Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
filler point
U
نقطه تکمیل ذخایر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
filler point
U
نقطه تکمیل ذخیره انبار
junction
U
محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
junctions
U
محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
reference point
U
نقطه برگشت نقطه نشانی نقطه مبدا دهانه بندر
control point
U
نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
ordnance
U
ذخایر
stores
U
ذخایر
financial inventory
U
ذخایر مالی
claimant stock
U
ذخایر امانی
bank reserves
U
ذخایر بانکی
keeping
U
ذخایر یکانها
supply reserves
U
ذخایر امادی
initial reserves
U
ذخایر اولیه
unit reserves
U
ذخایر یکانی
financial inventory
U
ذخایر پولی
war reserves
U
ذخایر جنگی
bulk stock
U
ذخایر قوال
field stockade
U
ذخایر صحرایی
beach reserves
U
ذخایر ساحلی
legal reserves
U
ذخایر قانونی
build-up
U
جمع کردن ذخایر
replenished
U
تجدیدو ذخایر و انبارها
build up
U
جمع کردن ذخایر
build-ups
U
جمع کردن ذخایر
replenishing
U
تجدیدو ذخایر و انبارها
replenishes
U
تجدیدو ذخایر و انبارها
naval stores
U
ذخایر و اماد دریایی
replenish
U
تجدیدو ذخایر و انبارها
resources
U
منابع اماد ذخایر
beach reserves
U
ذخایر موجود دربارانداز ساحلی
excess stock
U
ذخایر اضافی ذخیره کردن بیش از حد لزوم
bulk stock
U
ذخایر بسته بندی شده اماد قوال و یک جا
foot spot
نقطه ای بین نقطه مرکزی و وسط جداره عقبی میز بیلیارد
triple point
U
نقطه تقاطع امواج سه گانه ترکش اتمی نقطه برخوردامواج صوتی
pull up point
U
نقطه بالا کشیدن هواپیما نقطه صعود برای تک یا رهاکردن بمب
picture point
U
نقطه نشانی یا نقطه بازرسی موجود در روی عکس هوایی
bearing
U
موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر جهت قطب نما
ti;me to go
U
زمان حرکت هواپیمای رهگیراز نقطه شروع هدایت زمینی تا نقطه رهگیری
line of vision
U
خط مستقیمی که نقطه زردچشم را به نقطه ثابتی وصل نماید
pointillism
U
شیوه نقاشی با نقطه رنگ نقطه چین کاری
management coding
U
سیستم کد بندی و علامت گذاری کالاها و ذخایر از نظرمدیریت توزیع
catches
U
ذخایر به دست امده ازدشمن تصرف وسایل و سلاح دشمن
free drop
U
برداشتن و انداختن گوی گلف با دست از نقطه ناممکن برای ضربه زدن به نقطه مناسب نزدیک ان
switching
U
مرکز مخابرات مرکزتلفن خودکار حرکت دادن خودروها از یک نقطه به نقطه دیگر برای بارگیری یاتخلیه
zeros
U
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zero
U
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeroes
U
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
approach
U
فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
approached
U
فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
approaches
U
فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
load point
U
نقطه بارگذاری نقطه بار کردن
mark
U
هدف نقطه اغاز نقطه فرود
marks
U
هدف نقطه اغاز نقطه فرود
azimuth
U
موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر
pyramid spot
U
نقطه روی میز اسنوکر یابیلیارد انگلیسی میان فاصله نقطه مرکزی و وسط لبه بالایی میز
crossing points
U
نقطه تقاطع نقطه تلاقی
crossing point
U
نقطه تقاطع نقطه تلاقی
flash point
U
نقطه الوگیری نقطه افروزش
holding point
U
نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
roll in point
U
نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
fulfillment
U
تکمیل
complementarity
U
تکمیل
fulfilment
U
تکمیل
compietion
U
تکمیل
entelechy
U
تکمیل
complete
U
تکمیل
completed
U
تکمیل
completes
U
تکمیل
completing
U
تکمیل
supplementation
U
تکمیل
consummation
U
تکمیل
completion
U
تکمیل
supplementing
U
تکمیل کردن
processor
U
تکمیل کننده
full load
U
فرفیت تکمیل
supplements
U
تکمیل کردن
augmenting
U
تکمیل کردن
augmented
U
تکمیل کردن
full
U
تمام تکمیل
fulfils
U
تکمیل کردن
fulfills
U
تکمیل کردن
fulfilling
U
تکمیل کردن
fulfilled
U
تکمیل کردن
fulfil
U
تکمیل کردن
to top off
U
تکمیل کردن
fulfill
U
تکمیل کردن
completion date
U
تاریخ تکمیل
augment
U
تکمیل کردن
perfect
U
تکمیل کردن
perfected
U
تکمیل کردن
fill out
U
تکمیل کردن
fill up
U
تکمیل کردن
perfecting
U
تکمیل کردن
perfects
U
تکمیل کردن
to eke out
U
تکمیل کردن
fullest
U
تمام تکمیل
finishes
U
تکمیل کردن
finish
U
تکمیل کردن
to post up
U
تکمیل کردن
augments
U
تکمیل کردن
supplement
U
تکمیل کردن
