English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
gasket U نوعی ابزار مخصوص
gaskets U نوعی ابزار مخصوص
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
gears U ابزار وسایل لباس مخصوص
geared U ابزار وسایل لباس مخصوص
gear U ابزار وسایل لباس مخصوص
imagery collateral U وسایل و ابزار مخصوص کمک به تفسیر عکس هوایی
dragster U نوعی اتومبیل مخصوص مسابقه سرعت
gin rummy U نوعی بازی رامی مخصوص دو نفر
flemish brick U نوعی اجر سخت و زردرنگ مخصوص اجرفرش
fuller's earth U نوعی خاک رس مخصوص لکه گیری پارچه
ski mine U نوعی مین ضد نفر مخصوص نصب در معابر اسکی
blazers U نوعی کت پشمی یاابریشمی ورزشی ژاکت مخصوص ورزش
blazer U نوعی کت پشمی یاابریشمی ورزشی ژاکت مخصوص ورزش
supertropical bleach U نوعی ماده ضدعفونی فوق العاده قوی مخصوص مناطق حاره
galloway U اسب مخصوص چهار نعل نوعی تاتوی اسکاتلندی ازنژاد گالووی
mauler U نوعی موشک هدایت شونده باسکوی خود کششی مخصوص پدافند هوایی
comouflage detection photography U نوعی عکاسی که با استفاده ازفیلم مخصوص انجام شده واستتار دشمن را کشف میکندعکسبرداری ضد استتار
coding U صفحه چاپی مخصوص که برنامه نویس دستورات کد گذاری نوعی برنامه را می نویسد
jigsaw puzzle U نوعی بازی معمایی که بازیکنان باید قطعات متلاشی و مختلف یک شکل یا نقشه رابا هم جفت کرده و شکل مخصوص با ان بسازند
tool U دارای ابزار کردن بصورت ابزار دراوردن
control equipment U ابزار وارسی ابزار پایش
lute U گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
lutes U گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
HTML U مجموعهای از کدهای مخصوص که نحوه و نوعی که برای نمایش متن به کار می رود نشان میدهد و امکان ارتباط از طریق کلمات خاص درون متن به بخشهای دیگر متن یا متنهای دیگر میدهد
write U وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
writes U وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
fog oil U روغن مخصوص یا سوخت مخصوص دستگاههای تولیددود مصنوعی
typefaces U مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
typeface U مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
fire bee U نوعی هدف کش کنترل شونده از روی زمین نوعی هواپیمای بی خلبان توربوجتی
graphics U کارت مخصوص درون کامپیوتر که از یک پردازنده مخصوص برای افزایش سرعت رسم خط ها و تصاویر روی صفحه استفاده میکند
bittersweet U نوعی تاجریزی نوعی سیب تلخ
broached U ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broaches U ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broach U ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broaching U ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
registers U که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
register U که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registering U که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
asses' ears U نوعی گوشه [نوعی شاخه]
deletes U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
delete U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleting U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleted U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
embedded code U کامپیوتر مخصوص برای کنترل یک ماشین . کامپیوتر مخصوص در یک سیستم بزرگ برای انجام یک تابع خاص
dispersal airfield U فرودگاههای مخصوص تفرقه هوایی فرودگاه مخصوص تفرقه در اماده باش هوایی
doodad U ابزار
instrument U ابزار
doodads U ابزار
tools U ابزار
tool U ابزار
implement U ابزار
implemented U ابزار
hardware U ابزار
locking device U ابزار
implementing U ابزار
implements U ابزار
carpenter's rule U خط کش [ابزار]
double meter stick [American] U خط کش [ابزار]
devices U ابزار
device U ابزار
folding meter stick U خط کش [ابزار]
folding rule U خط کش [ابزار]
gadget U ابزار
instrumentation U ابزار
gadgets U ابزار
yardstick U خط کش [ابزار]
folding ruler U خط کش [ابزار]
yard stick U خط کش [ابزار]
diamond-fret U ابزار لوزی
precision tool U ابزار دقیق
head U دهنه ابزار
helve U دسته ابزار
drills U دریل ها [ابزار]
electric drills U دریل ها [ابزار]
moulding templet U ابزار کشویی
drilling machines U دریل ها [ابزار]
spatula [American] ] U کارتک [ابزار]
