English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (35 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
rebuild U نوسازی کردن قطعات
rebuilds U نوسازی کردن قطعات
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
recondition U نوسازی کردن دستگاه تعویض قطعات فرسوده
reconditioned U نوسازی کردن دستگاه تعویض قطعات فرسوده
reconditions U نوسازی کردن دستگاه تعویض قطعات فرسوده
Other Matches
new work U عملیات نوسازی قطعات عملیاتت تجدید قطعات یا تجدیدبنا
reassembled U بستن قطعات سوار کردن قطعات
reassembles U بستن قطعات سوار کردن قطعات
reassembling U بستن قطعات سوار کردن قطعات
reassemble U بستن قطعات سوار کردن قطعات
bin storage U انبار کردن قطعات بسته بندی نشده در قفسه انبار قطعات روباز
interim overhaul U پیاده کردن قطعات به طورموقتی پیاده کردن قطعات جزئی
running spare U قطعات یدکی مورد نیاز واضافی قطعات اضافی همراه وسیله
on board spares U قطعات تعمیراتی موجود درروی یک ناو قطعات موجوددر انبار
parts explosion U رسم تمام قطعات تشکیل دهنده یک مجموعه که رابطه قطعات با یکدیگر را نشان میدهد
reconstructs U نوسازی کردن
reconstructing U نوسازی کردن
reconstruct U نوسازی کردن
reconstructed U نوسازی کردن
rebuilding U نوسازی کردن
cannibalizing U استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalize U استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalised U استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalising U استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalizes U استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalized U استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalises U استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
replaced U عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها
replacing U عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها
replace U عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها
replaces U عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها
rig U نصب قطعات باربندی کردن بسته بندی کردن
rigs U نصب قطعات باربندی کردن بسته بندی کردن
rigged U نصب قطعات باربندی کردن بسته بندی کردن
disassembly order U دستور باز کردن و پیاده کردن قطعات یک وسیله
assemble U سوار کردن قطعات
assembles U سوار کردن قطعات
renovation U تجدید قطعات کردن
assembled U سوار کردن قطعات
dismantled U پیاده کردن قطعات مونتاژ
dismantling U پیاده کردن قطعات مونتاژ
quadrat U به قطعات مستطیل تقسیم کردن
dismount U پیاده کردن قطعات و وسایل
dismantles U پیاده کردن قطعات مونتاژ
dismantle U پیاده کردن قطعات مونتاژ
dismounting U پیاده کردن قطعات و وسایل
dismounts U پیاده کردن قطعات و وسایل
salvage U پیاده کردن کامل قطعات
salvaging U پیاده کردن کامل قطعات
salvages U پیاده کردن کامل قطعات
match mark U جفتن و جور کردن قطعات
salvaged U پیاده کردن کامل قطعات
connection of loom pieces U متصل کردن قطعات دار [قالی]
parcel U به قطعات تقسیم کردن توزیع کردن
parcels U به قطعات تقسیم کردن توزیع کردن
bin storage space U فضای انبار قطعات بسته بندی نشده فضای انبار قطعات روباز
overhaul U پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
overhauling U پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
foldboat U قایق قابل جدا کردن قطعات وبستن ان
overhauls U پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
overhauled U پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
assembly U بستن و سوار کردن قطعات اسلحه اجتماع یکانها
fishplate U قطعات ریل را با وصله وصل کردن پشت بند
carburizing U گرم کردن قطعات فولادی ماشین شده در اتمسفر قوی از گازهای هیدروکربن
rig in U باز کردن قطعات و باربندیها باز کردن وسایل و باربندی ناو
gentrification U نوسازی
mending U نوسازی
rebuilt U نوسازی
reconstruction U نوسازی
reconstructions U نوسازی
modernization U نوسازی
remake U نوسازی
instauration U نوسازی
rehabilitation U نوسازی
novation U نوسازی
remakes U نوسازی
renovation U نوسازی
economic modernization U نوسازی اقتصادی
