English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
fishtail U نوسان یافتن عقب ماشین درپیچها
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
voltage swing U نوسان فشار الکتریکی نوسان ولتاژ
oscilloscope U نوسان بین نوسان نما
vibrometer U نوسان نگار نوسان سنج
oscillogram U نوسان سنج نوسان نگار
oscillograph U نوسان سنج نوسان نگار
vibrograph U نوسان نگار نوسان سنج
propagates U گشترش یافتن یا نشر یافتن
propagating U گشترش یافتن یا نشر یافتن
propagated U گشترش یافتن یا نشر یافتن
propagate U گشترش یافتن یا نشر یافتن
self binder U ماشین کشاورزی که هم درومیکندوهم بافه می بند د ماشین درووبسته بندی
universal U نوشتن برنامه که مخصوص یک ماشین نیست و روی چندین ماشین قابل اجرا است
The letter is well typed . U نامه قشنگ ماشین شده است (با ماشین تحریر )
trial and error <idiom> U یافتن راه حلهای مناسب برای یافتن راهی مناسب
machinists U ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
machinist U ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
cybernetics U مط العه روش حرکت ماشین الکترونیکی یا انسانی و نحوه تقلید ماشین الکترونیکی از رفتار و اعمال انسان
compensation trading U معاملهای که در ان فروشنده ماشین الات کارخانه متعهد میگردد تامحصول ان ماشین الات راخریداری نماید
bench lathe U ماشین تراش رومیزی ماشین تراش کوچکی که روی میز کار بسته میشود
machined U 1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machines U ماشین کردن با ماشین رفتن
machined U ماشین کردن با ماشین رفتن
machine U ماشین کردن با ماشین رفتن
machine U 1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machines U 1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
faxed U مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
cross compiler U کامپایلری که روی یک ماشین اجرا میشود در حالیکه این ماشین با ماشینی که این کامپایلر برای ان طراحی شده است تا کدهایش را ترجمه کند تفاوت دارد
fax U مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxing U مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxes U مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
disassembler U برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
double column vertical boring mill U ماشین تراش قائم دو ستونی ماشین تراش کاروسل دوستونی
assembled U ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assemble U ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembles U ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembler U یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
vibration U نوسان
see-sawed U نوسان
see-saw U نوسان
oscillatory motion U نوسان
oscillation U نوسان
undulation U نوسان
sway U نوسان
see-sawing U نوسان
oscillations U نوسان
yo-yos U در نوسان
yo-yo U در نوسان
to-ing and fro-ing U نوسان
pulsation U نوسان
see-saws U نوسان
dead beat U بی نوسان
libration U نوسان
fluctuate U نوسان
lurching U نوسان
swayed U نوسان
lurch U نوسان
lurched U نوسان
swings U نوسان
swing U نوسان
fluctuation U نوسان
lurches U نوسان
vibrancy U نوسان
fluctuated U نوسان
fluctuates U نوسان
sways U نوسان
head nystagmus U نوسان سر
ascillation U نوسان
bulid up U نوسان کردن
stable oscillation U نوسان پایدار
modulation U نوسان فرکانس
swings U نوسان کردن
self excited/induced vibration U نوسان خودالقایی
damped osillation U نوسان میرا
modulation U نوسان صدا
vibratility U لرزه نوسان
damped oscillation U نوسان میرا
sides way U نوسان عرضی
swivelling U نوسان دار
swing U تاب نوسان
swing U نوسان کردن
swings U تاب نوسان
boom swing U حیطه نوسان
pendulum U پاندول نوسان
amplitude U میدان نوسان
hunting U نوسان سرعت
