Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
Don't let me keep you.
U
نمی خواهم که خیلی معطلتان کنم.
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
she has a well poised head
U
وضع سرش در روی بدنش خیلی خیلی خوش نما است
paint oneself into a corner
<idiom>
U
گرفتارشدن درشرایط خیلی بدو رهایی آن خیلی سخت است
i am very keen on going there
U
من خیلی مشتاقم انجا بروم خیلی دلم میخواهد به انجابروم
go great guns
<idiom>
U
موفقیت آمیز،انجام کاری خیلی سریع یا خیلی سخت
microfilming
U
فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilmed
U
فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilm
U
فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilms
U
فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
sottovoce
U
صدای خیلی یواش اهنگ خیلی اهسته
very low frequency
U
فرکانس خیلی کم در ارتفاع خیلی پایین
rattling
U
خیلی تند خیلی خوب
ponderous
U
خیلی سنگین خیلی کودن
i will go
U
خواهم رفت
i shall go
U
خواهم رفت
i shall be
U
خواهم بود
to beg your pardon
U
معذرت می خواهم
to beg your pardon
U
پوزش می خواهم
excuse me
U
پوزش می خواهم
I'd like to reserve ...
می خواهم یک ... رزرو کنم؟
i will see sbout it
U
من به ان رسیدگی خواهم کرد
willed
U
فعل کمکی "خواهم "
wills
U
فعل کمکی "خواهم "
Please excuse me .
U
عذرمی خواهم ( ببخشید )
he said i will come
U
اوگفت خواهم امد
he said he shoued go
U
اوگفت خواهم رفت
he said
U
گفت که خواهم امد
he said
U
گفت خواهم امد
I am thinking of your own good.
U
من خو بی شما رامی خواهم
I'd like to see Mr. ...
U
من می خواهم آقای ... را ببینم.
I want to take a couple of days off .
U
یک ردوروز مرخصی می خواهم
will
U
فعل کمکی "خواهم "
emergency
U
خیلی خیلی فوری
emergencies
U
خیلی خیلی فوری
I dont know and I dont want to know .
U
نه می دانم ونه می خواهم بدانم
I would like to have something to drink .
U
می خواهم گلویی تازه کنم
I'll be at home today .
U
امروز منزل خواهم بود
I'll look into the matter.
U
من موضوع را دنبال خواهم کرد.
I'd like to see Mr. ...
U
من می خواهم آقای ... را ملاقات کنم.
I ll pay him back in his own coin .
U
حقش را کف دستش خواهم گذارد
He owes me some money.
U
از او پول می خواهم (طلب دارم )
I'd like to confirm my flight.
می خواهم پروازم را اوکی کنم.
i beg your pardon
U
پوزش میخواهم معذرت می خواهم
I'd like to cancel my flight.
می خواهم پروازم را کنسل کنم.
i will return his kindness
U
مهربانی او را تلافی خواهم کرد
I'd like to confirm my flight.
می خواهم پروازم را تائید کنم.
I'd like to cancel my flight.
می خواهم پروازم را لغو کنم.
I'd like a train timetable.
من برنامه حرکت قطارها را می خواهم.
No offence!
U
نمی خواهم توهین کنم!
I wI'll sign for him .
U
من بجای اوامضاء خواهم کرد
i wish you happiness
U
خوشی یا سعادت شما را می خواهم
No harm meant!
U
نمی خواهم توهین کنم!
I want my steak well done.
U
می خواهم استیکم خوب پخته با شد
I wI'll achieve my purpose (goals) quietly.
U
بی سروصدا منظورم راعملی خواهم کرد
I will be instigating
[initiating]
legal proceedings.
U
من دعوی حقوقی را آغاز خواهم کرد.
I would like to
[ undress]
take off my clothes.
U
من می خواهم
[لخت بشوم]
لباسهایم را در بیاورم.
i will send him my book
U
کتاب خود را برای او خواهم فرستاد
i wish you a happy new year
U
سال نوسعیدی را برای شما می خواهم
i will speak to him about it
U
در این خصوص با او صحبت خواهم کرد
I'd like to book a flight to london.
