English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 41 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
alligator U نهنگ
alligators U نهنگ
whale U نهنگ
whales U نهنگ
ceti U نهنگ
cetus U نهنگ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
whale man U صیاد نهنگ نهنگ گیر
bull whale U نهنگ نر
train oil U روغن نهنگ
whale calf U بچه نهنگ
gavial U نهنگ هندی
baleen U استخوان نهنگ
whaling U شکار نهنگ
bull whale U نهنگ ماده
sperm whales U نهنگ عنبر
whaler U نهنگ گیر
flukes U انتهای دم نهنگ
sperm whale U نهنگ عنبر
whalers U نهنگ گیر
fluke U انتهای دم نهنگ
sea cow U نهنگ اسب ابی
whale blow U نهنگ ها اب را به بیرون می دمند
manatee U نهنگ کوچک دریایی
whale U نهنگ صید کردن
whale line U طناب نهنگ گیری
whales U نهنگ صید کردن
whaler U قایق صید نهنگ
whalers U قایق صید نهنگ
blobber U چربی یاپیه نهنگ
narwhal U نهنگ دریایی قطب شمال
narwal U نهنگ دریایی قطب شمال
flitch U تکه مکعب پیه نهنگ
narwhale U نهنگ دریایی قطب شمال
finback U بالن یا نهنگ سواحل اقیانوس اطلس
whalebone U استخوان ارواره نهنگ عاج تمساح
Brits U جانوران ریز دریایی که خوراک نهنگ و ماهیان بزرگاند
tallow U پیه نهنگ وغیره که برای شمع سازی بکارمیرود
Brit U جانوران ریز دریایی که خوراک نهنگ و ماهیان بزرگاند
whaleboat U قایق موتوری یا پارویی درازو باریک مخصوص صید نهنگ و غیره
leviathans U جانور بزرگ دریایی که درکتاب عهد عتیق نام برده شده نهنگ
leviathan U جانور بزرگ دریایی که درکتاب عهد عتیق نام برده شده نهنگ
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com