renewal U نوسازی تاسیسات
renovation U اصلاح نوسازی
economic reconstruction U نوسازی اقتصادی
invisible refresh U نوسازی نامرئی
renewals U نوسازی تاسیسات
c clamp U گیره فلزی به شکل سی برای وارد کردن فشار و نگاه داشتن قطعات کنار یکدیگر
modification work order U حکم کار نوسازی
modification work order U برگ درخواست نوسازی
modification number U شماره نوسازی وسیله
rebuilds U نوسازی تعمیر مجدد
rebuild U نوسازی تعمیر مجدد
cost of reproduction U هزینه نوسازی و ترمیم
toft U محلی که سابقا" در ان خانه ساخته شده بود و نوسازی نشده است
smithereens U قطعات
chrestomathy U قطعات منتخب
chrestomathy U قطعات برگزیده
trilcgy U یا قطعات سه گانه
parts U قطعات یدکی
spare parts U قطعات یدکی
analecta U قطعات ادبی
main members U قطعات اصلی
cable accessory U قطعات کابل
shatter U قطعات شکسته
flinders U قطعات شکسته
end product U مجموعه قطعات
chosen fragments U قطعات منتخبه
repair parts U قطعات یدکی
table of replaceable partes U فهرست قطعات
shatters U قطعات شکسته
chosen fragments U قطعات گزیده
shell fragments U قطعات گلوله
bill of material U صورت قطعات
parts list U فهرست قطعات
common parts U قطعات عمومی
parts list U لیست قطعات
component drawing U رسم قطعات
staff section U قطعات سمبه
parts peculiar U قطعات اختصاصی
web stiffeners U قطعات تقویتی
common items U قطعات عمومی
common hardware U قطعات عمومی
parts peculiar U قطعات مخصوص
catalogs U لیست قطعات کاتالوگ
cataloging U لیست قطعات کاتالوگ
fractured U مو برداشتن قطعات و وسایل
cataloged U لیست قطعات کاتالوگ
common parts U قطعات یدکی عمومی
fracture U مو برداشتن قطعات و وسایل
nomenclature U نام گذاری قطعات
analects U قطعات ادبی منتخبات
fracturing U مو برداشتن قطعات و وسایل
fragmenting U قطعات متلاشی خردکردن
bitty U متشکل از قطعات ریز
fragments U قطعات متلاشی خردکردن
fragment U قطعات متلاشی خردکردن
catalogue U لیست قطعات کاتالوگ
bottom casting U قطعات ریخته گی بسته
invar struts U قطعات فلزی ضد انبساط
catalogues U لیست قطعات کاتالوگ
fractures U مو برداشتن قطعات و وسایل
investment castings U قطعات ریخته گی بسته
catalogued U لیست قطعات کاتالوگ
authorized parts list U سهمیه مجاز قطعات
object assembly test U ازمون الحاق قطعات
authorized parts list U لیست قطعات مجاز
cataloguing U لیست قطعات کاتالوگ
wiggly block test U ازمون قطعات موج دار
component end item U قطعات و اقلام تجهیزات عمده
shard U شکستن وبصورت قطعات ریزدراوردن
component change order U دستور تغییر قطعات یک وسیله
weldment U قطعات بهم جوش خورده
end product U قطعات حاصله دستگاه نهایی
phrasing U ترتیب بندی قطعات موسیقی
blocky U پرشده یا مشخص با قطعات مختلف
shards U شکستن وبصورت قطعات ریزدراوردن
bossed U ناف روی قطعات ریختگی قوز
boss U ناف روی قطعات ریختگی قوز
sketchbooks U کتاب محتوی قطعات کوتاه ادبی
bosses U ناف روی قطعات ریختگی قوز
clapboards U قطعات چوب که به مصرف روکوبی میرسد
clapboard U قطعات چوب که به مصرف روکوبی میرسد
materiel history U خلاصه وضعیت قطعات ووسایل یا کالاها
sketchbook U کتاب محتوی قطعات کوتاه ادبی
disassembly U عکس عمل مونتاژ تجریه قطعات
collapsible form work U قالب قطعات پیش ساخته بتونی
beef cuts U قطعات مختلف گوشت لاشهء گاو
borescope U ابزار چشمی برای بازرسی قطعات
anthologist U متخصص و متبحردر گلچین قطعات ادبی
bossing U ناف روی قطعات ریختگی قوز
piece mark U شماره شناسایی که روی قطعات و وسایل حک میشود
vapor degreasing U غوطه ور ساختن قطعات دربخار حلالات داغ
dicing U طاس تخته نرد بریدن به قطعات کوچک
dices U طاس تخته نرد بریدن به قطعات کوچک
grout U بلغور قطعات کوچک و نامنظم سنگ دوغاب
backlash U خلاصی در اثر اتصال شل و یاسائیدگی قطعات در هرمکانیزمی
sand casting U ریخته گری قطعات فلزی باقابهای ماسهای
dice U طاس تخته نرد بریدن به قطعات کوچک
diced U طاس تخته نرد بریدن به قطعات کوچک
images [تنظیم قطعات تصویر با برنامه ویرایش تصاویر خاص]
Theres many a good tune played on an old fiddle. <proverb> U یک ویولون قدیمى قطعات خوب بسیارى مى تواند بنوازد .