supplemented
U
تکمیل کردن
replete
U
تکمیل انباشته
back up
U
تکمیل کردن
completed
U
تکمیل کردن
put into effect
U
تکمیل کردن
complete
U
تکمیل کردن
supplying
U
تکمیل کردن
supply
U
تکمیل کردن
put inpractice
U
تکمیل کردن
actualise
[British]
U
تکمیل کردن
actualize
U
تکمیل کردن
implement
U
تکمیل کردن
carry out
U
تکمیل کردن
back-up
U
تکمیل کردن
carry ineffect
U
تکمیل کردن
supplied
U
تکمیل کردن
carry into effect
U
تکمیل کردن
completes
U
تکمیل کردن
make up
U
تکمیل کردن
round
U
تکمیل کردن
finishing
U
عملیات تکمیل
in progress of completion
U
در دست تکمیل
make something happen
U
تکمیل کردن
roundest
U
تکمیل کردن
put ineffect
U
تکمیل کردن
aucmented
U
تکمیل شده
completing
U
تکمیل کردن
sentence completion test
U
ازمون تکمیل جمله
expletory
U
جایگیر تکمیل کننده
complementary
U
تکمیل کننده یکدیگر
supplementing
U
تکمیل کننده اضافی
number completion test
U
ازمون تکمیل اعداد
to fill up
U
گرفتن تکمیل کردن
expletives
U
جایگیر تکمیل کننده
supplemented
U
تکمیل کننده اضافی
consolidation of position
U
تکمیل ارایش مواضع
supplement
U
تکمیل کننده اضافی
supplements
U
تکمیل کننده اضافی
expletive
U
جایگیر تکمیل کننده
picture completion test
U
ازمون تکمیل تصویر
initial reserves
U
ذخایر اصلی احتیاط اولیه یا اصلی
punctuation mark
U
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
litter relay point
U
نقطه تعویض برانکاردکشها نقطه تعویض حمل مجروحین
punctuation marks
U
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
supplied
U
تکمیل کردن موجودی ذخیره
autocomplete
U
تکمیل شدن خودکار
[کامپیوتر]
supplement
U
تکمیل کردن ضمیمه شدن به
healy picture completion test
U
ازمون تکمیل تصاویر هیلی
consummative
U
تکمیل کننده انجام دهنده
supplements
U
تکمیل کردن ضمیمه شدن به
matures
U
واجب الادا تکمیل کردن
mature
U
واجب الادا تکمیل کردن
supplemented
U
تکمیل کردن ضمیمه شدن به
perfects
U
کاملا رسیده تکمیل کردن
supplementing
U
تکمیل کردن ضمیمه شدن به
consolidating station
U
ایستگاه تکمیل کننده بار
perfecting
U
کاملا رسیده تکمیل کردن
vapoware
U
نرم افزار در حال تکمیل
concrete finishing machine
U
دستگاه عملیات تکمیل بتن
perfect
U
کاملا رسیده تکمیل کردن
to fill out
U
تکمیل کردن توسعه دادن
supplying
U
تکمیل کردن موجودی ذخیره
supply
U
تکمیل کردن موجودی ذخیره
perfected
U
کاملا رسیده تکمیل کردن
frank drawing completion test
U
ازمون تکمیل نقاشی فرانک
pavilion roof
U
شیروانی چهار کله تکمیل
ready reserve
U
ذخیره اماده ذخایر اماده احتیاط اماده برای بسیج یااستفاده
point to point network
U
شبکه نقطه به نقطه
pointillism
U
نقاشی نقطه نقطه
point-to-point connection
U
اتصال نقطه به نقطه
design development
U
آماده سازی و تکمیل نقشه فرش
cheats
U
تکمیل چرخش روی زمین بجای هوا
cheated
U
تکمیل چرخش روی زمین بجای هوا
cheat
U
تکمیل چرخش روی زمین بجای هوا
emergency complement
U
جدول تعدیل نیروی انسانی برای تکمیل یکانها
break up point
U
نقطه رهایی هلی کوپتر نقطه رهایی
germ layer
U
یکی از طبقات سلول ابتدایی جنین پس از تکمیل مرحله گاسترولا
lie
U
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lied
U
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lies
U
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
speckle
U
نقطه نقطه یا خال خال کردن
polkadot
U
طرح نقطه نقطه خال خال
fosdic
U
دستگاه ورودی که توسط اداره امار بکاربرده میشود تا اطلاعات پرسشنامههای اماری تکمیل شده را به درون کامپیوتربخواند
intermediate
U
مجموعه رکوردهایی که حاوی دادههای پردازش شده هستند که در زمان دیگری برای تکمیل کار استفاده می شوند
augmentation
U
تکمیل کردن واگذار کردن وسایل یا نفرات اضافی یا تقویتی
matt
U
فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
matte
U
فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
complementing
U
تملق گویی کردن خوشامد گفتن تکمیل کردن
complemented
U
تملق گویی کردن خوشامد گفتن تکمیل کردن
complements
U
تملق گویی کردن خوشامد گفتن تکمیل کردن
complement
U
تملق گویی کردن خوشامد گفتن تکمیل کردن
implemented
U
اجراء کردن تکمیل کردن
implementing
U
اجراء کردن تکمیل کردن
to make up
U
درست کردن تکمیل کردن
implements
U
اجراء کردن تکمیل کردن
implement
U
اجراء کردن تکمیل کردن
inconsummate
U
تکمیل نشده انجام نشده
specks
U
نقطه
dot
U
نقطه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com