یک پرواز به لندن می خواهم رزرو کنم.
I'll think it over.
U
در این خصوص فکر خواهم کرد.
with you
U
بی پرده با شما سخن خواهم گفت
I'd like to leave my luggage, please.
من می خواهم اسباب و اثاثیه ام را تحویل بدهم.
I'd like to have a place of my own
[to call my own]
.
U
من منزل خودم را می خواهم داشته باشم.
I'll do that.
U
من این کار را انجام خواهم داد.
jim dandy
U
ادم خیلی شیک چیز خیلی شیک
I would like tovisit ( see, meet ) you more often .
U
می خواهم باز هم بیشتر پیش شما بیایم
I'll speak at length on this subject.
U
دراین باره مفصل صحبت خواهم کرد
I wI'll do it on my own responsibility .
U
به مسئولیت خودم این کاررا خواهم کرد
I want to get off at St. Paul's.
من می خواهم ایستگاه سانت پالس پیاده شوم.
This is just what I want . This is the very thing I want .
U
این دقیقا" همان چیزی است که می خواهم
I want to look at old coins.
U
من می خواهم سکه های قدیمی را تماشا کنم.
Talking of Europe ,please allow me …
U
حالا که صحبت از اروپ؟ است اجازه می خواهم ...
I wI'll do that all by myself.
U
من خودم بتنهایی آنرا انجام خواهم داد
I don't want to say anything about that.
U
من نمی خواهم در باره آن مورد نظری بدهم.
I wI'll sign for (on behalf of)my brother.
U
از طرف (سوی )برادرم امضاء خواهم کرد
I'll get you all fixed up.
U
همه چیز را برایتان درست وروبراه خواهم کرد
You have to listen to me.
U
شما باید به من گوش بکنید
[ببینید چی می خواهم بگویم]
.
It makes me sick just thinking about it!
U
وقتی که بهش فکر می کنم می خواهم بالا بیاورم!
I want to depart tomorrow morning
[noon, afternoon]
at ... o'clock.
U
من می خواهم فردا صبح
[ظهر شب]
ساعت ... حرکت کنم.
tomorow morning . I wI'll leavew for london.
U
فردا صبح بسوی لندن حرکت خواهم کرد
I wI'll go flat out to do it.
U
بهر جان کندنی باشد اینکا رراانجام خواهم داد
I'll call him tomorrow - no, on second thoughts, I'll try now.
U
من فردا با او
[مرد]
تماس خواهم گرفت - پس ازفکربیشتری، من همین حالا سعی میکنم.
One day I want to have a horse of my very own.
U
روزی من می خواهم یک اسب داشته باشم که شخصا به من تعلق داشته باشد.
pancake
U
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
pancakes
U
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
I wI'll gradually get used to it .
U
یواش یواش عادت خواهم کرد
not a few
U
خیلی ها
routh
U
خیلی
in large quantities
U
خیلی خیلی
dumpiness
U
خیلی
far and away
U
خیلی
to a large extent
U
خیلی
very little
U
خیلی کم
for long
U
خیلی
many
U
خیلی
damn
U
خیلی
dammit
U
خیلی
highly
U
خیلی
copious
U
خیلی
villainous
U
خیلی بد
very
U
خیلی
ten
U
خیلی
abysmal
<adj.>
U
خیلی بد
often
<adv.>
U
خیلی از اوقات
frequently
<adv.>
U
خیلی از اوقات
to spread like wildfire
U
خیلی زودمنتشرشدن
many times
<adv.>
U
خیلی از اوقات
skinless
U
خیلی حساس
subminiature
U
خیلی کوچک
toploftiness
U
خیلی متکبر
span new
U
خیلی تازه
superrabundant
U
خیلی زیاد
swith
U
خیلی عظیم
I spoke my mind.