cirrocumulus U قطعات ابرهای کوچک وسفیدی که در ارتفاعات زیاد قراردارد
image [تنظیم قطعات تصویر با برنامه ویرایش تصاویر خاص]
alodine U نوعی روکش شیمیایی جهت قطعات الیاژ الومینیوم
breakdown drawing U رسم پرسپکتیوی برای نمایش قطعات بصورت جدا از هم
tessera U قطعات کوچک مرمر یاشیشه مخصوص اجر موزاییک
liquid crystal bar graph panel indicator U شاخص گراف- میله بااستفاده از قطعات کریستال مایع
track bolt U پیچی که قطعات راه اهن رابه یکدیگر متصل میکند
set forward U جهش یا حرکت بجلو بوسیله قطعات داخلی گلوله در هنگام اصابت
cyaniding U سخت گردانی سطح قطعات فولادی با غوطه ورسازی انهادر حمام نمکهای سیانید
braze welding U جوشکاری در دمایی بالاتر از 054درجه سانتی گراد و پایین تراز نقطه ذوب قطعات
polar motion U وسیله نشان دادن حرکات قطعات یا مایعات سیال بااستفاده از انرژی مغناطیسی حرکت قطبی
anti tear strips U باریکه یا نوارهایی از جنس هواپیما که روی قطعات ساختمانی بال و زیرنوارهای تقویت کننده قرارمیگیرند
nitralloy U قطعات نیتریده شده حاوی مقادیر جزئی کربن الومینیوم کرم منیزیوم و احتمالا گوگردو غیره
grip length U طول قسمت رزوه نشده ساقه پیچ که معادل حداکثر ضخامت قطعات متصل شونده میباشد
hot valve clearance U فاصله کوچک بین ساقه سوپاپ و اسبک هنگامی که تمام قطعات موتور بدمای کاری رسیده اند
jigsaw puzzle U نوعی بازی معمایی که بازیکنان باید قطعات متلاشی و مختلف یک شکل یا نقشه رابا هم جفت کرده و شکل مخصوص با ان بسازند
direct exchange U تعویض مستقیم مبادله مستقیم قطعات
part list U فهرست قطعات فهرست لوازم یدکی
edge card U یک تخته مدار که دارای قطعات باریک اتصال در طول یک لبه بوده و برای متصل شدن بارابط لبه طراحی شده است
cold working U شکل دادن به قطعات فلزی دردمای معمولی که باعث افزایش شکنندگی سختی واستحکام و کاهش خاصیت تورق پذیری یا مفتول پذیری ان میگردد
splinterproof U ضدبسکهای گلوله ضد قطعات گلوله
to let somebody treat you like a doormat <idiom> U با کسی خیلی بد رفتار کردن [اصطلاح] [ مثال تحقیر کردن بی محلی کردن قلدری کردن]
unmew U رها کردن ازاد کردن ول کردن مرخص کردن بخشودن صرف نظر کرن
discharges U اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
discharge U اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
capture U اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
capturing U اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com