English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
but U نه تنها بطور محض
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
irretrievably U بطور غیر قابل استرداد جنانکه نتوان برگردانید بطور جبران ناپذیر
nauseously U بطور تهوع اور یا بد مزه بطور نفرت انگیز
inconsiderably U بطور غیر قابل ملاحظه بطور جزئی یا خرد
indisputable U بطور غیر قابل بحث بطور مسلم
horridly U بطور سهمناک یا نفرت انگیز بطور زننده
lusciously U بطور خوش مزه یا لذیذ بطور زننده
poorly U بطور ناچیز بطور غیر کافی
indeterminately U بطور نامعین یا غیرمحدود بطور غیرمقطوع
grossly U بطور درشت یا برجسته بطور غیرخالص
immortally U بطور فنا ناپذیر بطور باقی
uniquely U تنها
solos U تنها
solo U تنها
only U تنها
recluse U تنها
recluses U تنها
lonely U تنها
loneliest U تنها
single U تنها
single handed U تنها
by it self U تنها
unique U تنها
out in the cold <idiom> U تنها
exclusive U تنها
solitary U تنها
single line U خط تنها
soles U تنها
solus U تنها
mere U تنها
by oneself U تنها
siolus U تنها
by yourself U تنها
alone U تنها
just U تنها
by one,s self U تنها
lonelier U تنها
unaccompanied U تنها
single-handed U تنها
sole U تنها
lone U تنها
solitarily U تنها
merest U تنها
asides U صحبت تنها
fly by the seat of one's pants <idiom> U دست تنها
he alone went U تنها اورفت
read only U تنها خواندنی
strand U تنها گذاشتن
strands U تنها گذاشتن
lone electron U الکترون تنها
Do not leave me alone. U من را تنها نگذار.
bare handed U دست تنها
wirte only U تنها نوشتن
aside U صحبت تنها
soles U تنها انحصاری
lonesome U تنها وبیکس
leave alone U تنها گذاردن
single haneded U دست تنها
soles U شالوده تنها
sole U تنها انحصاری
sole argument U تنها دلیل
singly U تنها انفرادا
single U تنها یک نفری
soli U تنها خوانان
bread alone U تنها نان
to pull a lone oar U تنها کارکردن
sole U شالوده تنها
martially U بطور جنگی بطور نظامی
abusively U بطور ناصحیح بطور دشنام
incisively U بطور نافذ بطور زننده
latently U بطور ناپیدا بطور پوشیده
improperly U بطور غلط بطور نامناسب
genuinely U بطور اصل بطور بی ریا
indecorously U بطور ناشایسته بطور نازیبا
out of pure mischief U تنها از روی بدجنسی
to pull a lone oar U تنها پارو زدن
not only he came but U نه تنها امد بلکه
to reckon with out one's host U تنها به قاضی رفتن
to live to oneself U تنها زندگی کردن
lone pair electron U زوج الکترون تنها
leave in the lurch <idiom> U دست تنها گذاشتن
kick back <idiom> U تنها استراحت کردن
lonely hearts U تنها و جویای همدم
monological U تنها سخن گو خودگووخودشنو
To go alone to the judge . <proverb> U تنها به قاضى رفتن.
