Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
splint
U
نوار یا تراشه ایکه برای بستن استخوان شکسته بکار میرود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
bolsters
U
کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
bolster
U
کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
bolstered
U
کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
roller bandage
U
نوار دراز پیچیده که برای زخم بندی بکار میرود
anti blush tinner
U
ماده رقیق کننده ایکه به کندی خشک میشود و در شرایط رطوبت زیاد برای جلوگیری از التهاب لعاب روی سطح بکار میرود
z 0
U
یک تراشه پردازنده 8 بیتی که به عنوان مبنایی برای ریزکامپیوترها بکار می رود
bathometer
U
دستگاهی که برای تعیین عمق اب بکار میرود
blacktop
U
موادی که برای اسفالت خیابان بکار میرود
wisha
U
برای بیان تعجب فراوان بکار میرود
boring tubes
U
لوله هایی که برای حفاری بکار میرود
fucus
U
رنگی که برای زیبایی پوست بکار میرود
aquaplane
U
قطعهء چوبی که برای اسکی ابی بکار میرود
flag stones
U
تخته سنگهایی که برای سنگ فرش بکار میرود
hypodermic syringe
U
کوچکی که برای تزریقات تحت جلدی بکار میرود
gasogene
U
مادهای که برای ساختن اب گاز دار بکار میرود
balbriggan
U
یکنوع پارچهء نخی که برای زیرپوش بکار میرود
inoculum
U
مادهای که برای مایه کوبی وتلقیح بکار میرود
bow compass
U
نوعی پرگار که برای رسم دایرههای کوچک بکار میرود
poetaster is pejorative word
U
شاعرک واژه ایست که برای تحقیر شاعر بکار میرود
stop bath
U
ابگونه اسیدی که برای تثبیت عکس وفیلم بکار میرود
windlasses
U
ماشین هایی که برای کشیدن یا بالا اوردن اب بکار میرود
windlass
U
ماشین هایی که برای کشیدن یا بالا اوردن اب بکار میرود
laniard
U
طناب کوتاهی که برای نگاه داشتن چیزی بکار میرود
serinette
U
ارغنوان کوچک دستی که برای سروداموزی به پرندگان بکار میرود
dry pack
U
مخلوطی از سیمان و ماسه که برای مرمت ترکهای بتن بکار میرود
gluteus
U
یکی از سه عضله سرینی که برای حرکت دادن ران بکار میرود
calliper
U
نوعی پرگار که برای اندازه گیری ضخامت یا قطراجسام بکار میرود
caliper
U
نوعی پرگار که برای اندازه گیری ضخامت یا قطراجسام بکار میرود
chucked
U
جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
chucks
U
جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
chuck
U
جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
bock
U
یکنوع چرم پوست گوسفند که برای صحافی بکار میرود تیماج
hundreds and thousands
U
یکجور شیرینی که مانند است به ساچمه و برای ارایش بکار میرود
leno
U
یکجور تور یا گارس که برای پوشش و ارایش کلاه و پرده بکار میرود
coffin
U
جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود
vibrator
U
منبع مکانیکی تولید نوسانات سینوسی که اغلب برای تست بکار میرود
vibrators
U
منبع مکانیکی تولید نوسانات سینوسی که اغلب برای تست بکار میرود
langrage
U
اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
langridge
U
اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
langrel
U
اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
coffins
U
جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود
land plaster
U
صخره گچی فریفی که بعنوان کود برای اصلاح خاک بکار میرود
monochord
U
الت یک سیمه که برای نمایش نسبت میان صداهای موسیقی بکار میرود
green stick
U
شکستگی استخوان درکودکان بدان گونه که یک سوی استخوان شکسته سو
character
U
یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
characters
U
یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
hyphens
U
برای نشان دادن وقفه یاتردید یا لکنت زبان دررمان ها بکار میرود مثل ah-ah و غیره
opalite
U
ترکیبی که دارای رنگهای مختلف بوده و برای براق کردن نمای اجری بکار میرود
hyphen
U
