Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
inwrought
U
نقشه دار گلدار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
floriated
U
گلدار
osmund
U
سر خس گلدار
flowering
U
گلدار
figured
U
گلدار
blooming
U
گلدار
flowered
U
گلدار
brocaded
U
گلدار
floral
U
گلدار
floriferous
U
گلدار
in flower
U
گلدار
phanerogamous
U
گلدار
phanerogamic
U
گلدار
bandannas
U
دستمال گلدار
phanerogam
U
گیاه گلدار
bandanna
U
دستمال گلدار
chintz
U
چیت گلدار
bandana
U
دستمال گلدار
figured satin
U
اطلس گلدار
flowered
U
دارای طرح گلدار
roset
U
رنگ گلی گلدار
guipure
U
پارچه توری گلدار
damask
U
حریر گلدار ومشجر
maps
U
نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
map
U
نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
strategies
U
طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
strategy
U
طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
conformal projection
U
نوعی سیستم تهیه نقشه بزرگ کردن یکنواخت نقشه
line route map
U
نقشه نشان دهنده راهها نقشه راهنمای مسیر خطوط سیم دستگاه
docking plan
U
نقشه مسیر ورود کشتی به حوضچه تعمیر نقشه ساختمان قسمت زیر ناوlongshoreman
cartographers
U
ترسیم کننده نقشه متخصص رسم نقشه
control map
U
نقشه مخصوص بررسی صحت بقیه نقشه ها
hyetography
U
نقشه کشی از بارندگی نمایش بارش با نقشه
cartographer
U
ترسیم کننده نقشه متخصص رسم نقشه
mapping
U
نقشه کشی کردن تهیه نقشه
topographic map
U
نقشه عوارض نما نقشه توپوگرافی
flourish
U
نقش و نگار دادن به متن فرش
[با استفاده از طرح های گلدار جهت تزپین بیشتر]
storage map
U
نقشه انباره نقشه انبارش
orthographic
U
تصویر یا نقشه که در ان خطوط مصور برسطح تصویر یا نقشه عموداست
lampas
U
کام اماس کام دهان اسب یکجور پارچه ابریشمی گلدار
plots
U
تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plotted
U
تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plot
U
تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
map sheet
U
شماره برگ نقشه از سریهای مختلف برگ نقشه
geodesy
U
نقشه برداری عملیات نقشه برداری در شبکه جهانی
vignetting
U
سایه روشن زدن به نقشه یاعکس هوایی نمایش عوارض نقشه با سایه روشن تدریجی
outline assembly drawing
U
نقشه کلی ساختمان نقشه ایکه تصویر کلی ساختمان را نشان میدهد وجزئیات ساختمان روی ان پیاده نشده است
spandrel
U
لچک
[در فرش های لچک ترنج، لچک ها معمولا یک چهارم ترنج بوده و یا دارای نقشه مشابه و یا نقشه متفاوت می باشند.]
common control
U
کنترل عمومی نقشه برداری شبکه عمومی نقشه برداری شبکه جهانی نقشه برداری
map compilation
U
تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
geodetic datum
U
سطح مبنای نقشه برداری افق مبنای نقشه برداری زمینی جهانی
computer aided design and drafting
U
طراحی و نقشه کشی به کمک کامپیوتر طراحی و نقشه کشی کامپیوتری
bench mark
U
شاخص علامت نقطه کنترل نقشه برداری شاخص نقشه برداری
projection
U
سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
projections
U
سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
trimsize
U
اندازه تنظیم شده نقشه حواشی تنظیم شده نقشه
polar stereographic
U
سیستم تهیه نقشه قطبی سیستم نقشه برداری قطبی
grid navigation
U
ناوبری از روی نقشه ناوبری از روی خطوط شبکه نقشه
trig list
U
لیست نقاط نقشه برداری شده فهرست مختصات نقاط نقشه برداری شده
map plane
U
سطح مبنای تراز نقشه مبنای تراز نقشه
survey station
U
ایستگاه نقشه برداری ایستگاه کنترل نقشه برداری
field control
