Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 138 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
September
U
نهمین ماه تقویم مسیحی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
gregorian calendar
U
تقویم یا گاهنامه گریگوری تقویم مسیحی
almanac
U
تقویم سالیانه تقویم نجومی
almanacks
U
تقویم سالیانه تقویم نجومی
almanacs
U
تقویم سالیانه تقویم نجومی
ninth
U
نهمین
ninths
U
نهمین
ninths
U
نهمین مرتبه
ninth
U
نهمین مرتبه
I
U
نهمین حرف الفبای انگلیسی
complements
U
با اضافه کردن یک به نهمین مکمل یک عدد بدست می آید
complementing
U
با اضافه کردن یک به نهمین مکمل یک عدد بدست می آید
complemented
U
با اضافه کردن یک به نهمین مکمل یک عدد بدست می آید
complement
U
با اضافه کردن یک به نهمین مکمل یک عدد بدست می آید
member of christ
U
مسیحی
Christianity
U
مسیحی
christial
U
مسیحی
Christian
U
مسیحی
pseudo christian
U
مسیحی نما
christianize
U
مسیحی کردن
evengelist
U
مبلغ مسیحی
Christianity
U
دین مسیحی
christianism
U
دین مسیحی
unchristian
U
غیر مسیحی
born-again
U
مسیحی از نوزاده شده
d. year
U
سال میلادی مسیحی
maronite
U
مسیحی مقیم لبنان
Gentile
U
کسی که نه مسیحی و نه کلیمی باشد
Gentiles
U
کسی که نه مسیحی و نه کلیمی باشد
YMCAs
U
مخفف باشگاه جوانان مسیحی
moss trooper
U
راهزن یا غارتگرمرزی درسده 71 مسیحی
YMCA
U
مخفف باشگاه جوانان مسیحی
January
U
اولین ماه سال مسیحی
august
U
ماه هشتم سال مسیحی که 13 روزاست
YWCA
U
مخفف باشگاه زنان جوان مسیحی
YWCAs
U
مخفف باشگاه زنان جوان مسیحی
ikons
U
تصویر حضرت مسیح یامریم ویامقدسین مسیحی
Methodist
U
فرقه مسیحی " متدیست " مومن به این مذهب
icon
U
تصویر حضرت مسیح یامریم ویامقدسین مسیحی
icons
U
تصویر حضرت مسیح یامریم ویامقدسین مسیحی
Methodists
U
فرقه مسیحی " متدیست " مومن به این مذهب
the church militant
U
همه کسانی که در راه دین مسیحی می جنگند
sabbatarian
U
مسیحی معتقد به تعطیل کار و عبادت در یکشنبه ها
reconversion
U
هدایت مجدد بدین مسیحی بازگشت از گمراهی
hospitaler
U
فرقههای مسیحی که از بیماران ومعلولین پرستاری میکردند
christian era
U
مبداء تاریخ کشورهای مسیحی که از زمان تولد مسیح اغازمیگردد
valuations
U
تقویم
valuation
U
تقویم
appraisals
U
تقویم
calendar
U
تقویم
calendars
U
تقویم
calender
U
تقویم
appraisal
U
تقویم
evaluation
U
تقویم
desktop
U
تقویم
evaluations
U
تقویم
ratings
U
تقویم
rating
U
تقویم
almanach
U
تقویم نجومی
assessing
U
تقویم کردن
air almanac
U
تقویم هوانوردی
address calendar
U
تقویم نجومی
assesses
U
تقویم کردن
appraisable
U
قابل تقویم
appraiser
U
تقویم کننده
ephermeris
U
تقویم نجومی
evaluated
U
تقویم کردن
evaluate
U
تقویم کردن
evaluates
U
تقویم کردن
information processing
U
تقویم اخبار
evaluating
U
تقویم کردن
apprise
U
تقویم کردن
julain date
U
تقویم ژولین
apprises
U
تقویم کردن
assessed
U
تقویم کردن
