English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 20 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
it is hard to say U نمیتوان گفت
one must U نمیتوان گفت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
copyright U که یک نویسنده یا برنامه نویس درکار خود دارد و بدون پرداخت حقوق نمیتوان از کپی گرفت
copyrights U که یک نویسنده یا برنامه نویس درکار خود دارد و بدون پرداخت حقوق نمیتوان از کپی گرفت
drop dead halt U توقفی که نمیتوان ان رامورد پوشش قرار داد
it is hard to say U به اسانی نمیتوان قضاوت کرد
it is not d. U نمیتوان ازان صرف نظر کرد
it is not p to climb it U نمیتوان از ان بالارفت بالارفتن از ان ممکن نیست
it is past reclaim U دیگر نمیتوان انرا ابادیا احیاکرد
it will not bear repeating U جندان زشت است که نمیتوان انرا بازگو کرد
life is not worth an hour's p U ساعتی هم نمیتوان به زندگی اطمینان داشت
nemo de domo sua extrahi debet U هیچ کس را نمیتوان به زوراز خانه اش خارج کرد
nemo tenetur ad impossible U هیچ کس را نمیتوان به انجام کار
nescience U اعتقاد باینکه حقایق غایی را نمیتوان بوسیله قیاس عقلانی فکر درک نمود
short run U زمان موقت مدتی که در طی ان مقدارتولید یک کالا را نمیتوان تغییر داد
there is no mistaking U نمیتوان اشتباه کرد
there is no p of doing it U کردن انکارهیچ امکان ندارد هیچ نمیتوان انکار راکرد
this report is incredible U این گزارش را نمیتوان باورکرد
we cannot undo the past U چیز گذشته را نمیتوان برگرداند
snow under <idiom> U قبول چیزی که نمیتوان از آن مراقبت کرد
Partial phrase not found.
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com