Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 79 (1 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
The baby is there months old .
U
نوزاد سه ماهه است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
It's pretty hard to be in a bad mood around a fivemonth old baby.
U
ناراحت بودن در کنار یک نوزاد پنج ماهه کار سختی است.
Other Matches
semiyearly
U
شش ماهه
half yearly
U
شش ماهه
perm
U
فر شش ماهه
perming
U
فر شش ماهه
permed
U
فر شش ماهه
perms
U
فر شش ماهه
monthly
U
هر ماهه
trimensual
U
سه ماهه
quatrerly
U
سه ماهه
quarterly
U
سه ماهه
turing this quarter
U
در این سه ماهه
perms
U
فر شش ماهه زدن
perming
U
فر شش ماهه زدن
quarterly report
U
گزارش سه ماهه
trimester
U
دوره سه ماهه
quarterage
U
مزد سه ماهه
three-month period
U
دوره سه ماهه
permed
U
فر شش ماهه زدن
perm
U
فر شش ماهه زدن
quarter
[year]
U
دوره سه ماهه
quarterly period
U
دوره سه ماهه
quarterage
U
قسط سه ماهه
on credit month's
U
وام با وعده ..... ماهه
refresher course
U
دوره اموزش یک ماهه
it is four months old
U
چهار ماهه است
semiannual
U
شش ماهه نصف سالی
refresher courses
U
دوره اموزش یک ماهه
semiannual
U
دارای دوام شش ماهه
A one-month notice.
U
اطلاع قبلی یک ماهه
chick
U
نوزاد
new born
U
نوزاد
neonate
U
نوزاد
newborn
U
نوزاد
infant
U
نوزاد
baby
U
نوزاد
babies
U
نوزاد
bambino
U
نوزاد
grubs
U
نوزاد
grubbed
U
نوزاد
grub
U
نوزاد
babes
U
نوزاد
babe
U
نوزاد
Take care of the infant.
U
از نوزاد توجه کن
fry
U
حیوان نوزاد
altricial
U
نوزاد زودرس
daughter chain
U
زنجیر نوزاد
frass
U
گه کرم نوزاد
grandbaby
U
نوه نوزاد
frying
U
حیوان نوزاد
fries
U
حیوان نوزاد
infant industry
U
صنعت نوزاد
slinking
U
نوزاد زود رس لاغر
slink
U
نوزاد زود رس لاغر
slinks
U
نوزاد زود رس لاغر
larva
U
نوزاد حشره لیسه
larvae
U
نوزاد حشره لیسه
The baby is restless.
U
نوزاد بی تابی می کند
flyblow
U
نوزاد حشرات ومگس
layettes
U
پوشاک طفل نوزاد
layette
U
پوشاک طفل نوزاد
The baby spat out the pI'll.
U
نوزاد قرص را تف کرد بیرون
acheilia
U
فقدان لب بطور مادرزادی نوزاد بی لب
hatchling
U
جانور تازه متولد نوزاد
periodicals
U
مجلاتی که بصورت دورهای ماهانه سه ماهه سالانه و ... منتشر میشوند
The baby was kicking and scraming .
U
نوزاد لگه می انداخت وفریاد می کشید
to sleep like a baby
<idiom>
U
مثل نوزاد راحت و بی دغدغه خوابیدن
cankerworm
U
نوزاد مختلف حشراتی که افت گیاهان اند
milk leg
U
ورم پای نوزاد همراه با دردبهنگام زایمان
Brit
U
نوزاد شاه ماهی و برخی ماهیهای دیگر
Brits
U
نوزاد شاه ماهی و برخی ماهیهای دیگر
paedogenesis
U
تولید مثل بوسیله نوزاد حشرات یا شفیره
abortions
U
سقط نوزاد نارس یا رشد نکرده عدم تکامل
abortion
سقط نوزاد نارس یا رشد نکرده عدم تکامل
littleneck clam
U
نوزاد حلزون خوراکی که معمولا خام خورده میشود
heptagons
U
هفت پهلویی هفت ماهه
heptagon
U
هفت پهلویی هفت ماهه
quarterly journal of economics
U
مجله اقتصادی سه ماهه مجله اقتصادی که هر سه ماه یک بار منتشر میشود
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com