Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
pyramid spot
U
نقطه روی میز اسنوکر یابیلیارد انگلیسی میان فاصله نقطه مرکزی و وسط لبه بالایی میز
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
center spot
U
نقطه مرکزی بیلیارد انگلیسی
foot spot
نقطه ای بین نقطه مرکزی و وسط جداره عقبی میز بیلیارد
approach
U
فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
approached
U
فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
approaches
U
فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
junction
U
محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
junctions
U
محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
reference point
U
نقطه برگشت نقطه نشانی نقطه مبدا دهانه بندر
control point
U
نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
billiard spot
U
نقطه مخصوص گوی قرمزروی میز بیلیارد انگلیسی
balkline spot
U
نقطه مرکزی خط عرضی روی میز بیلیارد
distance between two points
U
فاصله دو نقطه
[ریاضی]
[فیزیک]
zero point
U
نقطه مرکزی گلوله اتشین اتمی در لحظه انفجار
volunteer snooker
U
اسنوکر انگلیسی با انتخاب ازادهر گوی
pull up point
U
نقطه بالا کشیدن هواپیما نقطه صعود برای تک یا رهاکردن بمب
triple point
U
نقطه تقاطع امواج سه گانه ترکش اتمی نقطه برخوردامواج صوتی
picture point
U
نقطه نشانی یا نقطه بازرسی موجود در روی عکس هوایی
bearing
U
موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر جهت قطب نما
ti;me to go
U
زمان حرکت هواپیمای رهگیراز نقطه شروع هدایت زمینی تا نقطه رهگیری
line of vision
U
خط مستقیمی که نقطه زردچشم را به نقطه ثابتی وصل نماید
pointillism
U
شیوه نقاشی با نقطه رنگ نقطه چین کاری
absolute address
مختصاتی که فاصله یک نقطه از محل تقاطع بردارها را نشان میدهد
lunitidal interval
U
فاصله زمانی بین عبور ماه از نقطهای وایجادمد در ان نقطه
staging area
U
فاصله بین منطقه اماده کردن اتومبیل و نقطه شروع
switching
U
مرکز مخابرات مرکزتلفن خودکار حرکت دادن خودروها از یک نقطه به نقطه دیگر برای بارگیری یاتخلیه
free drop
U
برداشتن و انداختن گوی گلف با دست از نقطه ناممکن برای ضربه زدن به نقطه مناسب نزدیک ان
zeroes
U
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeros
U
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zero
U
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
azimuth
U
موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر
load point
U
نقطه بارگذاری نقطه بار کردن
marks
U
هدف نقطه اغاز نقطه فرود
mark
U
هدف نقطه اغاز نقطه فرود
crossing point
U
نقطه تقاطع نقطه تلاقی
flash point
U
نقطه الوگیری نقطه افروزش
crossing points
U
نقطه تقاطع نقطه تلاقی
holding point
U
نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
roll in point
U
نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
punctuation marks
U
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
litter relay point
U
نقطه تعویض برانکاردکشها نقطه تعویض حمل مجروحین
punctuation mark
U
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
plan range
U
در شناسایی از روی عکس هوای فاصله افقی بین نقطه پای عمود هواپیما تا شیئی که روی زمین قرار گرفته است
following distance
U
فاصله بین وسائط نقلیه فاصله میان خودروها
single space
U
در میان سطور فقط یک فاصله گذاردن تک فاصله کردن
pointillism
U
نقاشی نقطه نقطه
point-to-point connection
U
اتصال نقطه به نقطه
point to point network
U
شبکه نقطه به نقطه
break up point
U
نقطه رهایی هلی کوپتر نقطه رهایی
collision parameter
U
در محاسبه مدارات فاصله بین مرکز جاذبه یک میدان نیروی مرکزی از امتداد بردار سرعت جسم متحرک در بیشترین فاصله از مرکز ان
kikalak design
U
طرح قوچ
[در ترکی این واژه به معنای شاخ قوچ می باشد. این طرح در فرش های ترکیه بکار رفته و بصورت قرینه در چهار طرف نقطه مرکزی بافته می شود.]
lied
U
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lie
U
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lies
U
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
speckle
U
نقطه نقطه یا خال خال کردن
polkadot
U
طرح نقطه نقطه خال خال
center distance
U
فاصله مرکزی
interdental space
U
فاصله میان دو دندان
interstellar space
U
فاصله میان ستارگان
interblock gap
U
فاصله میان بلوکی
entracte
U
فاصله میان دو پرده
iteract
U
فاصله میان دو پرده
dashes
U
فاصله میان دو حرف خط تیره
dashed
U
فاصله میان دو حرف خط تیره
dash
U
فاصله میان دو حرف خط تیره
diastema
U
شکاف یا فاصله میان دندانها
interfenestration
U
فاصله میان روزنه ها یاپنجرههای عمارت
loral
U
وابسته به فاصله میان چشم ومنقار پرندگان
There is a vast gulf between the haves and have - nots .
