Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
structured flowchart
U
نمودار گردش کار ساخت یافته
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
flowchart template
U
یک راهنمای پلاستیکی که حاوی بریده هایی از علائم گردش کار بوده و در تهیه یک نمودار گردش کار بکاربرده میشود
structured
U
ساخت یافته
structured english
U
انگلیسی ساخت یافته
structured walkthroughs
U
بررسیهای ساخت یافته
structured programming
U
برنامه نویسی ساخت یافته
structures coding
U
برنامه نویسی ساخت یافته
flowchart
U
نمودار گردش کار
dataflow diagram
U
نمودار گردش داده
flow chart
U
نمودار گردش کار
flow charts
U
نمودار گردش کار
detail flowchart
U
نمودار جزئیات گردش برنامه
arrays
U
ساختار مرتب که اعضایشان در یک جدول ساخت یافته اند.
array
U
ساختار مرتب که اعضایشان در یک جدول ساخت یافته اند.
elegant programming
U
نوشتن برنامه ساخت یافته با استفاده از کمترین تعداد دستور است
flowchart text
U
اطلاعات توضیحی که مربوط است به علائم نمودار گردش کار
structured programming
U
برنامه نویسی ساختار یافته برنامه نویسی ساختاری برنامه نویسی ساخت یافته
hierarchy plus input process output
U
یک روش طراحی و مستندسازی برنامه که ساختارعملیاتی و گردش اطلاعات رادر سه نوع نمودار نشان میدهد
c
U
زبان برنامه نویسی سطح بالا برای برنامه نویس ساخت یافته
flowcharting symbol
U
علامتی برای نمایش عملیات داده ها روند کار یا وسائل روی یک نمودار گردش کاربکار برده میشود
databases
U
مجموعه پیچیده از فایل ها یا دادههای ذخیره شده به صورت ساخت یافته در یک حافظه بزرگ که توسط یک یا چند کاربر در ترمینالهای مختلف قابل دستیابی است
database
U
مجموعه پیچیده از فایل ها یا دادههای ذخیره شده به صورت ساخت یافته در یک حافظه بزرگ که توسط یک یا چند کاربر در ترمینالهای مختلف قابل دستیابی است
system flowchart
U
نمودار گردش سیستم روندنمای سیستم
reverses
U
روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reverse
U
روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reversing
U
روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reversed
U
روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
pascal
U
زبان برنامه نویسی ساخت یافته سطح بالا که برای میکروها و آموزش برنامه نویسی به کار می رود
databank
U
1-حجم بزرگی از داده که به صورت ساخت یافته ذخیره شده است . 2-رکوردهای شخصی که در کامپیوتر ذخیره شده اند
work in progress
U
کالاهای در حال ساخت کالاهائیکه مراحل ساخت رامی گذرانند
work in process
U
کالاهای در حال ساخت کالاهائیکه مراحل ساخت رامی گذرانند
Visual Basic
U
ابزار برنامه نویسی ساخت ماکروسافت که باعث ساخت برنامههای کاربردی ویندوز به آسانی میشود
block diagram
U
نمودار بلوکی نمودار کلی
constant displacement pump
U
پمپی با خروجی ثابت که درهر دور گردش مقدار ثابتی سیال جابجا میکند و مقدارجریان تنها بستگی به سرعت گردش ان دارد
os/
U
سیستم عامل چندکاره برای کامپیوترهای PC ساخت IBM و ماکروسافت که ساخت آن توسط IBM ادامه دارد تا تغییری در ویندوز ماکروسافت باشد
equation of exchange
U
همچنین نگاه کنید به "رابطه فیشر "معادله مبادلات بیان رابطه بین حجم پول در گردش سرعت گردش پول
beach diagram
U
طرح نمودار بارانداز ساحلی طرح نمودار قسمت ساحلی
finding
U
یافته
findings
U
یافته
mature economy
U
تکامل یافته
awakened
U
اگاهی یافته
endrgized
U
انرژی یافته
installed
<adj.>
<past-p.>
U
گسترش یافته
inserted
<adj.>
<past-p.>
U
گسترش یافته
deployed
<adj.>
<past-p.>
U
گسترش یافته
appointed
<adj.>
<past-p.>
U
گسترش یافته
applied
<adj.>
<past-p.>
U
گسترش یافته
due out
U
خاتمه یافته
downfallen
U
زوال یافته
matched
U
تطبیق یافته
abroad
U
گسترش یافته
deployed
U
گسترش یافته
nascent
U
پیدایش یافته
instinct with life
U
روح یافته
instinct with force
U
نیرو یافته
allocated
U
اختصاص یافته
porrect
U
بسط یافته
done
U
وقوع یافته
nee
U
تولد یافته
extended
U
تمدید یافته
linked
U
پیوند یافته
past
U
پایان یافته
glorified
U
تجلیل یافته
depauperate
U
تقلیل یافته
organized
U
سازمان یافته
full fledged
U
تکامل یافته
waney
U
کاهش یافته
expanded
U
بسط یافته
wany
U
کاهش یافته
tuned
U
وفق یافته
transmissive
U
انتقال یافته
transferred
U
انتقال یافته
full-fledged
U
تکامل یافته
generalized
U
تعمیم یافته
inning
U
زمین باز یافته
reborn
U
تولد تازه یافته
formatted display
U
نمایش شکل یافته
organising
U
بازار سازمان یافته
contd
U
مخفف ادامه یافته
organized market
U
بازار سازمان یافته
mature economy
U
اقتصاد رشد یافته
reduced mass
U
جرم کاهش یافته
reduced form
U
فرم تقلیل یافته
generalized routine
U
روال تعمیم یافته
allopatric
U