adhoc U تنها به این منظور
photon U تنها یک الکترون تابش شود
baring the king U تنها کردن شاه شطرنج
bare king U شاه تنها یا بی یاور شطرنج
par for the course <idiom> U تنها چیزیکه انتظار داشته
zoon U تنها محصول یک نطفه واحد
one-track mind <idiom> U تنها به یک چیز فکر کردن
Come along and keep me company. U بامن بیا تا تنها نباشم
rat race <idiom> U رها کردن ،تنها گذاشتن
lip service <idiom> U تنها زبونی موافقت کردن
fair-weather friend <idiom> U شخصی که تنها دوست است
endorsement in blank U فهر نویسی به وسیله امضاء تنها
i was reserved for it U تنها برای من مقدر شده بود
i rely solely on god... U تنها به خدا تکیه ... دارم وبس
live out of a suitcase <idiom> U تنها بایک چمدان زندگی کردن
tapping U ضربه محکم که تنها یک میله را جا بگذارد
i did it only for your sake U تنها به خاطرشما این کار را کردم
tapped U ضربه محکم که تنها یک میله را جا بگذارد
tap U ضربه محکم که تنها یک میله را جا بگذارد
His only aim and object is to make afortune . U تنها قصدش پولدار شدن است
Leave her alone. U اورا تنها (بحال خود ) بگذار
monarch U پادشاه یا ملکهای که تنها درکشوری سلطنت میکند
monarchs U پادشاه یا ملکهای که تنها درکشوری سلطنت میکند
My only problem is money . U تنها گرفتاریم پول است ( محتاج آن هستم )
peripheral U و تنها محدود به سرعت مدار الکترونیکی است
only death does not tell lies U تنها مرگ است که دروغ نمی گوید
This is the only way to guarantee that ... U تنها راه برای تضمین این است که ...
You alone can help me. U تنها (فقط )شما می توانید کمکم کنید
tuner U زیردستگاهی که تنها فرکانس مطلوب را گرفته و بقیه را ردمیکند
tuners U زیردستگاهی که تنها فرکانس مطلوب را گرفته و بقیه را ردمیکند
HD U ارسال داده تنها در یک جهت روی کانال یک سویه
I am obsessed by fear of unemployment . U تنها فکرم نگرانی از بیکاری ( عدم اشتغال ) است
letter-box company U شرکتی [درپناهگاه مالیاتی] که تنها صندوق پستی دارد
You should always be careful walking alone at night. U همیشه موقع پیاده روی تنها در شب باید مراقب باشید.
unilateral contract U پیمانی که تنها برای یکی از طرفین الزام اور باشد
to disturb any one's privacy U کسیرا تنها یا اسوده نگذاشتن مخل اسایش کسی شدن
sleeping partner U شریکی که تنها سرمایه دارد و درامور شرکت دخالتی ندارد
sleeping partners U شریکی که تنها سرمایه دارد و درامور شرکت دخالتی ندارد
front de liberation national U فعالیت می کرد و در حال حاضر تنها حزب سیاسی الجزایر است
This is important, not only today, but also and especially for the future. U این، نه تنها امروز، بلکه به ویژه برای آینده هم مهم است.
cantilever U تیرکی که تنها در یک انتهابصورت صلب به تکیه گاهی متصل شده است
slanders U درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
slandered U درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
latchkey child [کودکی که معمولا در خانه بخاطر مشغله پدر مادر تنها است]
restricted propellant U سوخت جامد که تنها قسمتی از سطح ان در معرض احتراق قرار دارد
slander U درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
slandering U درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
child U یک رکورد داده که تنها با توجه به محتوی رکوردهای موجوددیگر میتواند ایجاد شود
physiocratic system U روش اقتصادی فیزیوکراتها عقیده به اینکه تنها زمین عامل تولید است
identity U تابع منط قی که تنها خروجی آن درست است که عملوندها یک ارزش را داشته باشند
identities U تابع منط قی که تنها خروجی آن درست است که عملوندها یک ارزش را داشته باشند
undamped U نوسان ازاد که تنها به نیروهای داخلی اینرسی الاستیک و وزن بستگی دارد
paces U شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
paced U شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
pace U شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
irrevocably U بطور تغییر ناپذیر بطور چاره ناپذیر
open cycle reactor system U سیستم راکتوری که دران ماده سردکننده تنها یکبار از مبدل حرارتی مرکزی عبور میکند
ground adjustable propeller ملخی که گام آنرا تنها ازخارج و روی زمین میتوان تغییر داد و نه در حال پرواز
band project filter U فیلتر الکترونیکی که تنها یک باند معین از فرکانسها ونوسانات را عبور میدهد وحدود بالا و پایین انرا حذف میکند
helmzhold resonator U محفظه توخالی که تنها با یک سوراخ کوچک به محیط خارج مرتبط است و در ازای فرکانس معینی به تشدید درمی اید
gyrodyne U رتورکرافتی که رتورهای ان هنگام برخاستن شناورماندن فرود و جلو رفتن تنها دردامنه معینی از سرعت توسط موتور کار میکند
a chromatic U [معماری بدون رنگ یعنی تنها با رنگ سیاه و سفید با آلروماتیک]
inexplicably U بطور غیر قابل توضیح چنانکه نتوان توضیح داد بطور غیر قابل تغییر
play by ear <idiom> U توانایی اجرای موسیقی تنها با گوش وبدون خواندن موسیقی
lift fan U توربوفنی که با نسبت کنارگذارزیاد تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکاررود
primary U تنها ایستگاه در شبکه داده که میتواند مسیر انتخاب کند و ارسال کند
falangisme U نهضت فاشیستی اسپانیا که حزب معتقد به ان حالیه تنها حزب قانونی اسپانیاست
This was the one time he did such a thing and it proved to have fateful consequences. U این تنها باری بود که او دست به چنین کاری زد و نتیجه اش فاجعه انگیز بود.
