English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
release point U نقطه رهایی ستون راهپیمایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
march outpost U نگهبان ستون راهپیمایی پاسدار ستون طلایه یا جلودارستون راهپیمایی
trail formation U ارایشات ستون راهپیمایی ارایش حرکت در ستون راهپیمایی
break up point U نقطه رهایی هلی کوپتر نقطه رهایی
pace setter U نفر یا خودرو نافم ستون موتوری نافم ستون راهپیمایی
pace-setter U نفر یا خودرو نافم ستون موتوری نافم ستون راهپیمایی
pace-setters U نفر یا خودرو نافم ستون موتوری نافم ستون راهپیمایی
march column U ستون راهپیمایی
route column U ستون راهپیمایی
columns U صف ستون راهپیمایی یاموتوری
column U صف ستون راهپیمایی یاموتوری
double staggered column U ستون راهپیمایی دوبله
release point U نقطه رهایی
break off position U نقطه رهایی
bomb release point U نقطه رهایی بمب
helicopter breakup point U نقطه رهایی هلیکوپترها ازستون
route march U راهپیمایی در روی جاده راهپیمایی پیاده فرمان قدم راه
route marches U راهپیمایی در روی جاده راهپیمایی پیاده فرمان قدم راه
motor march U راهپیمایی موتوری راهپیمایی با خودرو
travelling overwatch U راهپیمایی با پوشش حرکت راهپیمایی با استفاده ازمراقبت حرکت با اتش
marched U راهپیمایی کردن قدم رو کردن موزیک نظامی راهپیمایی
march U راهپیمایی کردن قدم رو کردن موزیک نظامی راهپیمایی
marching U راهپیمایی کردن قدم رو کردن موزیک نظامی راهپیمایی
marches U راهپیمایی کردن قدم رو کردن موزیک نظامی راهپیمایی
junction U محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
junctions U محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
reference point U نقطه برگشت نقطه نشانی نقطه مبدا دهانه بندر
approach march U راهپیمایی برای تقرب به دشمن راهپیمایی برای تماس با دشمن
bombing height U ارتفاع رهایی بمب ارتفاع هواپیماتا هدف در موقع رهایی بمب
pilaster U هرچیزی شبیه ستون یا استوانه دیواریا جرز ستون نما
moving pivot U نفر لولای گردش ستون چرخش لولایی حرکت یک ستون
Composite Order U [شیوه ی ترکیبی ستون سازی رمی با ستون های پیچکی تزئین شده]
control point U نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
pilaster U شبه ستون ستون چهارگوش یانیمدایره در بدنه بنا
herma U ستون هرمس :ستون سنگی چارپرکه پیکربربالای ان بود
baluster U ستون کوچک گچ بری شده ستون نرده
eustyle U [دهنه بین ستون ها بر حسب قطر ستون]
blocked U [ستون، نیم ستون و پشته بند محافظ]
personal column ستون فردی ستون خصوصی در روزنامه
rudder post U ستون تیغه سکان یا ستون پاشنه
there is many a slip between the cup and the lip <proverb> U از این ستون به آن ستون فرج است
columna rostrata U [ستون های توسکانی با پایه ستون]
hiking U راهپیمایی
travelling U راهپیمایی
road movement U راهپیمایی
hike U راهپیمایی
hikes U راهپیمایی
hiked U راهپیمایی
cell U دریک صفحه گسترده کدی که موقعیت یک خانه را با سط ر و ستون مشخص میکند. معمولاگ سط رها شماره گذاری شده اند و ستون ها بر حسب حروف الفبا هستند
cells U دریک صفحه گسترده کدی که موقعیت یک خانه را با سط ر و ستون مشخص میکند. معمولاگ سط رها شماره گذاری شده اند و ستون ها بر حسب حروف الفبا هستند
sighting bar U ستون درجه ونک مگسک میله ستون درجه دستگاه نشانه روی اموزشی
band of shaft U [چنبره سر ستون اطراف ستون ها]
from pillar to post U از این ستون بان ستون
race walking U مسابقه راهپیمایی
administrative march U راهپیمایی اداری
drill marching U راهپیمایی تمرینی
travelling U راهپیمایی کردن
walks U مسابقه راهپیمایی
walked U مسابقه راهپیمایی
walk U مسابقه راهپیمایی
rate of march U نواخت راهپیمایی
march unit U یکان راهپیمایی
march order U ترتیب راهپیمایی
quick march U راهپیمایی تند
foot race U مسابقه راهپیمایی
road movement table U جدول راهپیمایی
road movement graph U گرافیک راهپیمایی
angle-leaf U [یکی از چهارشاخه، گوشه ستون ها یا برگ های بیرون زده کنده کاری شده در ته ستون های معماری قرون وسطی]
tabulated U مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود
tabulate U مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود
tabulates U مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود
pull up point U نقطه بالا کشیدن هواپیما نقطه صعود برای تک یا رهاکردن بمب
triple point U نقطه تقاطع امواج سه گانه ترکش اتمی نقطه برخوردامواج صوتی
foot spot نقطه ای بین نقطه مرکزی و وسط جداره عقبی میز بیلیارد
picture point U نقطه نشانی یا نقطه بازرسی موجود در روی عکس هوایی
bearing U موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر جهت قطب نما
angular velocity sight U زمان سنج رهایی بمب دوربین زمان سنج زاویه رهایی بمب
ti;me to go U زمان حرکت هواپیمای رهگیراز نقطه شروع هدایت زمینی تا نقطه رهگیری
pointillism U شیوه نقاشی با نقطه رنگ نقطه چین کاری
line of vision U خط مستقیمی که نقطه زردچشم را به نقطه ثابتی وصل نماید
march unit U قسمتی ازستون راهپیمایی
road movement graph U منحنی مسیر راهپیمایی
road movement table U جدول حرکت و راهپیمایی
free drop U برداشتن و انداختن گوی گلف با دست از نقطه ناممکن برای ضربه زدن به نقطه مناسب نزدیک ان