U
نقاط کنترل نقشه برداری نقاط کنترل زمینی نقشه برداری
visual aid
U
نقشه
designs
U
نقشه
drawing
U
نقشه
drawings
U
نقشه
chart
U
نقشه
plot
U
نقشه
draughtsmen
U
نقشه کش
plots
U
نقشه
draughtsman
U
نقشه کش
draftsmen
U
نقشه کش
plotted
U
نقشه
map maker
U
نقشه کش
schemes
U
نقشه
scheme
U
نقشه
rambling
U
بی نقشه
plotless
U
بی نقشه
cartograph
U
نقشه
mounted map
U
نقشه
plan view
U
نقشه کف
planless
U
بی نقشه
plat
U
نقشه
cartographers
U
نقشه کش
cartographer
U
نقشه کش
charting
U
نقشه
charted
U
نقشه
draftsman
U
نقشه کش
schemed
U
نقشه
charts
U
نقشه
map
U
نقشه
planner
U
نقشه کش
maps
U
نقشه
plan
U
نقشه
projected
U
نقشه
outlines
U
نقشه
outlined
U
نقشه
models
U
نقشه
planners
U
نقشه کش
projects
U
نقشه
programs
U
نقشه
program
U
نقشه
designer
U
نقشه کش
designers
U
نقشه کش
tracer
U
نقشه کش
project
U
نقشه
modelled
U
نقشه
plans
U
نقشه کف
design
U
نقشه
tracers
U
نقشه کش
outlining
U
نقشه
model
U
نقشه
plans
U
نقشه
outline
U
نقشه
plan
U
نقشه کف
modeled
U
نقشه
pictomap
U
نقشه عکسی
base map
U
نقشه مادر
projects
U
طرح نقشه
projected
U
نقشه کشیدن
base map
U
نقشه پایگاه
base map
U
نقشه مبنا
battle map
U
نقشه جنگی
original map
U
نقشه مادر
original map
U
نقشه اصلی
bleeding edge
U
حاشیه نقشه
detail drawing
U
نقشه تفصیلی
operation map
U
نقشه عملیاتی
projected
U
طرح نقشه
projects
U
نقشه کشیدن
part plan
U
نقشه جزیی
bi margin format
U
نقشه دو حاشیهای
battle pin
U
سنجاق نقشه
operation map
U
نقشه عملیات
ground plans
U
نقشه مسطحه
rescale
U
نقشه کشیدن
relief map
U
نقشه برجسته
surveyor
U
نقشه بردار
surveyors
U
نقشه بردار
topography
U
نقشه برداری
draughtsmanship
U
نقشه کشی
scheme of life
U
نقشه زندگی
schematic diagram
U
نقشه رادیو
inset
U
نقشه تکمیلی
inset
U
نقشه فرعی
insets
U
نقشه تکمیلی
insets
U
نقشه فرعی
ground plan
U
نقشه مسطحه
plat
U
قطعه نقشه
planography
U
فن ترسیم نقشه
planned chart
U
نقشه کروکی
planless economy
U
اقتصاد بی نقشه
plotters
U
توط ئه گر نقشه کش
planimetric
U
نقشه پلانیمتری
approval of plan
U
تصویب نقشه
plotter
U
توط ئه گر نقشه کش
plat
U
نقشه مسطحه
abbazzo
U
طرح نقشه
relief emboss
U
نقشه برجسته
process chart
U
نقشه عملیات
power play
U
نقشه تهاجمی
survey
U
نقشه برداری
polar diagram
U
نقشه قطبی
indifference map
U
نقشه بی تفاوتی
general plan
U
نقشه کلی
land map
U
نقشه جغرافیایی
land surveying
U
نقشه برداری
land surveyor
U
نقشه بردار
outlines
U
نقشه خلاصه
karnaugh map
U
نقشه کارنو
floor plan
U
نقشه اشکوب
outlining
U
نقشه خلاصه
map chart
U
نقشه مسطح
energy pattern
U
نقشه انرژی
map compilation
U
تالیف نقشه
map exercise
U
مانورروی نقشه
map maker
U
نقشه ساز
general plan
U
نقشه عمومی
outlined
U
نقشه خلاصه
index map
U
نقشه راهنما
index map
U
نقشه عکسی
interchart
U
در داخل نقشه
hyerograph
U
نقشه بارندگی
interchart
U
در روی نقشه
interconnection scheme
U
نقشه ی اتصال
hydrographic chart
U
نقشه دریایی
hydrographic
U
نقشه اب نگاری
isohyetal map
U
نقشه هم بارش
key map
U
نقشه راهنما
outline
U
نقشه خلاصه
geographic map
U
نقشه جغرافیایی
key plan
U
نقشه راهنما
scale
U
مقیاس نقشه
to forge out plans
U
نقشه ریختن
cognitive map
U
نقشه شناختی
memory map
U
نقشه حافظه
chartography
U
نقشه کشی
chartography
U
ترسیم نقشه
chart series
U
سری نقشه ها
chart desk
U
میز نقشه
memory mapping
U
نقشه حافظه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com