U
من خیلی رک گفتم.
a lot of times
<adv.>
U
خیلی از اوقات
wicked
<adj.>
U
خیلی خوب
Many thanks!
U
خیلی ممنون!
thank you very much
U
خیلی متشکرم
oft
[archaic, literary]
<adv.>
U
خیلی از اوقات
senseful
U
خیلی حساس
of vital importance
U
خیلی ضروری
costs and arm and a leg
<idiom>
U
خیلی گرونه
much worse
U
خیلی بدتر
much was said
U
خیلی حرفهازده شد
many persons
U
خیلی اشخاص
many people
U
خیلی اشخاص
many people
U
خیلی از مردم
lower most
U
خیلی پست تر
lily white
U
خیلی سفید
oftentimes
U
خیلی اوقات
overstrung
U
خیلی حساس
on any number of occasions
<adv.>
U
خیلی از اوقات
sappy
U
خیلی احساساتی
regularly
[often]
<adv.>
U
خیلی از اوقات
rotundily
U
چاقی خیلی
ritzy
U
خیلی شیک
raff
U
خیلی زیاد
primely
U
خیلی خوب
precisian
U
خیلی دقیق
pixilated
U
خیلی حساس
pianissmo
U
خیلی نرم
level best
U
خیلی خوب
ultraconservative
U
خیلی محتاط
in seventh heaven
<idiom>
U
خیلی خوشحال
(go over with a) fine-toothed comb
<idiom>
U
خیلی بادقت
too tough
U
خیلی سفت
He is a loose card .
U
خیلی ول است
mad as a hornet
<idiom>
U
خیلی عصبانی
I had an awful time .
U
به من خیلی بد گذشت
flying high
<idiom>
U
خیلی شادوشنگول
get up the nerve
<idiom>
U
خیلی شلوغ
Nothing more, thanks.
خیلی متشکرم.
in cold blood
<idiom>
U
خیلی خونسرد
to pieces
<idiom>
U
خیلی زیاده
too bad
<idiom>
U
خیلی بد ،غم انگیز
tickled pink
<idiom>
U
خیلی شادوخوشحال
(a) snap
<idiom>
U
خیلی ساده
skin and bones
<idiom>
U
خیلی لاغر
not so hot
<idiom>
U
نه خیلی خوب
(as) old as the hills
<idiom>
U
خیلی قدیمی
hit bottom
<idiom>
U
خیلی پست
To take with a pinch of salt.
U
خیلی جدی نگرفتن
once in the blue moon
U
خیلی بندرت
number one
U
خیلی خوب
bone dry
U
خیلی خشک
really wicked
U
خیلی محشر
really sick
U
خیلی محشر
She is very pretentious.
U
خیلی ادعادارد
sick
[British E]
<adj.>
U
خیلی خوب
cool
<adj.>
U
خیلی خوب
awesome
<adj.>
U
خیلی خوب
great
<adj.>
U
خیلی خوب
very light
U
خیلی سبک
parlous
U
خیلی مهیب
whacking
U
خیلی بزرگ
whackings
U
خیلی بزرگ
niftier
U
خیلی خوب
niftiest
U
خیلی خوب
nifty
U
خیلی خوب
lots
U
خیلی زیاد
oodles
U
خیلی زیاد
hand in glove
U
خیلی نزدیک
hand in glove
U
خیلی صمیمی
confidential
U
خیلی محرمانه
precipitates
U
خیلی سریع
precipitated
U
خیلی سریع
superabundant
U
خیلی زیاد
iam in bad
U
خیلی محتاجم
immediate
U
خیلی فوری
infinitely
U
خیلی زیاد
stentorian
U
خیلی بلند
decrepit
U
خیلی پیر
whopping
U
خیلی بزرگ
faraway
U
خیلی دور
precipitate
U
خیلی سریع
hand and glove
U
خیلی نزدیک
precipitating
U
خیلی سریع
far
U
زیاد خیلی
corking
U
خیلی زیبا
as good as
U
خیلی خوب
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com