English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
entry U نقطه شروع پرش یا چرخش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
ti;me to go U زمان حرکت هواپیمای رهگیراز نقطه شروع هدایت زمینی تا نقطه رهگیری
approach U فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
approached U فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
approaches U فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
roll in point U نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
turning points U نقطه چرخش
turning point U نقطه چرخش
turning point U نقطه لولای چرخش
pivot point U نقطه چرخش ناو
turning points U نقطه لولای چرخش
orbit point U نقطه لولای چرخش هواپیمادر هوا
turn in point U نقطه چرخش هواپیما ازمسیر تقرب در مسیر تک
initial point U نقطه شروع
origins U نقطه شروع
origin U نقطه شروع
terminus a que U نقطه شروع
get down to <idiom> U رسیدن به نقطه شروع
initial point U نقطه شروع عملیات
trailhead U نقطه شروع مسیر
offset U مبدا نقطه شروع مسابقه
jumping off place U شروع بکاری نقطه عزیمت
offsetting U مبدا نقطه شروع مسابقه
landing threshold U نقطه شروع عملیات اب خاکی
center face off spot U نقطه شروع در مرکز دایره میانی
center ice spot U نقطه شروع در مرکز دایره میانی
origins U نقطه شروع سرچشمه دهانه لوله
tee shot U ضربه از نقطه شروع بازی گلف
origin U نقطه شروع سرچشمه دهانه لوله
departure end U نقطه شروع کنده شدن هواپیما از زمین
threshholds U نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
firing area U نقطه شروع انفجار مین میدان تیر
threshold U نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
thresholds U نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
holing U نقطه شروع مسابقه قایقهای موتوری سوراخ
holes U نقطه شروع مسابقه قایقهای موتوری سوراخ
holed U نقطه شروع مسابقه قایقهای موتوری سوراخ
hole U نقطه شروع مسابقه قایقهای موتوری سوراخ
head spot U نقطهای بین نقطه وسط وکناره شروع بیلیارد
end U انداختن گوی جک وسایر گویها از نقطه شروع به انطرف چمن
ends U انداختن گوی جک وسایر گویها از نقطه شروع به انطرف چمن
ended U انداختن گوی جک وسایر گویها از نقطه شروع به انطرف چمن
staging area U فاصله بین منطقه اماده کردن اتومبیل و نقطه شروع
beginning of tape marker U علامتی که نقطه شروع ضبط اطلاعات را بر روی نوارنشان میدهد
fairways U قسمت چمن کاملا" کوتاه شده بین نقطه شروع و پایان گلف
fairway U قسمت چمن کاملا" کوتاه شده بین نقطه شروع و پایان گلف
recycles U برگشتن به نقطه شروع برنامه داده پرداز الکترونیک بدون وارد شدن دادههای جدید
recycling U برگشتن به نقطه شروع برنامه داده پرداز الکترونیک بدون وارد شدن دادههای جدید
recycle U برگشتن به نقطه شروع برنامه داده پرداز الکترونیک بدون وارد شدن دادههای جدید
means ends analysis U نوعی روش استدلال که در یک کوشش برای کاهش تفاوتهااز نقطه شروع تا هدف به عقب و جلو نظر می اندازد
approach end U نقطه شروع تقرب هواپیما ابتدای محوطه دویدن هواپیما
junctions U محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
junction U محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
reference point U نقطه برگشت نقطه نشانی نقطه مبدا دهانه بندر
waltz three U سه چرخش که پای ازاد درانتهای هر چرخش تماس بازمین پیدا میکند
control point U نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
set up U مدت زمان بین سیگنال شروع یک برنامه و شروع آن
foot spot نقطه ای بین نقطه مرکزی و وسط جداره عقبی میز بیلیارد
triple point U نقطه تقاطع امواج سه گانه ترکش اتمی نقطه برخوردامواج صوتی
pull up point U نقطه بالا کشیدن هواپیما نقطه صعود برای تک یا رهاکردن بمب
picture point U نقطه نشانی یا نقطه بازرسی موجود در روی عکس هوایی
bearing U موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر جهت قطب نما
pointillism U شیوه نقاشی با نقطه رنگ نقطه چین کاری
line of vision U خط مستقیمی که نقطه زردچشم را به نقطه ثابتی وصل نماید
start off U شروع کردن شروع شدن
switching U مرکز مخابرات مرکزتلفن خودکار حرکت دادن خودروها از یک نقطه به نقطه دیگر برای بارگیری یاتخلیه
free drop U برداشتن و انداختن گوی گلف با دست از نقطه ناممکن برای ضربه زدن به نقطه مناسب نزدیک ان