برای نشان دادن وقفه یاتردید یا لکنت زبان دررمان ها بکار میرود مثل ah-ah و غیره
amalgam
U
الیاژ جیوه باچند فلز دیگرکه برای پرکردن دندان و ایینه سازی بکار میرود ترکیب مخلوط
amalgams
U
الیاژ جیوه باچند فلز دیگرکه برای پرکردن دندان و ایینه سازی بکار میرود ترکیب مخلوط
carbon seal
U
وسیلهای مقاوم در برابرگرما که در موتورهای توربینی برای جلوگیری ازخروج یا نشت روغن ازمحفظه یاتاقان بکار میرود
puncuation
U
نشان گذاری نقطه و نشان هایی که برای بخش ها بکار میرود
jute
U
کنف هندی الیاف کنف که برای گونی بافی بکار میرود
leaders
U
بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود
leader
U
بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود
acrylic lacquer
لاک های اکریلیک که دارای حلال های بسیار فرار بوده و برای پرداخت سطح هواپیما بکار میرود
aluminum wool
U
رشتههای تکه تکه الومینوم که برای رفع زنگ زدگی وخوردگی و نیز جلادادن وصیقل دادن خراشهای جزئی روی ورقه ها یا لولههای الومینیومی بکار میرود
apostrophe
U
که درموارد زیر بکار میرود
apostrophes
U
که درموارد زیر بکار میرود
lampron
U
چراغ فیتلهای که درچراغانی بکار میرود
lakh
U
سدهزار در شممردن روییه بکار میرود
fuller's earth
U
خاکی که درصافی اب وغیره بکار میرود
studs
U
زائدهائی که در میلههای گرد بکار میرود
baby siphon
U
سیفون کمکی که در هوابند ابی بکار میرود
crosse
U
چوگان پهنی که دربازی گلف بکار میرود
bay leaf
U
برگ خشک برگبو که دراشپزی بکار میرود
propety man
U
متصدی اثاثیهای که در روی صفحه نمایش بکار میرود
property master
U
متصدی اثاثیهای که در روی صفحه نمایش بکار میرود
nuggar
U
بکجور کرجی بزرگ که دررودخانه نیل بکار میرود
baseboard
U
چوب یا تختهای که بعنوان ستون یا پایه بکار میرود
aniseed
U
تخم بادیان رومی که بصورت ادویه بکار میرود
field alterable control element
U
یک تراشه که در بعضی سیستمها بکار می رود و به استفاده کننده اجازه میدهدتا ریز برنامه نویسی کند
manrope
U
طناب کنار نردبان که بجای نرده یا دستگیره بکار میرود
Molotov cocktails
U
بطری محتوی مواد منفجره که بجای نارنجک بکار میرود
kelvin tube
U
لوله کلوین که جهت اندازه گیری عمق اب بکار میرود
the smoking gun
U
شی یا واقعیتی که به عنوان شواهد قطعی به جرم بکار میرود
[قانون]
in flagrante delicto
U
شی یا واقعیتی که به عنوان شواهد قطعی به جرم بکار میرود
[قانون]
Molotov cocktail
U
بطری محتوی مواد منفجره که بجای نارنجک بکار میرود
mashy
U
نام یکی از چوگانهای اهنی که در بازی گلف بکار میرود
thyratron
U
پریود تخلیه که بعنوان سویچ رله یا ژنراتور بکار میرود
pectinated line
U
[خط شکسته، دندانه ای و یا کنگره ای که در طرح های هندسی و ایلیاتی بکار می رود.]
goggles
U
عینکی که اطرافش پوشیده شده وبرای محافظت چشم بکار میرود
distemper
U
ترکیبی از گچ اب چسب و موادرنگی که در رنگ کردن داخل اطاقها بکار میرود
toluene
U
مایع قابل اشتعالی که به عنوان حلال و رقیق کننده بکار میرود
jelutong
U
ماده رزینی درخت شاهدانه ک ه بجای صمغ ادامس بکار میرود
nitrobenzene
U
ابگونهای که بوی روغن بادام تلخ میدهدو درساختن رنگهای جوهری بکار میرود
hi
U
فریاد خوش امد مثل هالو وچطوری و همچنین بجای اهای بکار میرود
rollpin
U
پینی متشکل از طومارهای فنرهای پیچیده فولادی که به عنوان محور لولا بکار میرود
pickup reel
U
نوار گردان خالی برای قرار دادن نوار در آن از طرف پر آن
splices
U
نوار غیر مغناطیسی که در پشت دو انتهای نوار برای اتصال قرار می گیرند
splice
U
نوار غیر مغناطیسی که در پشت دو انتهای نوار برای اتصال قرار می گیرند
spliced
U
نوار غیر مغناطیسی که در پشت دو انتهای نوار برای اتصال قرار می گیرند
splicing
U
نوار غیر مغناطیسی که در پشت دو انتهای نوار برای اتصال قرار می گیرند
cellulose acetate
U
ترموپلاستیکی متشکل ازسلولز و اسیداستیک که درابریشمهای مصنوعی فیلم لاک الکل و غیره بکار میرود
To act on an advice .
