English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
turning point U نقطه برگشت
turning points U نقطه برگشت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
reference point U نقطه برگشت نقطه نشانی نقطه مبدا دهانه بندر
waisting U کاهش موضعی قطر ناشی ازجریان برگشت ناپذیر حاصل از تنش در نقطه شکست
Other Matches
junctions U محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
junction U محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
back to battery U برگشت لوله به حالت اول عمل برگشت لوله توپ
control point U نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
triple point U نقطه تقاطع امواج سه گانه ترکش اتمی نقطه برخوردامواج صوتی
pull up point U نقطه بالا کشیدن هواپیما نقطه صعود برای تک یا رهاکردن بمب
foot spot نقطه ای بین نقطه مرکزی و وسط جداره عقبی میز بیلیارد
picture point U نقطه نشانی یا نقطه بازرسی موجود در روی عکس هوایی
bearing U موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر جهت قطب نما
ti;me to go U زمان حرکت هواپیمای رهگیراز نقطه شروع هدایت زمینی تا نقطه رهگیری
line of vision U خط مستقیمی که نقطه زردچشم را به نقطه ثابتی وصل نماید
pointillism U شیوه نقاشی با نقطه رنگ نقطه چین کاری
switching U مرکز مخابرات مرکزتلفن خودکار حرکت دادن خودروها از یک نقطه به نقطه دیگر برای بارگیری یاتخلیه
free drop U برداشتن و انداختن گوی گلف با دست از نقطه ناممکن برای ضربه زدن به نقطه مناسب نزدیک ان
zero U پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeros U پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeroes U پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
approach U فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
approached U فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
approaches U فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
mark U هدف نقطه اغاز نقطه فرود
marks U هدف نقطه اغاز نقطه فرود
load point U نقطه بارگذاری نقطه بار کردن
azimuth U موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر
pyramid spot U نقطه روی میز اسنوکر یابیلیارد انگلیسی میان فاصله نقطه مرکزی و وسط لبه بالایی میز
flash point U نقطه الوگیری نقطه افروزش
crossing points U نقطه تقاطع نقطه تلاقی
crossing point U نقطه تقاطع نقطه تلاقی
holding point U نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
roll in point U نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
litter relay point U نقطه تعویض برانکاردکشها نقطه تعویض حمل مجروحین
punctuation marks U علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
punctuation mark U علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
point-to-point connection U اتصال نقطه به نقطه
point to point network U شبکه نقطه به نقطه
pointillism U نقاشی نقطه نقطه
break up point U نقطه رهایی هلی کوپتر نقطه رهایی
return line U خط برگشت
back water U برگشت اب
returned U برگشت
return U برگشت
turnrounds U برگشت
turnabouts U برگشت
turnabout U برگشت
refluence U برگشت
reflux U برگشت
regression line U خط برگشت
retrocedence U برگشت
tergiversation U برگشت
capsizal U برگشت
regurgitation U برگشت
reoccur U برگشت
retrocession U برگشت
retrogression U برگشت
recurrenge U برگشت
veer U برگشت
recrudescence U برگشت
returning U برگشت
returns U برگشت
relapse U برگشت
relapsed U برگشت
relapses U برگشت
relapsing U برگشت
recoveries U برگشت
recovery U برگشت
recrvdescence U برگشت
right of reversion U برگشت
veers U برگشت
reversal U برگشت
turnover U برگشت
drawbacks U برگشت
drawback U برگشت
reversals U برگشت
veered U برگشت
revert U برگشت
upturn U برگشت
recoils U برگشت
recoiling U برگشت
recoiled U برگشت
recoil U برگشت
reverts U برگشت
reverting U برگشت
d.c. reinsertion U برگشت سی دی