U
میان دارا وندار دریایی فاصله است
dot pitch
U
فاصله میلیمتری میان نقاط منفرد روی یک صفحه نمایش
point
U
نقطه
full stops
U
نقطه
jot
U
نقطه
jots
U
نقطه
jotted
U
نقطه
full stop
U
نقطه
spotter
U
نقطه نقطه
speckle
U
نقطه
ellipsis
U
سه نقطه
[...]
ice melting point
U
نقطه یخ
ice point
U
نقطه یخ
point to point
U
نقطه به نقطه
point to point line
U
خط نقطه به نقطه
punctum
U
نقطه
punctulate
U
نقطه نقطه
punchation
U
نقطه
punctate
U
نقطه نقطه
spots
U
نقطه
specks
U
نقطه
speck
U
نقطه
pricks
U
نقطه
pricking
U
نقطه
pricked
U
نقطه
prick
U
نقطه
dotting
U
نقطه
dot
U
نقطه
spot
U
نقطه
punctation
U
نقطه
neel point
U
نقطه نل
tittle
U
نقطه
dotty
U
نقطه نقطه
period
U
نقطه
periods
U
نقطه
two dots one dash line
U
خط دو نقطه یک خط
stpular
U
نقطه نقطه
cont line
U
فاصله میان رشتههای طناب یاچلیک هایی که تنگ هم چیده باشند
aiming point
U
نقطه نشانی
terminuse ad quem
U
نقطه پایان
terminus a que
U
نقطه شروع
solstice
U
نقطه انقلاب
anchoring point
U
نقطه مرجع
scotoma
U
نقطه کور
adjusting point
U
نقطه تنظیم
accumulation point
U
نقطه تجمع
agreed point
U
نقطه قراردادی
semicolon
U
واوک و نقطه
tack weld
U
نقطه جوش
center
U
نقطه گره
image element
U
نقطه تصویر
igniting point
U
نقطه احتراق
fleck
U
خط خط کردن نقطه نقطه کردن
fleck
U
نقطه خال
flecks
U
خط خط کردن نقطه نقطه کردن
flecks
U
نقطه خال
impact point
U
نقطه بارریزی
indifference point
U
نقطه خنثی
impact point
U
نقطه فرود
impact point
U
نقطه اصابت
image point
U
نقطه تصویر
ignition point
U
نقطه اشتعال
ignition point
U
نقطه افروزش
igniting point
U
نقطه اشتعال
saddle point
U
نقطه زینی
access point
U
نقطه فرود
singular point
U
نقطه تکین
crotch
U
نقطه انشعاب
crotches
U
نقطه انشعاب
dot
U
نقطه دارکردن
triple point
U
نقطه سه گانه
dot
U
نقطه گذاشتن
dotting
U
نقطه دارکردن
check point
U
نقطه ازمایش
dotting
U
نقطه گذاشتن
counterpoint
U
نقطه مقابل
mark
U
پایه نقطه
checkout point
U
نقطه وارسی
choice point
U
نقطه گزینش
standpoints
U
نقطه نظر
marks
U
پایه نقطه
singular point
U
نقطه منفرد
viewpoint
U
نقطه نظر
access point
U
نقطه دسترس
access point
U
نقطه دستیابی
seperation point
U
نقطه جدایی
semi-colons
U
نقطه ویرگول
abscissa
U
طول نقطه
check point
U
نقطه بازرسی
gall
U
نقطه ضعف
check point
U
نقطه مقابله
viewpoints
U
نقطه نظر
galls
U
نقطه ضعف
gutty
U
نقطه دار
growing point
U
نقطه رویش
shut down point
U
نقطه تعطیل
semi-colon
U
نقطه ویرگول
standpoints
U
نقطه ثابت
punctate
U
مثل نقطه
elsewhere
U
نقطه دیگر
stay
U
نقطه اتکاء
azimuth
U
نقطه جنوب
stayed
U
نقطه اتکاء
azeotrope point
U
نقطه ازئوتروپ
azeotrope point
U
نقطه همجوشی
break even point
U
نقطه عطف
break off position
U
نقطه رهایی
break point
U
نقطه توقف
radix point
U
نقطه مبنا
auxiliary target
U
نقطه کمکی
radix point
U
نقطه ممیز
at the point of sale
U
در نقطه فروش
reentry point
U
نقطه بازگشت
balanc point
U
نقطه تعادل
quiescent point
U
نقطه استراحت
thermal critical point
U
نقطه توقف
punctation
U
نقطه سازی
blind spot
U
نقطه کور
binary point
U
نقطه دودوئی
bp
U
نقطه جوش
blind spot
U
نقطه ضعف
blind spots
U
نقطه کور
blind spots
U
نقطه ضعف
branchpoint
U
نقطه انشعاب
basic point
U
نقطه مبداء
puncuation
U
نقطه گذاری
base point
U
نقطه مبنا
reference point
U
نقطه مبنا
breakpoint
U
نقطه انفصال
release point
U
نقطه رهایی
plotted
U
نقطه موقعیت
injection point
U
نقطه تزریق
break
U
نقطه فرودپرنده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com