Laugh and the world laughs with you , weep and you wepp alone. <proverb> U بخند تا دنیا با تو بخندد گریه کن تا تنها گریه کنى.
serials U فضای ذخیره سازی که داده خاص در آن تنها با خواندن داده قبلی در لیست بدست آید.
serial U فضای ذخیره سازی که داده خاص در آن تنها با خواندن داده قبلی در لیست بدست آید.
liftjet U توربوفن یا توربوجتی بسیارسبک وزنی با نسبت کنارگذرکم که تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکارمیرود
solo U پروازبه طور مستقل یا راندن به طور تنها
solos U پروازبه طور مستقل یا راندن به طور تنها
if and only if U اگر و تنها اگر [ریاضی] [منطق] [کامپیوتر]
aileron spar U تیرکی تنها درقسمتی از طول بال وجود دارد و نقاط لولاشدن فلپ به بال روی انهاقرار میگیرد
lay off <idiom> U به حال خود گذاشتن ،تنها گذاشتن
constant displacement pump U پمپی با خروجی ثابت که درهر دور گردش مقدار ثابتی سیال جابجا میکند و مقدارجریان تنها بستگی به سرعت گردش ان دارد
runs U اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
run U اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
variable geometry engine U موتور مکنده هوای مافوق صوت که بمنظور افزایش راندمان نه تنها شکل ومساحت دهانه ورودی ونازل خروجی بلکه مسیرجریان داخل موتور نیز تغییرکند
parallels U اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
parallelled U اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
parallelling U اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
paralleling U اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
paralleled U اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
parallel U اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
mirror carpet U طرح آینه [در این طرح زمینه اصلی فرش بصورت کاملا ساده و بدون هیچ نقش و نگاری بافته شده و تنها از یک یا دو حاشیه ساده استفاده می شود.]
wetly U بطور تر
flabbily U بطور شل و ول
transtively U بطور
atilt U بطور کج
lastingly U بطور پا بر جا
streakily U بطور خط خط
confusedly U بطور در هم و بر هم
loosely U بطور شل یا ول
meanly U بطور بد
inappropriately U بطور غیرمقتضی
inartificially U بطور غیرمصنوعی
inarticulately U بطور ناشمرده
itineratly U بطور سیار
off the point U بطور نامربوط
off the point U بطور بی ربط
linearly U بطور خطی
kindlity U بطور ملایم
irrelevantly U بطور نامربوط
irrelevantly U بطور بی ربط
irrelatively U بطور نامربوط
irrefragably U بطور بی جواب
inappreciably U بطور نامحسوس
itineratly U بطور گردنده
inauspiciously U بطور مشئوم
iuntelligibly U بطور مفهوم
lasciviously U بطور شهوانی
inclusively U بطور متضمن
incommodiously U بطور ناراحت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com