shortens
U
کوتاه کردن
truncated
U
کوتاه کردن
rack
U
چهارنعل کوتاه
idyll
U
قصیده کوتاه
racked
U
چهارنعل کوتاه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com