total amplitude of oscillation U دامنه کل نوسان
vacillant U نوسان کننده
vibration damper U میراکننده نوسان
vibration damping U میرایی نوسان
vacillation U اونگ نوسان
vibration excitation U تحریک نوسان
vibrational U لرزه نوسان
pendulums U پاندول نوسان
swivelling feature U قابلیت نوسان
barkhausen oscillation U نوسان بارکهاوزن
back swing U نوسان به عقب
swayer U نوسان دار
aperiodic phenomenon U پدیده بی نوسان
amplitude of oscillation U دامنه نوسان
vibration U لرزه نوسان
swingy U نوسان دار
swing bridge U پل نوسان دار
oscillometer U نوسان سنج
intermediate oscillation U نوسان میانی
oscillator U نوسان کننده
oscillator U نوسان ساز
generation of oscillations U تولید نوسان
quenching frequency U فرکانس نوسان
oscillogram U نوسان نگاره
frequency of oscillations U فرکانس نوسان
scope U نوسان نما
oscillogram U نوسان نگاشت
free oscillation U نوسان ازاد
oscillating circuit U مدار نوسان
natural vibration U نوسان ازاد
fluctuate U نوسان داشتن
librate U نوسان کردن
fluctuated U نوسان داشتن
light fluctuation U نوسان نور
light fluctuation U نوسان روشنایی
goniometer U نوسان سنج
line voltage variation U نوسان ولتاژ
line voltage variation U نوسان شبکه
load variation U نوسان بار
multivibrator U نوسان ساز
natural vibration U نوسان طبیعی
oscillograph U نوسان نما
swivels U نوسان کردن
oscilloscope U نوسان نگار
swivelled U نوسان کردن
swivel U نوسان کردن
shaking U لرزش نوسان
fluctuates U نوسان داشتن
periodic fluctuation U نوسان دورهای
electron vibrations U نوسان الکترونها
economic fluctuation U نوسان اقتصادی
downward swing U نوسان رو به پایین
oscilloscope U نوسان نما
oscillograph U نوسان نگار
vibrators U وسیله نوسان
fluctuation of load U نوسان بار
vibrator U وسیله نوسان
oscillography U نوسان نگاری
floating axle U محور نوسان
oscillometry U نوسان سنجی
oscilloscope U نوسان سنج
shake U لرزش نوسان
shakes U لرزش نوسان
see-saws U نوسان کردن
varies U نوسان کردن
vary U نوسان کردن
oscillates U نوسان کردن
reciprocates U نوسان کردن
swinger U نوسان دار
oscillated U نوسان کردن
reciprocate U نوسان کردن
reciprocated U نوسان کردن
see-saw U نوسان کردن
oscillation U نوسان سازی
oscillations U نوسان سازی
whirling mode U نوسان شفت
see-sawing U نوسان کردن
undulate U نوسان داشتن
undulated U نوسان داشتن
undulates U نوسان داشتن
swingers U نوسان دار
fading U نوسان صدا
vibrometer U نوسان سنج
buffs U نوسان کردن
vibrograph U نوسان نگار
vibrograph U رسام نوسان
see-sawed U نوسان کردن
waver U نوسان کردن
buff U نوسان کردن
torsional vibration U نوسان پیچشی
wavered U نوسان کردن
wavering U نوسان کردن
wavers U نوسان کردن
oscillate U نوسان کردن
the machine is in operation U ماشین در گردش است ماشین دایر است
digital computer U ماشین حساب عددی ماشین حساب دیجیتالی
d.c. machine U ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
automated teller machine U ماشین سخنگوی خودکار ماشین تحویل خودکار
relaxation oscillator U نوسان ساز رلاکسیون
variations U نوسان متناوب پراکندگی
variation U نوسان متناوب پراکندگی
crystal oscillator U نوسان ساز کریستالی
jib U نوسان کردن واخوردن
per vibration U نوسان داخلی بتن
jibbed U نوسان کردن واخوردن
vibrator U نوسان ساز ویبراتور
jibbing U نوسان کردن واخوردن
frequency variation U تغییر یا نوسان فرکانس
jibs U نوسان کردن واخوردن
screamer U نوسان ساز صوتی
fluctuating rate U نرخ دارای نوسان
mains voltage variation U نوسان ولتاژ شبکه
downswing U نوسان بطرف پایین
lurcher U دارای نوسان یا تلوتلو
floating bearing U یاطاقان نوسان دار
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com