English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 29 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
assigned role U نقش محول
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
transformer U محول
transformers U محول
relegate U محول کردن
relegate U محول کردن به جای بدتر فرستادن
relegated U محول کردن
relegated U محول کردن به جای بدتر فرستادن
relegates U محول کردن
relegates U محول کردن به جای بدتر فرستادن
relegating U محول کردن
relegating U محول کردن به جای بدتر فرستادن
delegate U وکالت دادن محول کردن به
delegated U وکالت دادن محول کردن به
delegates U وکالت دادن محول کردن به
delegating U وکالت دادن محول کردن به
devolve U تفویض کردن محول کردن
devolved U تفویض کردن محول کردن
devolves U تفویض کردن محول کردن
devolving U تفویض کردن محول کردن
vest U محول کردن
vests U محول کردن
assign U مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
assigned U مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
assigning U مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
assigns U مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
buck passer U شخصی که مسئولیت خود را بدیگران محول میکند
lippen U محول کردن
to turn over U محول کردن برگرداندن
to delegate one's powers to somebody U اقتدار و اختیار خود را به کسی محول کردن [اصطلاح رسمی]
Partial phrase not found.
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com