development tools U ابزار توسعه
milling cutter U ابزار فرزکاری
planishing tool U ابزار پرداخت
putty knife U کارتک [ابزار]
skiving tool U ابزار تراش
milling tool U ابزار فرزکاری
folding yardstick [metric] U خط کش تاشو [ابزار]
centering tool U ابزار تمرکز
pocket rule U خط کش جیبی [ابزار]
spackle knife U کارتک [ابزار]
boring machines U دریل ها [ابزار]
moulding plane U رنده ابزار
cold heading tool U ابزار سردکار
folding yardstick [metric] U خط کش جیبی [ابزار]
folding ruler U خط کش جیبی [ابزار]
astragal U ابزار فیتیله ای
astragulus U ابزار فیتیله ای
hawksbeak U ابزار رخ منقاری
folding meter stick [American] U خط کش جیبی [ابزار]
folding metre stick [British] U خط کش جیبی [ابزار]
bumping tool U ابزار خم کاری
cloning U ابزار همزاد
cloning U ابزار همگن
clone U ابزار همگن
clone U ابزار همزاد
clones U ابزار همزاد
cloned U ابزار همگن
clones U ابزار همگن
angle-roll U ابزار گرد
hawksbill U ابزار رخ منقاری
common round U ابزار فیتیله
carpenter's rule U خط کش تاشو [ابزار]
double meter stick [American] U خط کش تاشو [ابزار]
scraper [British U کارتک [ابزار]
hardware U سخت ابزار
folding rule U خط کش تاشو [ابزار]
yardstick U خط کش تاشو [ابزار]
folding ruler U خط کش تاشو [ابزار]
pocket rule U خط کش تاشو [ابزار]
folding metre stick [British] U خط کش تاشو [ابزار]
bird's-break U ابزار رخ منقاری
folding meter stick [American] U خط کش تاشو [ابزار]
credit instrument U ابزار اعتباری
knurled tool U ابزار آج دار
bench U میز ابزار
cloned U ابزار همزاد
instrument panels U پهنهی ابزار
tax instrument U ابزار مالیاتی
firmware U استوار- ابزار
knurled tool U ابزار اج کاری
turning tool U ابزار تراشکاری
joiner's hardware U ابزار نجاری
gosseneck tool U ابزار دوخمی
toll steel U فولاد ابزار
furniture U ابزار اهنی
machine tool U ابزار ماشینی
yard stick U خط کش تاشو [ابزار]
lathe tool U ابزار تراش
fishing tackle U ابزار ماهیگیری
electric drill U دریل [ابزار]
drill U دریل [ابزار]
lifting device U ابزار بالا بر
workbox U جعبه ابزار
drilling machine U دریل [ابزار]
boring machine U دریل [ابزار]
generating tool U ابزار تولید
machine tools U ابزار ماشینی
plier U انبردست [ابزار]
toolhouse U انبار ابزار
bags U کیف ابزار
bag U کیف ابزار
toolroom U اتاق ابزار
tool holder U ابزار گیر
tool maker U ابزار ساز
tool maker U ابزار مند
tool set U دست ابزار
tool sharpener U ابزار چاق کن
groupware U ابزار گروهی
groupware U گروه ابزار
hand tool U ابزار دستی
toolbox U جعبه ابزار
instrument panels U پیشخوان ابزار
folding meter stick U خط کش تاشو [ابزار]
calipers U قطرسنج [ابزار]
vernier calliper [British] U کولیس [ابزار]
means of production U ابزار تولید
sliding caliper U کولیس [ابزار]
vernier caliper U کولیس [ابزار]
calliper [British] U کولیس [ابزار]
calipers U کولیس [ابزار]
calliper [British] U قطرسنج [ابزار]
physical device U ابزار مادی
vernier caliper U قطرسنج [ابزار]
metal cutting tool U ماشین ابزار
control equipment U ابزار نظارت
metal cutting فلزبری [ابزار]
vernier calliper [British] U قطرسنج [ابزار]
small tool U ابزار کوچک
sliding caliper U قطرسنج [ابزار]
assembly tools U ابزار مونتاژ
manipulandum U ابزار پاسخ
floating tool U ابزار متحرک
tool U ابزار کار
tool kit U جعبه ابزار
operandum U ابزار پاسخ
machine shop tool U ابزار ماشینی
tool kits U جعبه ابزار
flexible drive tool U ابزار گردان
tool boxes U جعبه ابزار
brick workers tool U ابزار بنایی
steelwork U ابزار پولادین
tool box U جعبه ابزار
program development tools U ابزار توسعه برنامه
contractors tool U ابزار حرفه ساختمان
plumber's tool U ابزار لوله کشی
electric drill U دستگاه مته [ابزار]
portable electric tool U ابزار الکتریکی دستی
plain carbon tool steel U فولاد ابزار غیرالیاژی
precision engineering U تکنیک ابزار دقیق
policy instrument U ابزار اجرای سیاست
boring machine U دستگاه مته [ابزار]
control panel device U ابزار تابلوی کنترل
common tool set U دست ابزار عمومی
combination toolholder U ابزار نگهدار چندگانه
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com