English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
sample U نمونه گرفتن
sampled U نمونه گرفتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
prover U نمونه گرفتن محک زدن
to take a sample of blood U گرفتن نمونه خون [برای آزمایش خون]
Other Matches
modules U اطاقک نمونه پیش ساخته واحد نمونه برای اندازه گیری
module U اطاقک نمونه پیش ساخته واحد نمونه برای اندازه گیری
acceptance sampling U نمونه برداری جهت پذیرش نمونه قبولی
sampled U نمونه برداشتن نمونه نشان دادن
sample U نمونه برداشتن نمونه نشان دادن
sampling U نمونه گیری برداشت نمونه
undisturbed sample U نمونه گیری بهم نخورده نمونه دست نخورده
natural dyes U رنگینه های طبیعی [که عموما از گیاهان و بعضی حیوانات تهیه می شوند. نمونه گیاهی رنگ قرمز گیاه روناس و نمونه حیوانی رنگ قرمز، حشره قرمزدانه می باشد.]
to take medical advice U دستوراز پزشک گرفتن دستورطبی گرفتن
grip U طرز گرفتن وسیله گرفتن
calebrate U جشن گرفتن عید گرفتن
to seal up U درز گرفتن کاغذ گرفتن
slag U کفه گرفتن تفاله گرفتن
take in <idiom> U زود گرفتن ،مطالب را گرفتن
clams U بچنگال گرفتن محکم گرفتن
clam U بچنگال گرفتن محکم گرفتن
grips U طرز گرفتن وسیله گرفتن
gripping U طرز گرفتن وسیله گرفتن
gripped U طرز گرفتن وسیله گرفتن
copying U نمونه
strickle U نمونه
model U نمونه
copyslip U نمونه
representatives U نمونه
modeled U نمونه
schema U نمونه
schemata U نمونه
paragon U نمونه
instance U نمونه
progenitors U نمونه
progenitor U نمونه
calligraph U نمونه
instances U نمونه
paragons U نمونه
representative U نمونه
sample U نمونه
type U نمونه
typed U نمونه
types U نمونه
examples U نمونه
precedents U نمونه
precedent U نمونه
example U نمونه
modelled U نمونه
models U نمونه
sampled U نمونه
modules U نمونه
exemplars U نمونه
copied U نمونه
paradigm U نمونه
copies U نمونه
copy U نمونه
specimen U نمونه
sampling U نمونه
formats U نمونه
format U نمونه
exemplar U نمونه
forme U نمونه
module U نمونه
foretype U نمونه
ensample U نمونه
typicalness U نمونه
paradigms U نمونه
patterns U نمونه
specimens U نمونه
pattern U نمونه
breadboard U نمونه
cells U فرف نمونه
sight form U نمونه رصد
screamer U نمونه بسیارخوب
modeling U نمونه سازی
cell U فرف نمونه
sampling U نمونه گیری
sampled U نمونه قراردادن
type of use U نمونه کاربرد
random sample U نمونه تصادفی
pattern making U نمونه سازی
sample U واحد نمونه
sampling U نمونه برداری
sample U نمونه قراردادن
sample U نمونه کالا
prototype U نمونه نخستین
piece U سکه نمونه
typical U نمونه نوعی
typical U یک نمونه بارز
prototyping U ساخت یک نمونه
protoplast U نمونه اصل
samplers U نمونه بردار
sampler U نمونه بردار
samples U نمونه کالا
reference pilot U نمونه مرجع
demo U نمونه نمایشی
test piece U نمونه ازمایشی
quota sample U نمونه سهمیه
test model U نمونه ی ازمایش
pieces U سکه نمونه
parable U قیاس نمونه
parables U قیاس نمونه
pilot plant U کارخانه نمونه
prototypes U نمونه ازمایشی
prototypes U نمونه نخستین
prototypes U نمونه اولیه
prototype U نمونه ازمایشی
gauge U سنجیدن نمونه
probability sample U نمونه احتمالاتی
patterning U نمونه سازی
phony U مدل یا نمونه
sample distribution U توزیع نمونه
sample size U حجم نمونه
standards U نمونه قانونی
sampled U نمونه کالا
sample size U بزرگی نمونه
specimen signature U نمونه امضاء
archetype U نمونه اولیه
archetypes U نمونه اولیه
samplery U نمونه برداری
sample data U داده نمونه
sample cell U فرف نمونه
representative sample U نمونه معرف
prototype U نمونه اولیه
gauged U سنجیدن نمونه
test piece U نمونه ازمایش
standard U نمونه قانونی
gauges U سنجیدن نمونه
test specimen U نمونه ازمایشی
test specimen U نمونه ازمایش
test specimen U نمونه ی ازمایش
pilot production U تولید نمونه
pilot plant U کارگاه نمونه
pilot model U نمونه ازمایشی
samplery U نمونه گیری
modelled U نمونه اصلی
emulation U نمونه سازی
emulator U نمونه ساز
copy U نمونه ساختن
by the square U مطابق نمونه
typicality U نمونه علامت
copied U نمونه ساختن
foretype U نمونه قبلی
breadboard U نمونه تابلویی
typify U نمونه دادن
typifies U نمونه بودن
typifies U نمونه دادن
for example U برای نمونه
exemplarily U بطور نمونه
typical sample U نمونه نوعی
typical galaxy U کهکشان نمونه
survey U نمونه گیری
models U نمونه اصلی
poll U نمونه برداشتن
g U نمونه معیار
modeled U نمونه اصلی
surveyed U نمونه گیری
model U نمونه اصلی
typifying U نمونه دادن
free sample U نمونه مجانی
surveys U نمونه گیری
typify U نمونه بودن
polled U نمونه برداشتن
typal U شبیه نمونه
polls U نمونه برداشتن
coring U نمونه گیری
exemplification U نمونه اوری
copies U نمونه ساختن
ladle samble U نمونه پاتیل
work sample U نمونه کار
portfolio U نمونه محصول
biased sample U نمونه سودار
tokenism U نمونه نمایی
core sample U نمونه استوانهای
tokenism U نمونه کاری
sampled U واحد نمونه
typified U نمونه دادن
per sample U طبق نمونه
typifying U نمونه بودن
vial U شیشه نمونه
exemplum U مثال نمونه
copying U نمونه ساختن
typification U تعیین نمونه
holotype U نمونه شاخص
typified U نمونه بودن
unknown sample U نمونه مجهول
sampling distribution U توزیع نمونه گیری
ideals U مطابق نمونه واقعی
sampling equipment U دستگاه نمونه گیر
ideals U نمونه کامل فرضی
sampling bias U سوداری نمونه گیری
ideal U مطابق نمونه واقعی
transverse test specimen U نمونه ازمایش عرضی
fallout pattern U نمونه ریزش اتمی
polling list U سیاهه نمونه برداری
classics U مطابق بهترین نمونه
test town U شهرمورد نمونه گیری
split ring U فنر نمونه گیر
time sampling U نمونه گیری زمانی
blood sample U واحد نمونه خون
classic U مطابق بهترین نمونه
ideal U نمونه کامل فرضی
bottle silt sampler U نمونه برداری با بطری
to pull a proof U نمونه چاپی دراوردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com