English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 89 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
flyblow U نوزاد حشرات ومگس
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
paedogenesis U تولید مثل بوسیله نوزاد حشرات یا شفیره
insecta U حشرات
moth U حشرات موذی
moths U حشرات موذی
insectifuge U دفع حشرات
exterminators U دافع حشرات
exterminator U دافع حشرات
stinger U نیش حشرات
insect vectors U حشرات بیماری زا
disinfestation U دفع حشرات
dipteron U حشرات دوبال
entomotomy U تشریح حشرات
new born U نوزاد
neonate U نوزاد
babes U نوزاد
babies U نوزاد
baby U نوزاد
bambino U نوزاد
grub U نوزاد
grubs U نوزاد
newborn U نوزاد
babe U نوزاد
infant U نوزاد
chick U نوزاد
grubbed U نوزاد
homopteran U حشرات نیم بال
holometabolism U دگردیسی کامل حشرات
gressorial U وابسته به حشرات دونده
disinfestant U ماده کشنده حشرات
elytron U قاب یا بال حشرات
elytrum U قاب یا بال حشرات
verminous U پر از حشرات یا جانوران موذی
chrysalis U شفیره حشرات جوانه
chrysalises U شفیره حشرات جوانه
neuroptera U حشرات عصبی الجناح
nabidae U خانواده کک و ساس و حشرات
nabid U خانواده کک و ساس و حشرات
insectile U در معرض هجوم حشرات
flyblown U الوده بتخم حشرات
insect vectors U حشرات ناقل بیماری
grandbaby U نوه نوزاد
Take care of the infant. U از نوزاد توجه کن
infant industry U صنعت نوزاد
frass U گه کرم نوزاد
fries U حیوان نوزاد
frying U حیوان نوزاد
fry U حیوان نوزاد
altricial U نوزاد زودرس
daughter chain U زنجیر نوزاد
vermin U جانور افت حشرات موذی
biocid U قاطع حیات کشنده حشرات
lygus bug U انواع حشرات کوچک مکنده
disinfest U حشرات موذی را دفع نمودن
layette U پوشاک طفل نوزاد
layettes U پوشاک طفل نوزاد
slink U نوزاد زود رس لاغر
larva U نوزاد حشره لیسه
The baby is restless. U نوزاد بی تابی می کند
slinking U نوزاد زود رس لاغر
slinks U نوزاد زود رس لاغر
The baby is there months old . U نوزاد سه ماهه است
larvae U نوزاد حشره لیسه
dactylus U بند یا مفصل بزرگ پای حشرات
smudges U ایجاد دود برای دفع حشرات
smudge U ایجاد دود برای دفع حشرات
smudging U ایجاد دود برای دفع حشرات
verminate U تولید حشرات یا جانوران موذی کردن
smudged U ایجاد دود برای دفع حشرات
flies blow meat U حشرات روی گوشت تخم میگذارند
leafhopper U انواع حشرات ازراسته نیم بالان
haustellum U الت مکنده حشرات یاسخت پوستان
hatchling U جانور تازه متولد نوزاد
The baby spat out the pI'll. U نوزاد قرص را تف کرد بیرون
acheilia U فقدان لب بطور مادرزادی نوزاد بی لب
forewing U هریک از دوبال جلو حشرات چهار بال
acetabulum U محل اتصال پای حشرات ببدن لولهء
The baby was kicking and scraming . U نوزاد لگه می انداخت وفریاد می کشید
to sleep like a baby <idiom> U مثل نوزاد راحت و بی دغدغه خوابیدن
imshi U فروارده نفتی که برای راندن مگس و حشرات دیگربکارمیبرند
milk leg U ورم پای نوزاد همراه با دردبهنگام زایمان
Brit U نوزاد شاه ماهی و برخی ماهیهای دیگر
Brits U نوزاد شاه ماهی و برخی ماهیهای دیگر
cankerworm U نوزاد مختلف حشراتی که افت گیاهان اند
abortions U سقط نوزاد نارس یا رشد نکرده عدم تکامل
littleneck clam U نوزاد حلزون خوراکی که معمولا خام خورده میشود
abortion سقط نوزاد نارس یا رشد نکرده عدم تکامل
It's pretty hard to be in a bad mood around a fivemonth old baby. U ناراحت بودن در کنار یک نوزاد پنج ماهه کار سختی است.
haustellate U دارای الت مکنده مربوط به حشرات مکنده مساعد برای مکیدن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com