پند و اندرزی را بکار بستن
tapes
U
نوار بستن
tape
U
نوار بستن
bandaged
U
با نوار بستن
taped
U
نوار بستن
bands
U
با نوار بستن
bandage
U
با نوار بستن
bandaging
U
با نوار بستن
band
U
با نوار بستن
steeve
U
خفت کردن میلهای که نوک ان قلابی داردوبرای ازمایش محتویات عدل پنبه وامثال ان بکار میرود سیخک
game theory
U
این نظریه اغلب در تحلیل کردار انحصارچند جانبه بکار میرود واستراتژیهای مختلف را موردبررسی قرار میدهد
reel to reel
U
ماشین ضبط نور مغناطیسی که از دستگاه گیرنده نوار برای یک چرخ استفاده میکند و آنرا به یک نوار دیگر می فرستد
reel-to-reel
U
ماشین ضبط نور مغناطیسی که از دستگاه گیرنده نوار برای یک چرخ استفاده میکند و آنرا به یک نوار دیگر می فرستد
deceleration time
U
زمان لازم برای متوقف ساختن یک نوار مغناطیسی پس از خواندن یا ضبط اخرین قطعه داده از یک رکورد روی ان نوار
delay
U
وسیله ایکه برای سیگنالی طول می کشد تا ارسال شود
delaying
U
وسیله ایکه برای سیگنالی طول می کشد تا ارسال شود
delays
U
وسیله ایکه برای سیگنالی طول می کشد تا ارسال شود
pitot pressure
U
فشار برخورد هوا که به منظور اندازه گیری سرعت هوا بکار میرود
design stress resultant
U
تلاشی که در محاسبات بکار میرود وبرابر است با حاصلضرب تلاش در ضریب تشدید یادرصورت لزوم ضریب تصغیر
hyprostosis
U
رویش غیر طبیعی استخوان کلفت شدگی استخوان برامدگی استخوان
wireless network
U
شبکه ایکه از کابل برای ارسال داده بین دو کامپیوتر استفاده نمیکند و بجای آن از سیگنال رادیویی برای ارسال سیگنال استفاده میکند
biochip
U
تلاش صنعت کامپیوتر برای تبدیل ارگانیزم زنده به ریزه تراشه ها
down
U
پر دراوردن جوجه پرندگان پرهای ریزی که برای متکابکار میرود
drier
U
ترکیباتی از فلزات که برای تسریع در خشک شدن رنگهابکار میرود
dental floss
U
نخی که برای پاک کردن فواصل بین دندانهابکار میرود
future promissory
U
زمان اینده التزامی که برای اول شخص will و برای شخص دوم shall بکار می برند
dat
U
سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
froe
U
ابزاری شبیه گوه که برای شکاف تخته والوار بار میرود
false work
U
تکیه گاههای موقت که برای قابل بندی بتن یا داربستهابکار میرود
capstan
U
میله نوار گردان یا واحد پشتیبانی نوار که باعث میشود نوار به نوک خواندن / نوشتن یا گرداننده منتقل نماید
litotes
U
کوچک قلم دادن چیزی برای افزایش اهمیت ان ویااجتناب ازانتقاد شکسته نفسی
bone-house
U
[جایی برای نگهداری استخوان مردگان]
telescopic
U
دستگاه شکسته بندی تلسکوپیک چوبهای شکسته بندی مربوط به دوربین تلسکوپی یادستگاه نشانه روی
splint
U
تراشه کردن تراشه
osteoclasis
U
استخوان شکنی برای درست کردن اندان ناقص
buckhorn
U
استخوان گوزن که برای ساختن دسته چاقو بکارمیبرند
stepper
U
چیزی که برای پله بکار می رود
plantable lanceolata
U
استخوان گوزن که برای ساختن دسته چاقو بکارمی رود
polyonging
U
بکار بردن چند نام برای یک چیز
polyonymy
U
بکار بردن چند نام برای یک چیز
object computer
U
OB بکار می رودکامپیوتری که برای اجرای یک برنامه ECT
white line
U
خط سفیدی که برای تمایز وتشخیص بکار رود
applied
U
برای هدف معین بکار رفته کاربسته
software mointor
U
برنامهای که برای اهداف سنجش بکار می رود
pulsatilla
U
شیره شقایق که برای دارو بکار می رود
it is of no use to us
U
بکار ما یا بدرد ما نمیخورد سودی برای ما ندارد
part
U
قط عات کوچک ماشین برای جابجایی قطعهای که شکسته شده یا گم شده است
excipient
U
مادهای که برای جذب یاترقیق داروئی بکار برند
boasts
U
: خرده الماسی که برای شیشه بری بکار رود
boasted
U
: خرده الماسی که برای شیشه بری بکار رود
boast
U
: خرده الماسی که برای شیشه بری بکار رود
listerine
U
یکجور محلول که برای پلشت بری بکار میبرند