value
U
تقویم کردن
ephemeris
U
تقویم نجومی
estimates
U
تخمین تقویم
estimating
U
تخمین تقویم
assessments
U
تقویم براورد
estimated
U
تخمین تقویم
assessment
U
تقویم براورد
values
U
تقویم کردن
valuing
U
تقویم کردن
assess
U
تقویم کردن
estimate
U
تخمین تقویم
calendar
U
تقویم ورزشی
apprising
U
تقویم کردن
calendars
U
تقویم ورزشی
kalendar
U
تقویم گاه نما
misvalue
U
اشتباها تقویم کردن
misestimate
U
بناحق تقویم کردن
appraisal
U
تقویم ارزیابی کردن
anno hegirae
U
مطابق تقویم هجری
appraisement
U
تقویم و ارزیابی مال
appraisals
U
تقویم ارزیابی کردن
assessable
U
قابل ارزیابی یا تقویم
estimations
U
پیش بینی تقویم
clock calendar board
U
تخته ساعت / تقویم
estimation
U
پیش بینی تقویم
the house was highly rated
U
خانه رازیاد تقویم کردند
appraising
U
تقویم کردن تخمین زدن
appraises
U
تقویم کردن تخمین زدن
appraised
U
تقویم کردن تخمین زدن
ratable
U
قابل تقویم مشمول مالیات
rateable
U
مشمول مالیات قابل تقویم
ratable
U
مشمول مالیات قابل تقویم
appraise
U
تقویم کردن تخمین زدن
evaluations
U
ارزیابی کردن تقویم اخبار
evaluation
U
ارزیابی کردن تقویم اخبار
assessments
U
تقویم ارزیابی به منظور تعیین مالیات
undervaluation
U
تقویم یاارزیابی کمتر ازمیزان واقعی
assessment
U
تقویم ارزیابی به منظور تعیین مالیات
Persian
[Iranian ]
calendar
U
گاه شماری ایرانی
[تقویم فارسی]
syntheses
U
استنتاج تفسیر و تقویم اخبار در کسب اطلاعات
appraising
U
تقویم کردن تعیین قیمت از طرق علمی
appraise
U
تقویم کردن تعیین قیمت از طرق علمی
appraised
U
تقویم کردن تعیین قیمت از طرق علمی
synthesis
U
استنتاج تفسیر و تقویم اخبار در کسب اطلاعات
appraises
U
تقویم کردن تعیین قیمت از طرق علمی
evangelization
U
تبلیغ یاموعظه ازروی انجیل ترویج انجیل یادین مسیحی
all saints day
U
روز کلیهء مقدسین مسیحی روز اول نوامبر
June
U
ماه ژوئن پنجمین ماه سال مسیحی
sidekick
U
تقویم ملاقات وشماره گیر خودکار تلفن ارائه میدهد
sidekicks
U
تقویم ملاقات وشماره گیر خودکار تلفن ارائه میدهد
martyrology
U
تاریخ شهدا تاریخ شهدای مسیحی
personal
U
امکان نرم افزاری که تاریخ روزانه کاربر را مدیریت و ذخیره میکند مثل تقویم
entry
U
نقط های در زمان که یک برنامه یا کار یادسته اجرا میشود توسط تقویم سیستم عامل
Schedule+
U
برنامه نرم افزاری که حاوی اصول مدیریت اطلاعات شخصی از قبیل تقویم روزانه است
workgroup
U
برنامهای که طوری طراحی شده که چندین کاربر استفاده کنند تا کارایی بالا رود. مثل تقویم یا زمان بند
evaluated
U
تقویم کردن قیمت کردن
evaluating
U
تقویم کردن قیمت کردن
evaluate
U
تقویم کردن قیمت کردن
process
U
تقویم کردن تولید کردن
calender year
U
سال کامل تقویم یک سال
evaluates
U
تقویم کردن قیمت کردن
processes
U
تقویم کردن تولید کردن
action agent
U
مسئول اقدام در مورد هدفها مسئول تقویم و تفسیر هدفها
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com