English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 85 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
year to year fluctuation U نوسانات سالیانه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
oscilliations U نوسانات
fluctuations U نوسانات
seasonal fluctuations U نوسانات فصلی
ultrasonic U نوسانات مکانیکی
flucuations U نوسانات اقتصادی
business fluctuations U نوسانات بازرگانی
cost variance U نوسانات هزینه
cyclical fluctuations U نوسانات دورهای
cyclical fluctuations U نوسانات ادواری
seasonal fluctuation U نوسانات فصلی
torsional damper U میراکننده نوسانات پیحشی
swinging of flow U نوسانات عرضی جریان
phreatic fluctuation U نوسانات سطح ایستائی اب
stabilisers U وسیلهای که از نوسانات وتکان جلوگیری میکند
stabilizer U وسیلهای که از نوسانات وتکان جلوگیری میکند
marigraph U دستگاهی که نوسانات جزر ومد را ثبت میکند
buffet U نوسانات نامنظم ساختمان هواپیما در اثر اشفتگی
buffeted U نوسانات نامنظم ساختمان هواپیما در اثر اشفتگی
buffeting U نوسانات نامنظم ساختمان هواپیما در اثر اشفتگی
buffets U نوسانات نامنظم ساختمان هواپیما در اثر اشفتگی
kymograph U دستگاه ثبت نوسانات یا حرکات موجی مانند نبض
annuals U سالیانه
annum U سالیانه
annually U سالیانه
yearly U سالیانه
annual U سالیانه
vibrators U منبع مکانیکی تولید نوسانات سینوسی که اغلب برای تست بکار میرود
vibrator U منبع مکانیکی تولید نوسانات سینوسی که اغلب برای تست بکار میرود
yearly instalmernts U اقساط سالیانه
annuallyy U هر ساله سالیانه
annual training U اموزش سالیانه
annual report U گزارش سالیانه
annual precipitation U بارندگی سالیانه
p.a U مخفف سالیانه
annual payment U قسط سالیانه
annual payment U پرداخت سالیانه
annuity U مستمری سالیانه
anniversaries U سوگواری سالیانه
yearly allowance U مقرری سالیانه
per annum U هر سالی سالیانه
growth ring U دایره سالیانه
anniversary U سوگواری سالیانه
damping vane U پرهای در فلومتر سوخت برای کاهش دادن و گرفتن نوسانات حاصل از جریان متلاطم
octingentenary or octocen U هشتصدمین جشن سالیانه
miaasl U کتاب نماز سالیانه
mass book U کتاب نماز سالیانه
quinquagenary U پنجاهمین جشن سالیانه
annual general meeting U مجمع عمومی سالیانه
annuitant U گیرنده مستمری سالیانه
annals U وقایع سالیانه سالنامه
annual food plan U برنامه غذایی سالیانه
anniversaries U جشن سالیانه عروسی
anniversary U جشن سالیانه عروسی
annuality factor U ضریب مستمر سالیانه
annual payment factor U ضریب بازپرداخت سالیانه
annual general inspection U بازدید عمومی سالیانه
annuity U حقوق یا مقرری سالیانه گذراند
plenum chamber U محفظه اب بندی شده درتوربینهای گاز که سبب ملایم کردن و گرفتن نوسانات جریان هوا میگردد
ultrasonic inspection U متد تست غیرمخرب که در انهاترکها توسط ناپیوستگی انتشار امواج نوسانات مکانیکی در فلز اشکار میشود
rentlen U دارنده درامد سالیانه یاسالواره همیشگی
to take inventory U صورت سالیانه از کالای موجودی برداشتن
quater cent nary U جشن سالیانه چهارصدمین سال گردش
peter pence U زکات سالیانه که پیشتربه پاپ میداند
peter penny U زکات سالیانه که بیشتر به پاپ میداند
parentalia U جشن سالیانه بافتخار نیاکان و مردگان
annual average score U میانگین نمره سالیانه تعرفه خدمتی
wet year U سالی که میزان بارندگی از حد معمول سالیانه بیشتراست
to settle an a U برای کسی مقر ری سالیانه معین کردن
encaenia U جشن سالیانه تاسیس شهر یاتقدیر کلیسا یا معبدی
national educational computing conferenc U جلسه سالیانه فارغ التحصیلان علاقمند به استفاده کامپیوتر در اموزش
isothermal line U خطی که بوسیله ان جاهایی که گرمای متوسط سالیانه انهایکی است
isotherm U خطی که نقاط دارای گرمای متوسط سالیانه مساوی رانشان میدهد
withholding tax U مالیاتی که هر ماه بابت مالیات سالیانه از حقوق کسی کسر میشود
withholding taxes U مالیاتی که هر ماه بابت مالیات سالیانه از حقوق کسی کسر میشود
special degration U نابودی ویژه که عبارتست ازوزن خاک فرسایش یافته سالیانه در واحد سطح
innovation theory U ارائه شد . برطبق این نظریه نوسانات تجاری و توسعه اقتصادی نتیجه نواوریهایی است که کارفرمایان اینده نگربمنظور کاهش هزینه ها وافزایش سود بکار میگیرند
anniversaries U مجلس یادبود یا جشن سالیانه جشن یادگاری
anniversary U مجلس یادبود یا جشن سالیانه جشن یادگاری
quingentenary U پانصدمین سال گردش پانصدمین جشن سالیانه
wedding day U روز عروسی جشن سالیانه عروسی
almanacks U تقویم سالیانه تقویم نجومی
almanac U تقویم سالیانه تقویم نجومی
almanacs U تقویم سالیانه تقویم نجومی
admision rate U میزان اعزام به بهداری نواخت سالیانه اعزام به بهداری
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com