Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 41 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
actimeter
U
نمایان ساز
[جنبش بدن]
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
detect
U
کشف کردن نمایان ساختن
detected
U
کشف کردن نمایان ساختن
detecting
U
کشف کردن نمایان ساختن
detects
U
کشف کردن نمایان ساختن
visible
U
نمایان قابل رویت
visible
U
نمایان
sensibly
U
بطور نمایان یا محسوس
feature
U
نمایان کردن بطوربرجسته نشان دادن
featured
U
نمایان کردن بطوربرجسته نشان دادن
features
U
نمایان کردن بطوربرجسته نشان دادن
featuring
U
نمایان کردن بطوربرجسته نشان دادن
sensible
U
نمایان
salient
U
نمایان
feat
U
فتح نمایان
feats
U
فتح نمایان
ostensible
U
نمایان
peer
U
نمایان شدن بنظررسیدن
peered
U
نمایان شدن بنظررسیدن
peering
U
نمایان شدن بنظررسیدن
indicate
U
نمایان ساختن اشاره کردن بر
indicated
U
نمایان ساختن اشاره کردن بر
indicates
U
نمایان ساختن اشاره کردن بر
detection
U
نمایان سازی
rousing
U
نمایان رایج
seeming
U
نمایان
dominant
U
نمایان عمده
bubble horizon
U
افق نمایان از زیر ابر
egregious
U
برجسته نمایان
gallery hit or stroke
U
ضربه یاضربت نمایان
gest
U
کار نمایان هم صحبت
geste
U
کار نمایان هم صحبت
he smells of oil
U
اثارمطالعه از او نمایان است
inartistically
U
بی انکه نشان هنراز ان نمایان باشد
libration
U
جنبش ترازویی و حرکت موازنهای جنبش نمایان ماه
libration of the moon
U
جنبش نمایان ماه
molif
U
شکل نمایان شکل عمده
NCR paper
U
نوشته هم روی کاغذ نمایان میشود
parpen
U
سنگ تراشی مه از توی دیواری گذر کرده و ازدوسوی ان نمایان باشد
relictoin
U
پایین رفتن اب و نمایان شدن زیر اب
standaway
U
نمایان بر بدن
Partial phrase not found.
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com