switching U مرکز مخابرات مرکزتلفن خودکار حرکت دادن خودروها از یک نقطه به نقطه دیگر برای بارگیری یاتخلیه
zero U پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeroes U پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeros U پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
walkers U شرکت کننده در مسابقه راهپیمایی
walker U شرکت کننده در مسابقه راهپیمایی
serials U سریال راهپیمایی یااب خاکی سری
serial U سریال راهپیمایی یااب خاکی سری
marks U هدف نقطه اغاز نقطه فرود
mark U هدف نقطه اغاز نقطه فرود
load point U نقطه بارگذاری نقطه بار کردن
azimuth U موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر
approaches U فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
approached U فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
approach U فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
cadre strength column U ستون مربوط به استعدادپرسنل یکان ستون استعدادپرسنل کادر
pyramid spot U نقطه روی میز اسنوکر یابیلیارد انگلیسی میان فاصله نقطه مرکزی و وسط لبه بالایی میز
crossing point U نقطه تقاطع نقطه تلاقی
crossing points U نقطه تقاطع نقطه تلاقی
flash point U نقطه الوگیری نقطه افروزش
pile U ستون ستون لنگرگاه
piled U ستون ستون لنگرگاه
holding point U نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
line haul U زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
roll in point U نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
emancipation U رهایی
deliveries U رهایی
riddance U رهایی
escaping U رهایی
deliverance U رهایی
escapes U رهایی
liveries U رهایی
livery U رهایی
escape U رهایی
delivery U رهایی
quietus U رهایی
escaped U رهایی
abandonment U رهایی
goby U رهایی
salvation U رهایی
rescue U رهایی
relief U رهایی
escapement U رهایی
rescued U رهایی
extrication U رهایی
rescuing U رهایی
rescues U رهایی
emanacipation U رهایی
bubble cap plate column U ستون تقطیر بشقابک فنجانک دار ستون تقطیر با بشقابک وفنجانک حباب
socle U پایه ستون برامدگی پایه ستون وامثال ان
acentrous U فاقد ستون پشتی فاقد ستون فقرات
bomb release line U خط رهایی بمب
survival U رهایی از انهدام
break off U رهایی ازدرگیری
break up value U قیمت رهایی
rescued U رهایی دادن
survivals U رهایی از انهدام
emergency relief U رهایی از بلایا
emancipator U رهایی دهنده
keep one's head above water U رهایی یافتن
disenchantment U رهایی از طلسم
acquittance U رهایی بخشودگی
disillusioning U رهایی از شیفتگی
disillusion U رهایی از شیفتگی
to extricate oneself U رهایی یافتن
rescues U رهایی دادن
rescuing U رهایی دادن
get out U رهایی یافتن
disillusions U رهایی از شیفتگی
dishallucination U رهایی ازشیفتگی
to get off U رهایی یافتن از
rescue U رهایی دادن
to get rid of U رهایی یافتن از
release U منتشر ساختن رهایی
to save one's neck U از دار رهایی یافتن
impasse U حالتی که از ان رهایی نباشد
disengagement U رهایی از قید یا تعهد
released U منتشر ساختن رهایی
dropping angle U زاویه رهایی بمب
on one's feet <idiom> U رهایی ازبیماری یا مشکلات
to escape with life and limb U سختی رهایی جستن
lead us not into temtation U ماراازوسوسه شیطان رهایی ده
bailment U رهایی به قید ضمانت
to escape [with something] U رهایی یافتن [با چیزی]
releases U منتشر ساختن رهایی
redeeming U از گرو در اوردن رهایی دادن
saved U رهایی بخشیدن نگاه داشتن
releases U ازاد سازی رهایی واگذاری
released U ازاد سازی رهایی واگذاری
release U ازاد سازی رهایی واگذاری
redeems U از گرو در اوردن رهایی دادن
disencumbrance U رهایی ازقیدیاگرفتاری رهاسازی ازقید
saves U رهایی بخشیدن نگاه داشتن
angular velocity U سرعت زاویهای رهایی بمب
to p anyone through danger U کسی را از خطر رهایی دادن
redeemed U از گرو در اوردن رهایی دادن
get off U رهایی یافتن پیاده شدن از
redeem U از گرو در اوردن رهایی دادن
redeemer U رهایی بخش نجات دهنده
sectors U تقسیم دیسک به شیار رهایی
sector U تقسیم دیسک به شیار رهایی
emergency relief U رهایی ازمصایب غیر مترقبه
redeemers U رهایی بخش نجات دهنده
save U رهایی بخشیدن نگاه داشتن
punctuation marks U علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
punctuation mark U علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
litter relay point U نقطه تعویض برانکاردکشها نقطه تعویض حمل مجروحین
discharge U اخراج کردن ازخدمت رهایی از خدمت
discharges U اخراج کردن ازخدمت رهایی از خدمت
apotheoses U رهایی اززندگی خاکی وعروج باسمانها
angular velocity bombsight U دوربین سنجش زاویه رهایی بمب
apotheosis رهایی اززندگی خاکی وعروج باسمانها
orphan U خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
orphaned U خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
orphans U خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
inextricably U چنانکه نتوان از ان بیرون امد یا رهایی یافت
four freedoms U دین رهایی از احتیاج و بالاخره ازادی از ترس
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com