| Total search result: 201 (41 milliseconds) |
ارسال یک معنی جدید |
|
|
|
|
Menu
 |
English |
Persian |
Menu
|
 |
air cooled oil cooler U |
نوعی خنک کننده روغن که ازجریان هوا برای خنک کردن روغن استفاده میکند |
|
|
|
|
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
|
| Other Matches |
|
|
fuel cooled oil cooler U |
خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود |
|
|
oiling U |
روغن کاری کردن روغن ساختن |
|
|
oils U |
روغن کاری کردن روغن ساختن |
|
|
oil U |
روغن کاری کردن روغن ساختن |
|
|
oil dent U |
شیار ورود روغن یا سوراخ عبور روغن |
|
|
camphor oil U |
نوعی روغن |
|
|
compensating relief valve U |
شیر رها کننده فشار با شیرترمواستاتیک برای کاهش فشار تنظیم شده هنگامیکه روغن داغ است |
|
|
creosote U |
روغن قیر روغن قطران |
|
|
oil can U |
حلب روغن , روغن دان |
|
|
creosoting U |
روغن قیر روغن قطران |
|
|
cutting oil U |
روغن سردکننده روغن برش |
|
|
creosoted U |
روغن قیر روغن قطران |
|
|
creosotes U |
روغن قیر روغن قطران |
|
|
ashless dispersant oil U |
نوعی روغن معدنی که مانع تجمع ناخالصیها میگردد |
|
|
user freindly U |
اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد |
|
|
the oil leaks U |
روغن یا نفت نشد میکند |
|
|
hydromatic U |
دستگاهی که بافشار روغن کار میکند |
|
|
cutting lubricant U |
روغن سرد کننده |
|
|
cutting oil U |
روغن خنک کننده |
|
|
shortener U |
روغن ترد کننده |
|
|
oil cooler U |
خنک کننده روغن |
|
|
lubricants U |
نرم کننده روغن |
|
|
lubricant U |
نرم کننده روغن |
|
|
absorption oil U |
روغن جذب کننده |
|
|
scrubbing oil U |
روغن جذب کننده |
|
|
cooling oil U |
روغن سرد کننده |
|
|
machine address U  |
نوعی برنامه زبان اسمبلی که برای تولید کد که فقط از آدرس و مقدار مطلق استفاده میکند تشکیل شده باشد |
|
|
feep U |
صدایی که ترمینال برای جلب توجه استفاده کننده ایجاد میکند |
|
|
degreasing agent U |
عامل پاک کننده روغن |
|
|
shortening U |
روغن ترد کننده شیرینی وغیره |
|
|
road oil U |
روغن برای راهسازی |
|
|
text U |
وسیله الکترونیکی که از همان کننده صوت برای تولید صدایی معادل متن وارد شده استفاده میکند |
|
|
texts U |
وسیله الکترونیکی که از همان کننده صوت برای تولید صدایی معادل متن وارد شده استفاده میکند |
|
|
glassine U |
نوعی کاغذ نازک شفاف یانیمه شفاف که هوا یا روغن از ان نمیتواند عبور کند |
|
|
scans U |
وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند |
|
|
scanned U |
وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند |
|
|
scan U |
وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند |
|
|
hollerith code U |
سیستم کدگذاری که از سوراخ هایی در کارت بری نمایش حروف و نشانه ها استفاده میکند. این سیستم از دو مجموعه ردیف 12 تایی برای تامین محل کافی هر کد استفاده میکند |
|
|
kaury U |
کاج بلند زلاند جدید که صمغ ان برای روغن جلاوبجای کهربابکارمیرود |
|
|
kauri U |
کاج بلند زلاند جدیدکه صمغ ان برای روغن جلاو بجای کهربابکارمیرود |
|
|
carbon seal U |
وسیلهای مقاوم در برابرگرما که در موتورهای توربینی برای جلوگیری ازخروج یا نشت روغن ازمحفظه یاتاقان بکار میرود |
|
|
lubrication U |
روغن کاری کردن |
|
|
anoint U |
روغن مالی کردن |
|
|
inuct U |
روغن مالی کردن |
|
|
anointing U |
روغن مالی کردن |
|
|
embrocate U |
روغن مالی کردن |
|
|
replenishment U |
پر کردن روغن ذخیره |
|
|
degrease U |
پاک کردن روغن |
|
|
anoints U |
روغن مالی کردن |
|
|
grayfish U |
نوعی ماهی روغن سگ ماهی |
|
|
wireless network U |
شبکه ایکه از کابل برای ارسال داده بین دو کامپیوتر استفاده نمیکند و بجای آن از سیگنال رادیویی برای ارسال سیگنال استفاده میکند |
|
|
nmos U |
مداری که ازجریان تولید شده بارهای منفی استفاده میکندOS |
|
|
EMM U |
امکانی که حافظه جانبی رادر IBM PC مدیریت میکند و آن را برای برنامه آماده استفاده میکند |
