Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
lined photomap
U
نقشه عکسی میزان شده یاتنظیم شده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
index map
U
نقشه عکسی
pictomap
U
نقشه عکسی
photo interpretation
U
تفسیر عکس هوایی نقشه عکسی
contour map
U
نقشه میزان منحنی دار
isobath
U
خطوط میزان منحنی نقشه عمق نما خطوط میزان عمق
isogonal
U
خط میزان منحنی نقاط متحدالانحراف مغناطیسی روی نقشه
line map
U
نقشه تنظیم شده یا میزان شده
photographic
U
عکسی
passe partout
U
جا عکسی
photo print
U
چاپ عکسی
photoprint
U
چاپ عکسی
bond albedo
U
نسبت میزان نور بازتابش شده به میزان نوربرخوردکرده
availability
U
میزان در دسترس بودن میزان امادگی زمان تعمیرناو
rontgenogram
U
عکسی که با پرتو مجهول بردارند
wirephoto
U
عکسی که بوسیله بی سیم فرستاده میشود
photocharting
U
روش تبدیل عکس هوایی به نقشههای عکسی
maps
U
نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
map
U
نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
strategy
U
طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
strategies
U
طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
triptych
U
عکسی که در سه قاب تهیه کرده پهلوی یکدیگر قرار دهند
roentgenogram
U
عکسی که توسط تابش اشعه مجهول درست شده است
montages
U
عکسی که از چند قطعه عکس بهم چسبانده تشکیل شده باشد
montage
U
عکسی که از چند قطعه عکس بهم چسبانده تشکیل شده باشد
conformal projection
U
نوعی سیستم تهیه نقشه بزرگ کردن یکنواخت نقشه
line route map
U
نقشه نشان دهنده راهها نقشه راهنمای مسیر خطوط سیم دستگاه
ratioing
U
کوچک و بزرگ کردن عکس به مقیاس معین برای استفاده در موزاییکهای عکسی
docking plan
U
نقشه مسیر ورود کشتی به حوضچه تعمیر نقشه ساختمان قسمت زیر ناوlongshoreman
hyetography
U
نقشه کشی از بارندگی نمایش بارش با نقشه
control map
U
نقشه مخصوص بررسی صحت بقیه نقشه ها
cartographer
U
ترسیم کننده نقشه متخصص رسم نقشه
cartographers
U
ترسیم کننده نقشه متخصص رسم نقشه
mapping
U
نقشه کشی کردن تهیه نقشه
topographic map
U
نقشه عوارض نما نقشه توپوگرافی
tune
U
میزان کردن میزان کردن الت موسیقی یارادیو وغیره
tunes
U
میزان کردن میزان کردن الت موسیقی یارادیو وغیره
storage map
U
نقشه انباره نقشه انبارش
orthographic
U
تصویر یا نقشه که در ان خطوط مصور برسطح تصویر یا نقشه عموداست
self adjusting
U
بخودی خود میزان شونده خود میزان
plotted
U
تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plots
U
تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plot
U
تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
geodesy
U
نقشه برداری عملیات نقشه برداری در شبکه جهانی
map sheet
U
شماره برگ نقشه از سریهای مختلف برگ نقشه
vignetting
U
سایه روشن زدن به نقشه یاعکس هوایی نمایش عوارض نقشه با سایه روشن تدریجی
outline assembly drawing
U
نقشه کلی ساختمان نقشه ایکه تصویر کلی ساختمان را نشان میدهد وجزئیات ساختمان روی ان پیاده نشده است
spandrel
U
لچک
[در فرش های لچک ترنج، لچک ها معمولا یک چهارم ترنج بوده و یا دارای نقشه مشابه و یا نقشه متفاوت می باشند.]
common control
U
کنترل عمومی نقشه برداری شبکه عمومی نقشه برداری شبکه جهانی نقشه برداری
auxiliary contours
U
خطوط میزان منحنی واسطه خطوط میزان منحنی تکمیلی
map compilation
U
تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
geodetic datum
U
سطح مبنای نقشه برداری افق مبنای نقشه برداری زمینی جهانی
computer aided design and drafting
U
طراحی و نقشه کشی به کمک کامپیوتر طراحی و نقشه کشی کامپیوتری
bench mark
U
شاخص علامت نقطه کنترل نقشه برداری شاخص نقشه برداری
depth contour
U
خطوط میزان منحنی عمق میزان منحنی عمق اب
polar stereographic
U
سیستم تهیه نقشه قطبی سیستم نقشه برداری قطبی
projection
U
سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
grid navigation
U
ناوبری از روی نقشه ناوبری از روی خطوط شبکه نقشه
trimsize
U
اندازه تنظیم شده نقشه حواشی تنظیم شده نقشه
projections
U
سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
trig list
U
لیست نقاط نقشه برداری شده فهرست مختصات نقاط نقشه برداری شده
map plane
U
سطح مبنای تراز نقشه مبنای تراز نقشه
survey station
U
ایستگاه نقشه برداری ایستگاه کنترل نقشه برداری
measure
U
میزان
metres
U
میزان
rates
U
میزان
metre
U
میزان
rate
U
میزان
rhythms
U
میزان
criterion
U
میزان
adjustment
U
میزان
adjustments
U
میزان
yardsticks
U
میزان
yardstick
U
میزان
levelled
U
میزان
unit
U
میزان
units
U
میزان
librae
U
میزان
scalage
U
میزان
balances
U
میزان
balance
U
میزان
noise level
U
میزان خش
rhythm
U
میزان
weight
U
میزان
At the rate of . On a scale of .