بتنهایی وقوع یافته
diminished
U
: تقلیل یافته کاسته
linked subroutine
U
زیربرنامه پیوند یافته
redivivus
U
تولد تازه یافته
mature soil
U
خاک تکامل یافته
organizing
U
بازار سازمان یافته
development system
U
سیستم توسعه یافته
structured design
U
طراحی ساختار یافته
centralized design
U
طراحی تمرکز یافته
elaborated code
U
رمز بسط یافته
find
U
چیز یافته مکشوف
endarch
U
از مرکزبخارج امتداد یافته
generalized force
U
نیروی تعمیم یافته
finds
U
چیز یافته مکشوف
systematized delusions
U
هذیانهای نظام یافته
diminished
U
[قوس تقلیل یافته]
organises
U
بازار سازمان یافته
sort merge program
U
پردازش تعمیم یافته
generalized coordinates
U
مختصات تعمیم یافته
extended memory
U
حافظه توسعه یافته
bimanual
U
بادودست انجام یافته
organize
U
بازار سازمان یافته
organizes
U
بازار سازمان یافته
developed contries
U
ممالک توسعه یافته
twice born
U
تولدتازه روحانی یافته
extended precision
U
دقت توسعه یافته
salvaging
U
اموال نجات یافته از خطر
salvages
U
اموال نجات یافته از خطر
regenerated
U
زندگی تازه و روحانی یافته
generalized reinforcer
U
تقویت کننده تعمیم یافته
regenerate
U
زندگی تازه و روحانی یافته
salvaged
U
اموال نجات یافته از خطر
regenerates
U
زندگی تازه و روحانی یافته
regenerating
U
زندگی تازه و روحانی یافته
less developed countries
U
کشورهای کمتر توسعه یافته
extendeo core
U
حافظه چنبرهای توسعه یافته
crumblings
U
فاسد شده زوال یافته
fully formed character
U
کاراکتر تمام شکل یافته
extended character set
U
مجمگعه کاراکترهای توسعه یافته
generalized inhibitory potential
U
پتانسیل بازداشتی تعمیم یافته
content addressed
U
نشامی یافته از روی محتوی
generalized planning
U
برنامه ریزی تعمیم یافته
human oriented language
U
زبان ارایش یافته بشری
salvage
U
اموال نجات یافته از خطر
reborn
U
تغییر حالت روحانی یافته
ranker
U
افسر ترفیع یافته افسرصفی
completed
U
خاتمه یافته یا کامل شده
complete
U
خاتمه یافته یا کامل شده
completing
U
خاتمه یافته یا کامل شده
well ordered
U
بنحو اکمل انجام یافته
completes
U
خاتمه یافته یا کامل شده
the developed world
U
جهان توسعه یافته
[پیشرفته]
ramus
U
قسمت بر امده واطاله یافته
Distribution
U
تابع تعمیم یافته
[ریاضی]
That is despised which is cheaply obtained.
<proverb>
U
ارزان یافته خوار است .
generalized function
U
تابع تعمیم یافته
[ریاضی]
substantiative
U
بادلیل اثبات شده تجسم یافته
generation
U
توسعه یافته که هنوز هم استفاده می شوند
generations
U
توسعه یافته که هنوز هم استفاده می شوند
developed market economy countries
U
کشورهای توسعه یافته ازنظر اقتصادی
blasetocyst
U
جنین تکامل یافته حیوانات پستاندار
newton
U
محدوده PDAتوسعه یافته توسط Apple
after image
یک کپی از داده که تغییر یافته است.
new born
U
زاییده شده تازه تولد یافته
airborne
U
بوسیله هوا نقل وانتقال یافته
abended
U
خاتمه یافته بطور غیر عادی
deployed
U
مستقر گسترش یافته در روی زمین
ox man
U
کسیکه در دانشگاه OXFORDپرورش یافته است
diagram
U
نمودار
conspectus
U
نمودار
charted
U
نمودار
chart
U
نمودار
network
U
نمودار
networks
U
نمودار
venn diagram
U
نمودار ون
plot
U
نمودار
plots
U
نمودار
plotted
U
نمودار
diagrams
U
نمودار
indicator
U
نمودار
graphs
U
نمودار
abac
U
نمودار
x y graph
U
نمودار x-y
graph
U
نمودار
alignment chart
U
نمودار
charting
U
نمودار
charts
U
نمودار
h r diagram
U
نمودار اچ . ار
nomogram
U
نمودار
ebcdic
U
کدمبادله اطلاعات اعشاری با کددودوئی توسعه یافته
extending
U
قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc
alma mater
U
مدرسه یا دانشگاهی که شخص در آن پرورش یافته است
extend
U
قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc
extends
U
قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc
deformed reinforcing steel
U
فولاد تقویت شده تغییر شکل یافته
elementary diagram
U
نمودار ابتدایی
block diagram
U
نمودار کندهای
Venn's diagram
U
نمودار ون
[ریاضی]
block diagram
U
نمودار بلوکی
block diagram
U
نمودار کلی
sloped
U
شیب نمودار
tree diagram
U
نمودار درخت
to make a
U
نمودار کردن
vector diagram
U
نمودار برداری
slope
U
شیب نمودار
bar graph
U
نمودار میلهای
electrical schematic
U
نمودار الکتریکی
bar diagram
U
نمودار میلهای
transition diagram
U
نمودار گذارها
barchart
U
نمودار میلهای
system chart
U
نمودار سیستم
dual y axis graph
U
نمودار با دو محور y
slopes
U
شیب نمودار
circle graph
U
نمودار دایرهای
column graph
U
نمودار ستونی
Venn diagram
نمودار ون
[ریاضی]
arrow diagram
U
نمودار برداری
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com