|
|
liquor U |
با روغن پوشاندن چرب کردن |
|
|
throttled U |
پت پت کردن عبور کم کم روغن یامایع |
|
|
throttling U |
پت پت کردن عبور کم کم روغن یامایع |
|
|
anele U |
تدهین یا روغن مالی کردن |
|
|
replenish U |
تنظیم کردن روغن سلاحها |
|
|
replenishes U |
تنظیم کردن روغن سلاحها |
|
|
liquors U |
با روغن پوشاندن چرب کردن |
|
|
throttles U |
پت پت کردن عبور کم کم روغن یامایع |
|
|
throttle U |
پت پت کردن عبور کم کم روغن یامایع |
|
|
replenished U |
تنظیم کردن روغن سلاحها |
|
|
replenishing U |
تنظیم کردن روغن سلاحها |
|
|
microsoft U |
واسط کاربر چند کاره گرافیکی که برای استفاده ساده طراحی شده است . ویندوز از نشانه ها برای نمایش دادن فایل و قط عات استفاده میکند با mouse قابل کنترل است بر عکس DOS-MS که نیاز به دستورات تایپی دارد |
|
|
hydromatic U |
کار کردن با فشار روغن هیدروماتیک |
|
|
original equipment manufacturer U |
شرکتی که قط عاتی ایجاد میکند با استفاده از قط عات ابتدایی سایر تولیدکنندگان و محصول را برای برنامه خاصی طراحی میکند |
|
|
slush down U |
روغن کاری کردن بکسلهای ثابت ناو |
|
|
recuperation U |
تجدید کردن روغن وسیله یاجنگ افزار |
|
|
regenerator U |
وسیلهای که در ارتباطات استفاده میشود و سیگنال دریافتی را مرتب میکند و ارسال میکند. و برای گشترش محدوده شبکه به کار می روند |
|
|
wimps U |
نمایش برنامه که از گرافیک یا نشانههای کنترل نرم افزار برای تسهیل در استفاده , استفاده میکند. دستورات سیستم لازم نیست تایپ شوند |
|
|
wimp U |
نمایش برنامه که از گرافیک یا نشانههای کنترل نرم افزار برای تسهیل در استفاده , استفاده میکند. دستورات سیستم لازم نیست تایپ شوند |
|
|
pens U |
نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند |
|
|
penning U |
نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند |
|
|
penned U |
نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند |
|
|
pen U |
نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند |
|
|
muffed U |
مبدل حرارتی اگزوز که ازگرمای گازهای خروجی برای گرم کردن کابین هواپیما استفاده میکند |
|
|
muffing U |
مبدل حرارتی اگزوز که ازگرمای گازهای خروجی برای گرم کردن کابین هواپیما استفاده میکند |
|
|
muff U |
مبدل حرارتی اگزوز که ازگرمای گازهای خروجی برای گرم کردن کابین هواپیما استفاده میکند |
|
|
muffs U |
مبدل حرارتی اگزوز که ازگرمای گازهای خروجی برای گرم کردن کابین هواپیما استفاده میکند |
|
|
creaked U |
غژغژ کردن صدای لولای روغن نخورده جیرجیرکفش |
|
|
creaking U |
غژغژ کردن صدای لولای روغن نخورده جیرجیرکفش |
|
|
creaks U |
غژغژ کردن صدای لولای روغن نخورده جیرجیرکفش |
|
|
creak U |
غژغژ کردن صدای لولای روغن نخورده جیرجیرکفش |
|
|
conversions U |
1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند |
|
|
conversion U |
1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند |
|
|
Hamming code U |
سیستم کدگذتاری که از بیتهای بررسی برای تشخیص و تصحیح خطاها در داده ارسالی استفاده میکند که بیشتر در سیستمهای متن راه دور استفاده میشود |
|
|
compensating port U |
مدخلی در سیلندر اصلی ترمزکه در مواقعی که از ترمزاستفاده نمیشود سیلندر چرخ را به تانک روغن متصل کرده و از انبساط سیال در اثرگرما و نهایتا در گیر شدن ترمزها جلوگیری میکند |
|
|
cipher U |
رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند. |
|
|
cyphers U |
رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند. |
|
|
ciphers U |
رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند. |
|
|
paperless U |
شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند |
|
|
mouse U |
که از mouse و نه صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند |
|
|
mouses U |
که از mouse و نه صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند |
|
|
monadic operator U |