d.c. restoration U برگشت دی سی
reverted U برگشت
regression U برگشت
turnarounds U برگشت
turnaround U برگشت
track return U مدار برگشت
re U برگشت دادن
irreversible U برگشت ناپذیر
irremeable U برگشت نا پذیر
rematch U مسابقه برگشت
regressive U برگشت کننده
repercussion U انعکاس برگشت
reversible U برگشت پذیر
reverberation U برگشت امواج
recurrence interval U زمان برگشت
return perion U زمان برگشت
image reversal U برگشت تصویر
irrevocably U بطور بی برگشت
flyback pulse U پالس برگشت
regression coefficient U ضریب برگشت
regression equation U معادله برگشت
regression time U زمان برگشت
return cargo U محموله برگشت
return conductor U سیم برگشت
return wire U سیم برگشت
reversibility U برگشت پذیری
rebound U ضربه برگشت
rebounded U ضربه برگشت
rebounding U ضربه برگشت
rebounds U ضربه برگشت
reflectors U برگشت دهنده
short return U برگشت کوتاه
revocable U قابل برگشت
retrogressive U برگشت کننده
reverses of fortune U برگشت روزگار
reflector U برگشت دهنده
return current U جریان برگشت
return flow U جریان برگشت
re- U برگشت دادن
return pipe U لوله برگشت
irriversible U برگشت ناپذیر
returnable U قابل برگشت
retrocedent U برگشت کننده
linear regression U برگشت خطی
backs U درعقب برگشت
regression analysis U تحلیل برگشت
back U درعقب برگشت
backspace U برگشت به عقب
turnaround form U شکل برگشت
turnaround documents U مستندات برگشت
nonlinear regression U برگشت غیرخطی
flashback U برگشت شعله
flashbacks U برگشت شعله
retrogressing U پس رفتن برگشت
back water curve U منحنی برگشت اب
turnaround documents U اسناد برگشت
irreversibility U برگشت ناپذیری
irrevocable U غیرقابل برگشت
turnaround time U زمان برگشت
grid return U سیم برگشت
backward reaction U واکنش برگشت
payback period U دوره برگشت
turn U برگشت شناگر
turns U برگشت شناگر
retrogress U پس رفتن برگشت
retrogressed U پس رفتن برگشت
retrogresses U پس رفتن برگشت
retrocessive U برگشت کننده
downward travel U ضربه برگشت
ground return U برگشت زمینی
turn around time U زمان برگشت
reapparition U برگشت عود
reverberations U برگشت امواج
armstand dive U بالانس برگشت
retrograde U برگشت دهنده
irrevocability U برگشت ناپذیری
return flight U پرواز برگشت
reverted U برگشت به وضعیت طبیعی
introversion U برگشت بسوی درون
grid return U سیم برگشت شبکه
nonreimbursable U غیر قابل برگشت
high inverse voltage rectifier U یکسوکننده با برگشت قوی
atavism U برگشت بخوی نیاکان
irreversible steels U فولادهای برگشت ناپذیر
lapses U برگشت انحراف موقت
regress U پس رفت کردن برگشت
lapse U برگشت انحراف موقت
reversibility principle U اصل برگشت پذیری
revert U برگشت به وضعیت طبیعی
reverberation U برگشت دادن امواج
revocable credit U اعتبار قابل برگشت
revocable letter of credit U اعتبار قابل برگشت
regressing U پس رفت کردن برگشت
regresses U پس رفت کردن برگشت
reverting U برگشت به وضعیت طبیعی
back stroke U ضربه برگشت پیستون
drawbacks U برگشت حقوق گمرکی
inbound U برگشت توپ به زمین
flip turn U برگشت انتهای استخر
regurgitation U برگشت خون استفراع
plotter repeatability U قابلیت برگشت رسام
irreversible process U فرایند برگشت ناپذیر
regressed U پس رفت کردن برگشت
lapsing U برگشت انحراف موقت
drawback U برگشت حقوق گمرکی
deceleration U فرایند برگشت پذیر
reverberations U برگشت دادن امواج
irreversible reaction U واکنش برگشت ناپذیر
payback period U دوره برگشت سرمایه
magnetic yoke U سیم برگشت مغناطیسی
microscopic reversibility U برگشت پذیری میکروسکوپی
ratchet effect U اثر برگشت ناپذیر
reverts U برگشت به وضعیت طبیعی
impedance feedback U پیوست برگشت امپدانس
echoed U برگشت امواج رادار
throw back U برگشت به خصال نیاکان
step backwards U برگشت [به حالت کم توسعه]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com