U
به میزان
amount
U
میزان
amounted
U
میزان
amounting
U
میزان
amounts
U
میزان
infiltration rate
U
میزان
scales
U
میزان
level
U
میزان
volumes
U
میزان
volume
U
میزان
meters
U
میزان
meter
U
میزان
levels
U
میزان
libra
U
میزان
leveled
U
میزان
shear modulus
U
میزان سختپایی
tempo
U
میزان سرعت
tempos
U
میزان سرعت
tune
U
میزان کردن
isometric
U
دارای یک میزان
turbidity
U
میزان کدری
discount rate
U
میزان تخفیف
setscrew
U
پیچ میزان
expenditure
U
میزان مصرف
tuning indicator
U
میزان نما
tuning meter
U
میزان سنج
tunes
U
میزان کردن
to figure up
مبلغ یا میزان
tuner
U
میزان ساز
tuners
U
میزان کننده
beta librae
U
بتا- میزان
tuners
U
میزان ساز
voltage balance
U
میزان ولتاژ
gradient
U
میزان شیب
volumes
U
تعداد میزان
gradients
U
میزان شیب
volume
U
تعداد میزان
aligns
U
میزان کردن
aligning
U
میزان کردن
aligned
U
میزان کردن
align
U
میزان کردن
precipitation
U
میزان رطوبت
precipitation
U
میزان بارندگی
tuner
U
میزان کننده
demand surface
U
میزان تقاضا
adjusting
U
میزان کردن
adjust
میزان کردن
level of effort
U
میزان تلاش
decrement
U
میزان کاهش
line of cerdit
U
میزان اعتبار
adjusts
U
میزان کردن
delta librae
U
دلتا- میزان
survival rate
U
میزان ماندگاری
libra
U
برج میزان
degree of risk
U
میزان خطر
degree of protection
U
میزان حفافت
quantum
U
درجه میزان
admission rate
U
میزان پذیرش
data rate
U
میزان داده
performance
U
میزان کارائی
standardization
U
میزان کردن
knock rating
U
میزان بهسوزی
damage criteria
U
میزان خسارات
tuning
U
میزان سازی
kiffa australis
U
بتا- میزان
module
U
اندازه میزان
alpha librae
U
الفا- میزان
tuned
U
میزان شده
performances
U
میزان کارائی
damage criteria
U
میزان ضایعات
focus
U
میزان کردن
lapse rate
U
میزان افت
focused
U
میزان کردن
focuses
U
میزان کردن
focussed
U
میزان کردن
torsion balance
U
میزان ت_نش
focusses
U
میزان کردن
modules
U
اندازه میزان
focussing
U
میزان کردن
isometrics
U
دارای یک میزان
birthrate
U
میزان موالید
quantity discount
U
میزان تخفیف
rate of loading
U
میزان بارگذاری
rate of flow
U
میزان جریان
calorimeter
U
میزان الحراره
remedying
U
درمان میزان
rating
U
میزان عوارض
ratings
U
میزان عوارض
amount
U
مقدار میزان
equilibration
U
میزان کردن
rate of turn
U
میزان گردش
effectiveness
U
میزان تاثیر
Richter Scale
U
میزان ریشتر
sprinkling
U
میزان اندک
rate of spending
U
میزان مخارج
height adjustment
میزان ارتفاع
resistance adjustment
میزان پایداری
tension adjustment
میزان فشار
par
U
میزان متوسط
measure
U
واحد میزان
evaporimter
U
میزان تبخیر
rain glass
U
میزان الهوا
barometers
U
میزان الهواء
barometer
U
میزان الهواء
rain glass
U
میزان سنج
watermark
U
تعیین میزان مد اب
watermarks
U
تعیین میزان مد اب
collimate
U
میزان کردن
error rate
U
میزان خطا
remedy
U
درمان میزان
failure rate
U
میزان خرابی
remedies
U
درمان میزان
meter
U
مقیاس میزان
meters
U
مقیاس میزان
availability
U
میزان دسترسی
collision rate
U
میزان برخورد
remedied
U
درمان میزان
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com