عملی که از یک عملوند برای تولید نتیجه استفاده میکند |
|
|
computer nik U |
استفاده کننده علاقمند کامپیوترکه وقت زیادی را صرف کاربا کامپیوتر میکند |
|
|
unction U |
روغن |
|
|
unguent U |
روغن |
|
|
dopes U |
روغن |
|
|
lubricants U |
روغن |
|
|
oil groove U |
روغن رو |
|
|
sebaceous humour U |
روغن |
|
|
ghee U |
روغن |
|
|
ghi U |
روغن |
|
|
butters U |
روغن |
|
|
buttering U |
روغن |
|
|
buttered U |
روغن |
|
|
greaser U |
روغن زن |
|
|
butter U |
روغن |
|
|
oil U |
روغن |
|
|
dope U |
روغن |
|
|
oiling U |
روغن |
|
|
greasing U |
روغن |
|
|
brilliantine U |
روغن مو |
|
|
bandoline U |
روغن مو |
|
|
bandolin U |
روغن مو |
|
|
pomade U |
روغن سر |
|
|
ointment U |
روغن |
|
|
grease U |
روغن |
|
|
oils U |
روغن |
|
|
lubricant U |
روغن |
|
|
ointments U |
روغن |
|
|
oil can U |
روغن زن |
|
|
greased U |
روغن |
|
|
clurified or run butter U |
روغن |
|
|
parameters U |
زیرتابعی که از پارامترها برای بیان حدود و عملیات استفاده میکند |
|
|
clocks U |
ساعتی که برای نشان دادن زمان از اعداد استفاده میکند |
|
|
clock U |
ساعتی که برای نشان دادن زمان از اعداد استفاده میکند |
|
|
circular U |
صف کامپیوتری که از دو علامت برای ابتداوانتهای خط ذخیره عناصر استفاده میکند |
|
|
parameter U |
زیرتابعی که از پارامترها برای بیان حدود و عملیات استفاده میکند |
|
|
circulars U |
صف کامپیوتری که از دو علامت برای ابتداوانتهای خط ذخیره عناصر استفاده میکند |
|
|
lanoline U |
روغن پشم |
|
|
lubricates U |
روغن زدن به |
|
|
allyl isosulfocyanate U |
روغن خردل |
|
|
cod-liver oil U |
روغن ماهی |
|
|
drabbest U |
رنگ و روغن |
|
|
ricinus oil U |
روغن کرچک |
|
|
mustard oil U |
روغن خردل |
|
|
lubricating U |
روغن زدن به |
|
|
castor oil U |
روغن کرچک |
|
|
allyl isothiocyanate U |
روغن خردل |
|
|
lubricating U |
روغن زدن |
|
|
replenisher U |
نافم روغن |
|
|
wash oil U |
روغن شستشو |
|
|
filterpress U |
روغن گیر |
|
|
flench U |
روغن گرفتن |
|
|
greasy U |
روغن دار |
|
|
drab U |
رنگ و روغن |
|
|
absorbent oil U |
روغن جاذب |
|
|
acetone oil U |
روغن استون |
|
|
bone oil U |
روغن استخوانی |
|
|
lubricate U |
روغن زدن |
|
|
acorn oil U |
روغن بلوط |
|
|
lubricate U |
روغن زدن به |
|
|
volatile oil U |
روغن اساسی |
|
|
drabber U |
رنگ و روغن |
|
|
lubricates U |
روغن زدن |
|
|
palm oil U |
روغن خرما |
|
|
palm oil U |
روغن نخل |
|
|
paraffin oil U |
روغن پارافین |
|
|
essential oil U |
روغن اساسی |
|
|
rub with ointment U |
روغن مالیدن |
|
|
palmoil U |
روغن خرما |
|
|
lubricated U |
روغن زدن به |
|
|
lubricated U |
روغن زدن |
|
|
cavalito's oil U |
روغن کاوالیتو |
|
|
inunction U |
روغن مالی |
|
|
oil level U |
سطح روغن |
|
|
pomade U |
روغن مالیدن |
|
|
saucepan U |
روغن دان |
|
|
cold drawn oil U |
روغن کرچک |
|
|
mineral oil U |
روغن معدنی |
|
|
codfish U |
ماهی روغن |
|
|
balsam oil U |
روغن بلسان |
|
|
balsam oil U |
روغن مصری |
|
|
palmachristi U |
روغن کرچک |
|
|
in grease U |
روغن دار |
|
|
sunflower oil U |
روغن افتابگردان |
|
|
hydraulic oil U |
روغن رانش |
|
|
hydrolic pump U |
پمپ روغن |
|
|
wild rocket oil U |
روغن منداب |
|
|
colza oil U |
روغن منداب |
|
|
colve oil U |
روغن میخک |
|
|
illinition U |
روغن مالی |
|
|
sweet oil U |
روغن زیتون |
|
|
sweet oil U |
روغن شیرین |
|
|
coconut oil U |
روغن نارگیل |
|
|
oil U |
روغن زدن |
|
|
oiling U |
روغن زدن به |
|
|
oiling U |
روغن زدن |
|
|
olive oil U |
روغن زیتون |
|
|
oils U |
روغن زدن به |
|
|
olive oil U |
روغن زیتون |
|
|
oils U |
روغن زدن |
|
|
lucca oil U |
روغن زیتون |
|
|
dubbing U |
روغن چرم |
|
|
tar oil U |
روغن قطران |
|
|
varnish U |
روغن جلا |
|
|
varnished U |
روغن جلا |
|
|
varnished U |
رنگ روغن |
|
