Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
supply point
U
نقطه تدارکات
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
junction
U
محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
junctions
U
محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
reference point
U
نقطه برگشت نقطه نشانی نقطه مبدا دهانه بندر
control point
U
نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
supply
U
تدارکات
provisions
U
تدارکات
supplied
U
تدارکات
supplying
U
تدارکات
supplies
U
تدارکات
munitions
U
تدارکات
marriage preparations
U
تدارکات عروسی
supply support
U
پشتیبانی تدارکات
unit supply
U
تدارکات یکان
supply party
U
گروه تدارکات
supply officer
U
افسر تدارکات
follow up
U
تدارکات پشتیبان
supplied
U
تدارکات ملزومات
accompanying supplies
U
تدارکات همراه
supply
U
تدارکات ملزومات
loose issue
U
تدارکات روباز
unit supply
U
تدارکات یکانی
general supplies
U
تدارکات عمومی
supplying
U
تدارکات ملزومات
warlike preparations
U
تدارکات جنگی
level of supply
U
سطح تدارکات
foot spot
نقطه ای بین نقطه مرکزی و وسط جداره عقبی میز بیلیارد
pull up point
U
نقطه بالا کشیدن هواپیما نقطه صعود برای تک یا رهاکردن بمب
triple point
U
نقطه تقاطع امواج سه گانه ترکش اتمی نقطه برخوردامواج صوتی
bearing
U
موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر جهت قطب نما
picture point
U
نقطه نشانی یا نقطه بازرسی موجود در روی عکس هوایی
ti;me to go
U
زمان حرکت هواپیمای رهگیراز نقطه شروع هدایت زمینی تا نقطه رهگیری
supply route
U
خط تدارکات راه اماد
logistic route
U
مسیرهای لجستیکی تدارکات
general issue
U
تدارکات عمومی ارتش
aerial supply
U
تدارکات از راه هوا
main supply route
U
راه اصلی تدارکات
replenishment
U
تجدید تدارکات وسوخت
deteriorating supplies
U
تدارکات فاسد شدنی
pointillism
U
شیوه نقاشی با نقطه رنگ نقطه چین کاری
line of vision
U
خط مستقیمی که نقطه زردچشم را به نقطه ثابتی وصل نماید
switching
U
مرکز مخابرات مرکزتلفن خودکار حرکت دادن خودروها از یک نقطه به نقطه دیگر برای بارگیری یاتخلیه
free drop
U
برداشتن و انداختن گوی گلف با دست از نقطه ناممکن برای ضربه زدن به نقطه مناسب نزدیک ان
zeros
U
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeroes
U
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zero
U
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
supply control
U
کنترل تدارکات اعتبار امادی
underway replenishment
U
تجدید تدارکات در مسیر حرکت
logistics
U
مبحث تدارکات لشکر کشی
provision
U
اذوقه تدارکات وسایل لازم
chandler
U
فردی که تدارکات کشتی راانجام میدهد
off the shelf
U
تدارکات اماده برای توزیع و تحویل
munition
U
تدارکات جنگ افزار تهیه کردن
loose issue
U
تدارکات خارج شده از بسته بندی
underway replenishment
U
تجدید سوخت و تدارکات درحال حرکت
approached
U
فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
approach
U
فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
marks
U
هدف نقطه اغاز نقطه فرود
load point
U
نقطه بارگذاری نقطه بار کردن
approaches
U
فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
mark
U
هدف نقطه اغاز نقطه فرود
azimuth
U
موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر
principal
U
قسمت یا سرویس نظامی لاحق از نظر اماد و تدارکات
principals
U
قسمت یا سرویس نظامی لاحق از نظر اماد و تدارکات
vertical replenishment
U
تجدید تدارکات از راه هوا صعود و فرود عمودی
passing action
U
عملیات رد و بدل کردن کالا وتدارکات مبادله تدارکات
pyramid spot
U
نقطه روی میز اسنوکر یابیلیارد انگلیسی میان فاصله نقطه مرکزی و وسط لبه بالایی میز
crossing points
U
نقطه تقاطع نقطه تلاقی
flash point
U
نقطه الوگیری نقطه افروزش
crossing point
U
نقطه تقاطع نقطه تلاقی
holding point
U
نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
routing identifier
U
نوعی رمز سه کلمهای که برای شناسایی سیستمهای توزیع و تدارکات به کار می رود
roll in point
U
نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