zeroes U پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeros U پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zero U پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
single action U یک بار چرخش قرقره با یک بار چرخش دسته
load point U نقطه بارگذاری نقطه بار کردن
marks U هدف نقطه اغاز نقطه فرود
azimuth U موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر
mark U هدف نقطه اغاز نقطه فرود
pyramid spot U نقطه روی میز اسنوکر یابیلیارد انگلیسی میان فاصله نقطه مرکزی و وسط لبه بالایی میز
crossing points U نقطه تقاطع نقطه تلاقی
crossing point U نقطه تقاطع نقطه تلاقی
flash point U نقطه الوگیری نقطه افروزش
launching area U منطقه شروع پرواز منطقه شروع عملیات اب خاکی
holding point U نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
initiation U شروع کار شروع
punctuation marks U علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
litter relay point U نقطه تعویض برانکاردکشها نقطه تعویض حمل مجروحین
punctuation mark U علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
pointillism U نقاشی نقطه نقطه
point-to-point connection U اتصال نقطه به نقطه
point to point network U شبکه نقطه به نقطه
break up point U نقطه رهایی هلی کوپتر نقطه رهایی
lie U زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lied U زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lies U زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
volte face U چرخش
trolls U چرخش
levorotation U چرخش به چپ
whirlpool U چرخش اب
whirlpools U چرخش اب
gyrations U چرخش
twirled U چرخش
revolution U چرخش
revolutions U چرخش
volte-face U چرخش
troll U چرخش
gyration U چرخش
swirls U چرخش
twirls U چرخش
whirling U چرخش
twirling U چرخش
whirls U چرخش
turns U چرخش
turn U چرخش
twirl U چرخش
circulations U چرخش
whirl U چرخش
wrenches U چرخش
wrenched U چرخش
wrench U چرخش
swirl U چرخش
swirled U چرخش
swirling U چرخش
whirled U چرخش
circulation U چرخش
rotation U چرخش
wheel U چرخش
spin U چرخش
head rolling U سر چرخش
wheeling U چرخش
rotational U چرخش
spins U چرخش
wheels U چرخش
tumble U چرخش اشفتگی
chasing U پایه چرخش
chases U پایه چرخش
chase U پایه چرخش
sidespin U چرخش انحرافی
tumbled U چرخش اشفتگی
spin U چرخش توپ
spin U چرخش به سرعت
topspin U چرخش توپ
trepan U چرخش انحراف
sidespin U چرخش توپ
pick and roll U ایجاد سد و چرخش
turn table U میز چرخش
tumbles U چرخش اشفتگی
chased U پایه چرخش
pivot point U مرکز چرخش
vertical scrolling U چرخش عمودی
quartimax rotation U چرخش کوارتیماکس
radius of giration U شعاع چرخش
rotational speed U سرعت چرخش
rotational post U شغل در چرخش
revolutions U چرخش دوران
revolution U چرخش دوران
wrest U چرخش پیچش
turn off U محل چرخش
wrested U چرخش پیچش
rotatable U چرخش پذیر
varimax rotation U چرخش واریماکس
proper rotation U چرخش متعارف
williamson turn U چرخش ویلیامسون
pivot ship U ناو چرخش
spins U چرخش توپ
spins U چرخش به سرعت
specific rotation U چرخش ویژه
turn-off U محل چرخش
upright spin U چرخش ایستاده
turnabouts U چرخش به یک طرف
upward rotation U چرخش رو به بالا
wresting U چرخش پیچش
turnabout U چرخش به یک طرف
sidespin U چرخش بیک سو
wrests U چرخش پیچش
rotation U مقدار چرخش یک شی
body english U چرخش بی اختیار
angle of rotation U زاویه چرخش
improper rotation U چرخش نامتعارف
axis of rotation U محور چرخش
revolutions per minute U چرخش بر دقیقه
magnetic ritation U چرخش مغناطیسی
pivoting U قابل چرخش
molecular rotation U چرخش مولکولی
high spin U چرخش زیاد
roll U چرخش گردش
rotation U چرخش دوران
rolled U چرخش گردش
upturn U چرخش ببالا
kick turn U نیم چرخش
twists U چرخش بدن
twisting U چرخش بدن
turn-offs U محل چرخش
twist U چرخش بدن
stuff U چرخش توپ
stuffed U چرخش توپ
rolls U چرخش گردش
stuffs U چرخش توپ
compass swing U چرخش خط محوری
helicopters U چرخش در هوا
radius of gyration U شعاع چرخش
gyoradius U شعاع چرخش
speed of rotation U چرخش بر دقیقه
rotational speed U چرخش بر دقیقه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com