muller
U
سنگی که برای ساییدن دارو یا رنگ بکار میبرند
cullet
U
خرده شیشهای که برای خمیرشیشه گری بکار می رود
scratch file
U
نوار مغناطیسی برای فایل نامناسب
shut up
<idiom>
U
بستن دروپنجره ساختمان برای مدتی
wet blankets
U
پتوی خیسی که برای خاموش کردن اتش بکار رود
wet blanket
U
پتوی خیسی که برای خاموش کردن اتش بکار رود
wetting
U
مایعی که برای تر ساختن یاخمیر کردن چیزی بکار رود
gibberish
U
اصطلاحی که برای بیان لازم نبودن داده بکار می رود
nixie tube
U
یک لامپ خلاء که برای نمایش اعداد ناخوانا بکار می رود
court plume
U
پرهای شتر مرغ که برای ارایش درموی سر بکار برند
check sum
U
جمع ارقام یا بیت ها که برای اهداف ازمایشی بکار می رود
buff stick
U
بدان پیچیده است و برای پرداخت کردن بکار میبرند
floppy discs
U
حلقه متمادی نوار برای ذخیره سازی
floppy disks
U
حلقه متمادی نوار برای ذخیره سازی
floppy
U
حلقه متمادی نوار برای ذخیره سازی
floppy disk
U
حلقه متمادی نوار برای ذخیره سازی
stringy floppy
U
حلقه متمادی نوار برای حافظه پشتیبان
floppies
U
حلقه متمادی نوار برای ذخیره سازی
tape streamer
U
حلقه ممتد نوار برای حافظه پشتیبان
osteotomy
U
برش استخوان و جداکردن و خارج کردن قسمتی از استخوان
slanders
U
درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
dipsticks
U
میله یا چوبی که برای اندازه گیری عمق چیزی بکار می رود
dipstick
U
میله یا چوبی که برای اندازه گیری عمق چیزی بکار می رود
winched
U
پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
power house building
U
ساختمانهائی که برای نصب ونگهداری تجهیزات نیروی برق بکار می روند
addition
U
رکوردی که برای بهنگام سازی رکورد اصلی فایل بکار می رود
additions
U
رکوردی که برای بهنگام سازی رکورد اصلی فایل بکار می رود
decking
U
تخته هائیکه برای قالب بندی دالهای بتنی بکار میروند
slandering
U
درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
winch
U
پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
winches
U
پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
slander
U
درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
winching
U
پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
nundinal letter
U
حرفی برای نامیدن هریک ازهشت روز بازار بکار میرفت
slandered
U
درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
splices
U
ترکیب در نوار مغناطیسی برای تشکیل یک طول پیاپی .
splice
U
ترکیب در نوار مغناطیسی برای تشکیل یک طول پیاپی .
cassettes
U
پوشش مقاوم برای نگهداری و محافظت نوار نغناطیسی
backed bow
U
کمان نوار پیچی شده برای ازدیاد مقاومت
cassette
U
پوشش مقاوم برای نگهداری و محافظت نوار نغناطیسی
spliced
U
ترکیب در نوار مغناطیسی برای تشکیل یک طول پیاپی .
splicing
U
ترکیب در نوار مغناطیسی برای تشکیل یک طول پیاپی .
painter
U
طناب کوتاه وصل به قایق برای بستن به ساحل
painters
U
طناب کوتاه وصل به قایق برای بستن به ساحل
bollard
U
تیر عمودی ساحل برای بستن قایق منقاری
chain plate
U
صفحه فلزی کنار قایق برای بستن بادبان
bollards
U
تیر عمودی ساحل برای بستن قایق منقاری
junk
U
ریسمان پاره که برای بافتن بور یا درست کردن پوشال بکار می رود
malines
U
تور فریف ابریشمی و اهاردارکه برای لباس وکلاه زنانه بکار میبرند
prunella
U
پارچه پشمی که برای رویه کفش بکار میرودوپیشتربرای ردای وکیلان است
vegetable oil
U
روغنهای نباتی که تا قبل ازسال 5391 برای روغنکاری بکار میرفته اند
jeweller's putty
U
گرد قلع و سرب که برای پاک کردن شیشه و فلز بکار می برند
putty powder
U
گرد قلع و سرب که برای پاک کردن شیشه و فلز بکار می برند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com