litter relay point
U
نقطه تعویض برانکاردکشها نقطه تعویض حمل مجروحین
punctuation mark
U
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
punctuation marks
U
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
free drop
U
پرتاب وسایل و تدارکات بدون چتر پرتاب ازاد
point to point network
U
شبکه نقطه به نقطه
point-to-point connection
U
اتصال نقطه به نقطه
pointillism
U
نقاشی نقطه نقطه
gl
U
مخفف issue generalملزومات ارتش تدارکات ارتش
break up point
U
نقطه رهایی هلی کوپتر نقطه رهایی
provision center
U
مرکز تدارکات مرکز توزیع اماد
resupply
U
تجدید اماد تجدید تدارکات
lied
U
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lies
U
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lie
U
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
speckle
U
نقطه نقطه یا خال خال کردن
polkadot
U
طرح نقطه نقطه خال خال
block shipment
U
ارسال تدارکات به طور یکجا ارسال اماد به طور قوال
full stops
U
نقطه
full stop
U
نقطه
ice melting point
U
نقطه یخ
ice point
U
نقطه یخ
dotting
U
نقطه
pricks
U
نقطه
punctum
U
نقطه
punctulate
U
نقطه نقطه
dotty
U
نقطه نقطه
point to point
U
نقطه به نقطه
point to point line
U
خط نقطه به نقطه
pricked
U
نقطه
pricking
U
نقطه
jot
U
نقطه
prick
U
نقطه
punchation
U
نقطه
punctate
U
نقطه نقطه
jots
U
نقطه
punctation
U
نقطه
jotted
U
نقطه
spots
U
نقطه
speck
U
نقطه
stpular
U
نقطه نقطه
two dots one dash line
U
خط دو نقطه یک خط
periods
U
نقطه
tittle
U
نقطه
specks
U
نقطه
spotter
U
نقطه نقطه
point
U
نقطه
speckle
U
نقطه
ellipsis
U
سه نقطه
[...]
neel point
U
نقطه نل
dot
U
نقطه
period
U
نقطه
spot
U
نقطه
fusing point
U
نقطه ذوب
jumping off place
U
نقطه یا مبداء
junction point
U
نقطه الحاق
fusion point
U
نقطه گداز
impact point
U
نقطه اصابت
lacuna
U
نقطه ابهام
injection point
U
نقطه تزریق
growing point
U
نقطه رویش
frost point
U
نقطه شبنم
intercept point
U
نقطه رهگیری
inflexion point
U
نقطه عطف
initial point
U
نقطه اولیه
impact point
U
نقطه فرود
intersection point
U
نقطه تلاقی
igniting point
U
نقطه اشتعال
ignition point
U
نقطه افروزش
inflection point
U
نقطه عطف
ignition point
U
نقطه اشتعال
image element
U
نقطه تصویر
impact point
U
نقطه بارریزی
isoelectronic point
U
نقطه ایزوالکتریک
initial point
U
نقطه شروع
indifference point
U
نقطه خنثی
joining point
U
نقطه اتصال
intersection point
U
نقطه تقاطع
igniting point
U
نقطه احتراق
gutty
U
نقطه دار
initial point
U
نقطه اغاز
injection point
U
نقطه پاشش
image point
U
نقطه تصویر
flash point
U
نقطه احتراق
binary point
U
نقطه دودوئی
curie point
U
نقطه کوری
cross over point
U
نقطه همگذری
check point
U
نقطه بازرسی
critical point
U
نقطه بحرانی
setting point
U
نقطه انجماد
congealing point
U
نقطه انجماد
cutoff point
U
نقطه برش
dead spot
U
نقطه خنثی
dead reckoning
U
نقطه فرضی
dead center ignition
U
نقطه انفجار
dead center ignition
U
نقطه اشتعال
dead center
U
نقطه مرگ
data point
U
نقطه داده
compensation point
U
نقطه موازنه
cold spot
U
نقطه سرماگیر
breakpoint
U
نقطه انفصال
break point
U
نقطه توقف
break off position
U
نقطه رهایی
break even point
U
نقطه عطف
branchpoint
U
نقطه انشعاب
bp
U
نقطه جوش
brittle point
U
نقطه شکنندگی
choice point
U
نقطه گزینش
checkout point
U
نقطه وارسی
check point
U
نقطه ازمایش
check point
U
نقطه مقابله
center
U
نقطه گره
firing point
U
نقطه اشتعال
burning point
U
نقطه اشتعال
bubble point
U
نقطه جوش
death point
U
نقطه مرگ
dew point
U
نقطه شبنم
exit point
U
نقطه مرگ
exit point
U
نقطه خروج
exchange point
U
نقطه تعویض
eutetic point
U
نقطه اتکتیک
eutectic point
U
نقطه اوتکتیک
estimated position
U
نقطه براوردی
estimated position
U
نقطه تخمینی
equivalence point
U
نقطه هم ارزی
exit point
U
نقطه خروجی
extreme point
U
نقطه حدی
flash point
U
نقطه اشتعال
fixed point
U
نقطه ثابت
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com