English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 51 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
not ahunderd mails flom U نه چندان دوراز
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
far U دوراز
off the trail U دوراز خط
out of harm's way U دوراز اسیب
away U دوراز خارج
beyond the pale <idiom> U دوراز انتظار
off shore fisheries U شیلات دوراز کرانه
outsides U منطقه دوراز محدوده پرتاب ازاد
under hatches U زیر عرشه دوراز نظر مرده
outside U منطقه دوراز محدوده پرتاب ازاد
wider U تیر دوراز هدف خارج از مسیر مسابقه
backwoods U اراضی جنگلی دوراز شهر جنگلهای دورافتاده
widest U تیر دوراز هدف خارج از مسیر مسابقه
wide U تیر دوراز هدف خارج از مسیر مسابقه
one hundred times as many U سد چندان
fold U چندان
folded U چندان
pretty good U نه چندان بد
sextuple U شش چندان
he drank himself to death U چندان
so much U چندان
folds U چندان
as much as U چندان که
as much a U دو چندان
tenfold U ده چندان
two fold U دو چندان
quantum sufficit U چندان که بس باشد
so U چندان همینطور
very U چندان فراوان
make little of U چندان سودی نبردن از
it is not very hard U چندان سخت نیست
h does not w.much U چندان وزنی ندارد
it is of little worth U چندان ارزشی ندارد
it matters little U چندان اهمیت ندارد
ab U پیشوند لاتین بمعنی >دوراز< و>از< و >جدایی < و >غیر<مانند ABuse و ABaxial
My French is not up to much. U فرانسه ام چندان تعریفی ندارد
it wasdone in no time U اینکار چندان وقتی نبرد
i made little of it U چندان سودی از ان نبردم استفادهای از ان نکردم
the dust panned out pootly U ان خاک زرد دادولی نه چندان زیاد
He is in a bad way (poor circumstances). U وضع وحالش چندان تعریفی ندارد
it wasdone in no time U انجام این کار چندان طولی نکشید
iam so tired that i cannot eat U چندان خسته هستم که نمیتوانم چیزی بخورم
the ship is hull down U کشتی چندان دوراست که تنه ان پیدا نیست
blessing in disguise <idiom> U [چیز خوبی که در ظاهری نه چندان خوب قرار دارد]
i had half a mind to go U چندان مایل برفتن نبودم انقدر ها میل نداشتم بروم
pinions U قسمت دوراز مرکز بال پرنده بال
pinioning U قسمت دوراز مرکز بال پرنده بال
pinion U قسمت دوراز مرکز بال پرنده بال
octuple U هشت چندان هشت برابر کردن
so large U چندان بزرگ بقدری بزرگ
eight fold U هشت چندان هشت لا
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com